ویژه‌نامه جایزه علم و فناوری پیامبر اعظم(mustafa prize): بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی، منشأ علم پیامبران علم لایزال الهی است؛ علمی که به واسطه فرشته وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق، و یا توسط پیامبران پیشین و مانند آن ها، به پیامبران داده می‌شد.


والاپیامدار

از امام جعفر صادق (ع) نقل شده‌است: هرکس در روز یا شب سوره «اقرا باسم ربک» را بخواند، و در همان شب یا روز بمیرد شهید از دنیا رفته‌است و خداوند او را شهید مبعوث می‌کند و در صف شهیدان جای می‌دهد، و در قیامت همچون کسی است که با شمشیر در راه خدا همراه پیامبر خدا جهاد کرده‌است. آیه نخستین این سوره، همانی است که در غار حراء برای نخستین بار در 1434 سال پیش بر حضرت محمد پیامبر اعظم(ص) نازل شد. این، آغاز راهی بود که ارابه تاریخ به آن هدایت شد. تاریخی که پیش از آن به بیراهه رفته بود. محمد(ص) پیش از این رویداد، انسانی بود خواندن نمی دانست اما پس از آن بزرگ ترین اتفاقات اندیشگی تاریخ و علم را به واسطه دین والای خود رقم زد.

 

منشأ علم پیامبران و گستره آن

بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی، منشأ علم پیامبران علم لایزال الهی است؛ علمی که به واسطه فرشته وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق، و یا توسط پیامبران پیشین و مانند آن ها، به پیامبران داده می شد. این علم را در اصطلاح «علم لدنی»(علم خدادادی) می گویند؛ برای مثال درباره حضرت خضر می خوانیم: (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً)؛ پس (موسی و یوشع) بنده ای از بندگان ما را (حضرت خضر را )یافتند که او را از پیش خود رحمتی داده بودیم و او را علمی از نزد خودمان تعلیم داده بودیم (کهف، 65). یا خداوند در مورد پیامبر اسلام - صلی الله علیه وآله - می فرماید: (وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنّا ذِکْراً)؛ و ما از ناحیه خود ذکر به تو دادیم. (طه، 99)

 

تعریف علم

به نظر می رسد، علم نوعی استدلال منطقی برای توصیف، تفسیر، توضیح، تبیین و شناخت پدیده ها و واقعیت های موجود در عالم خلقت است که همراه با مشاهده و تحلیل می باشد. به وسیله علم می توان موجودات جهان را استدلالی دسته بندی، و قوانین و روابط حاکم در بین آن ها را شناسایی کرد. که نتیجه آن ساده شدن انجام کارها و شناخت پدیده هاست. به وسیله علم می توان در مورد جهان مادی قضاوت کرد که چگونه هست و چه صفاتی دارد. و چگونه نیست چه صفاتی ندارد. هر دانشمندی بنابر اطلاعات زمان خود و تحقیقاتش نظریه های داده که تا زمان بطلانش، کاربرد داشته است. اما نظریه هایی که منطبق بر آیات الهی است، بطلان ناپذیر است.

فکر، گفتار و رفتار پیامبر اعظم(ص) علمی است، آن هم از نوع مطلوب، حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر انفلاب اسلامی می فرمایند:«در پیامبر اعظم(ع)، علم همراه اخلاق هست.»

جایگاه عالم از دیدگاه قرآن

اسلام به علم و عالم اهمیت فراوانی داده است. چون ریشه علم از جنس فهمیدن است. خدا در فرآن با مقایسه مقام کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند، می فرماید:«هل یستوی الذی یعلمون و الذین لایعلمون» آیا برابرند کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند.

عالم ازنظر قرآن کریم کسی است که می داند، و به دانسته هایش عمل می نماید. کسانی که به مرتبه عالم بودن می رسند تعدادشان بسیار کم است. قرآن هم در چندین آیه این مطلب را گوشزد مردم می نماید، که اکثریت نمی دانند.«اکثرهم لایعلمون » به همین علت سفارش شده است که باید از کسانی که به مرتبه دانستن می رسند، قدردانی شایسته شود.

 

علم پیامبران از کجا می‌آید

براى علوم و حقایقى که پیامبران دریافت مى کردند چندین منبع وجود داشت:

1. نزول فرشته وحى، 2. ارتباط روحى و معنوى با عالم غیب، 3. سیر و مشاهده آفاقى، 4. عقل فوق العاده خدادادى، 5. وراثت علم از یک دیگر.

 

پیامبر علم و خرد

از همه روشنتر این است که اولین آیاتی که بر محمد مصطفی(ص) آخرین پیام آور الهی نازل می شود آیات اول سوره مبارکه " اقرأ " است. تقریبا در اینکه آیات اول سوره مبارکه " «اقرأ»" اولین آیات است شبهه ای نیست.

این، آغاز قرآن و آغاز وحی است، دیباچه وحی است. اولین خطاب به پیغمبر اکرم این است که " بخوان ". اقرا یعنی بخوان، و اساسا قرائت به معنی خواندن یک متن است، یعنی تا یک شی ء حالت اولیه اش حالت مکتوب نباشد به آن قرائت نمی گویند، پس حرف زدن قرائت نیست، ولی اگر یک متن محفوظ را بخوانم، چه از رو و چه از بر، این را قرائت می گویند. مثلا می گویند این کتاب را قرائت کن، حال یا از بر و یا از رو. به هر حال یک متن تدوین شده تنظیم شده قبلی را خواندن، چه از رو و چه از بر، آن را قرائت می گویند، و الا مطلق حرف زدن را قرائت نمی گویند. یک سخنران که دارد از پیش خودش سخن انشا می کند، نمی گویند دارد قرائت می کند. به پیغمبر اکرم می فرماید: «اقرأ» بخوان، که در آن حدیث معروف آمده است که فرمود: «ما انا بقاری»؛ من که نمی توانم بخوانم. دوباره آن فرشته به او گفت: «اقرأ». فرمود در بار سوم در قلبم چیزهایی را نقش شده دیدم که از آنجا دارم می خوانم، که این در واقع همان اتصال قلب مبارک پیغمبر اکرم است به الواح عالیه آسمانی چون از روی آنها دارد می گیرد، و لهذا به آنها کتاب و لوح محفوظ گفته شده است. نزدیکترین تعبیری که ما در محسوسات داریم، همین تعبیر قرائت و کتاب است. پس اولین کلمه ای که قرآن با آن شروع می شود کلمه خواندن است.

تمام ذخایر معنوی و فنی یعنی تمدن معنوی و تمدن صنعتی که بشر دارد، محصول تدریجی قرنها و هزارها سال تاریخ است که دوره به دوره به دست بشر رسیده و منتقل شده تا به این حد رسیده است. اگر آثار هر دوره ای به وسیله تعلیم و تعلم («علم الانسان ما لم یعلم») و به وسیله نوشتن از نسلی به نسل دیگر منتقل نمی شد، اگر نوشتن نمی بود و فقط تعلیم و تعلم می بود، از این آثاری که امروز هست یک صدهزارم هم باقی نبود. مگر می شود آثاری را که هست از بر بیایند به نسل دیگر بیاموزند و نسل دیگر همه اینها را حفظ کند. غنای دنیای امروز یکی به کتابخانه هایی است که وجود دارد (یعنی پشتوانه مدرسه ها که نسلی به نسل دیگر می آموزد، کتابخانه هاست، اگر کتابخانه ای نباشد مدرسه ای نمی تواند باشد)، و دیگر به آثار صنعتی است که باقی مانده است. پس این است که انسان آنچه را که دارد حال اگر صددرصد نگوییم، قطعا صدی نود آنچه را که دارد در اثر نوشتن دارد، و الا حفظ کردن ها که نمی توانند یک شیء را آنچنان که هست نگه دارند. اینکه در قرآن به احترام قلم سوگند و به احترام نوشتن سوگند، خورده شده درواقع یعنی به احترام علم سوگند، چون اینها وسیله نگه داشتن علم هستند.

 

حقیقت علم از نظر رسول خدا(ص)

 حقیقت علم و معرفت نوری است که انواع علوم و معارف رسمی بشر را که پوسته دانش محسوب میشوند، در جهت بهروزی و تکامل انسان قرار میدهد. خطر بزرگی که امروز جامعه بشر را تهدید میکند، این است که پوسته علم و معرفت رشد کرده؛ اما با جدا شدن از مغز و حقیقت آن جهت و فلسفه واقعی خود را از دست میدهند و از اینرو در مسیر انحطاط انسان به کار گرفته میشوند. رسولخدا(ص) با توجه به این حقیقت علومی را شایسته فراگیری و آموختن میدانستند که آموختنش موجب تقرب به خدا و بیرغبتی به دنیا گردد، ایشان میفرمودند: «من ازداداً علماً و لم تزدد فی الدنیا زهدا لمیزدد من الله الا بعدا؛ هر کس بر دانشش افزوده شود و بیرغبتی او به دنیا افزایش نیابد، دوریاش از خدا بیشتر خواهد شد.» این چنین علمی از نظر رسولخدا(ص) از حضور در تشییع جنازه مؤمن بهتر و از قرائت کل قرآن والاتر است.

 از نظر نبیاکرم(ص) علم باید در راه سعادت و بهروزی شخص به کار گرفته شود، ایشان آن علمی که به منظور بدست آوردن منافع مادی حاصل شود، آن علمی نمیداند که در آخرت دستگیر فرد شود و سعادت او را تضمین کند: «من طلب العلم یرید به حرث الدنیا لم ینل حرث الاخره»

 

نهضت علمی پیامبراعظم(ص)

راه و رسم پیامبر(ص) در تمام دوران رسالتش گویای تلاش آن حضرت در امر علمآموزی و خردورزی مسلمانان است. رسولخدا(ص) با تأکید فراوان همگان را به فراگیری دانش فرا میخواندند. ایشان(ص) بر آموزش بخصوص آموزش دینی اهتمام بسیار میورزیدند، بطوری که میتوان سخنان مکرر رسولخدا(ص) درباره آموختن و آموزش دادن کتاب خدا و تلاشهای علمی پیوسته را از جلوههای نهضت علمی نبیاکرم(ص) دانست. از اینرو از همان ابتدای بعثت آموزش دین به عنوان اساس کار آموزشی مسلمانان قرار گرفته بود.

 ایشان پس از هجرت از مسجد به عنوان پایگاهی برای آموزش در کنار سایر امورات سیاسی، نظامی، و اداری بهره بردند. مسجد در زمان رسولخدا(ص) تنها مرکز پرستش نبود؛ بلکه همه گونه تعلیمات دینی و علمی حتی امور مربوط به خواندن و نوشتن در آنجا انجام میگرفت. شاید یکی از اسرار اجتماع امور دینی و تعلیمی در مسجد از سوی حضرت(ص) این بود که رهبر عالیقدر اسلام میخواست، عملا نشان بدهد که علم و ایمان با یکدیگر توأم و همراهند و هر کجا که مرکز ایمان باشد، باید مرکز علم و دانش نیز باشد.

در نهضت علمیای که رسولخدا(ص) در مدینه به پا نموده بود، حتی زنان مدینه هم بیبهره نبودند، از شفا امسلمیان بن ابیحثمه نقل شده که پس از آن که به عدهای از زنان مدینه خواندن و نوشتن آموخته بود، پیامبر(ص) به وی دستور فرمود که به برخی از زنان از جمله حفصه قرآن بیاموزد.

اندکی بعد این ثمر داد اصحاب رسولخدا(ص) با استفاده از محضر پر بار علمی آن حضرت توانستند، شاگردانی را تربیت کنند که بسیاری از آنها پیشرفت علمی مسلمانان را رقم زدند که از جمله این افراد میتوان به ابو الاسود دوئلی، ابنعباس و.... اشاره کرد.

 

مقام علم

 وقتی که به مسایل مربوط به علم و عالم از نگاه پیامبر اعظم(ص) می نگریم، انسان حیرت زده می شود که چقدر آن بزرگوار به علم و عالم اهمیت می داد. و چقدر به کلیات و جزئیات این مساله توجه کرده است: به علم، علوم سودمند، زیان آور، انتشار علم، عالم، عالم با عمل، بی عمل، زندگی و مرگ عالم، حق عالم، هم نشینی با علما، پرسش از عالم، دوستدار علم، علم آموز، نهی از جهل گویی، علم گم شده مومن و...

از نظر پیامبر اعظم(ص) علم بدون تربیت مقامی ندارد. زیرا در بیشتر احادیث به نوع استفاده از علم تکیه زیاد می فرمایند. بیشتر دانشمندان نیز معتقدند که اگر علم بدون تهذیب باشد، قساوت می آورد.

 

تدبیر تاریخی

به طور کلی، نخستین سنگ بناهایی که آن حضرت نهاد، بیشترین تأثیر را در ترسیم راه و رسم دین اسلام برای مسلمانان داشت. حضرت از همان ابتدا افق های بسیار دور را نشان می داد و از این طریق مسلمانان با محتوای دین اسلام آشنا می شدند. علم و دانش هم از این مقوله است؛ یعنی جرقه اول توسط آن حضرت زده شد و سنگ بنای اصلی توسط آن حضرت نهاده شد. رسول خدا صلی الله علیه و آلهاز همان آغاز در تصمیمات خود، با جهت گیری به سمت و سوی علم و دانش، اهمیت آن را گوشزد کرد و شور و اشتیاق فراوانی در مسلمانان به وجود آورد. در نتیجه این اهتمام حضرت بود که مسلمانان به سرعت به سوی کسب علم و دانش روی آوردند. برای نمونه، وقتی جنگ بدر به نفع مسلمانان پایان یافت و گروهی از مشرکان که به دست مسلمانان اسیر شده بودند به مدینه برده شدند، در میان اسراء کسانی بودند که مالی برای خریدن و آزاد ساختن خود نداشتند؛ ولی با سواد بودند و نوشتن و خواندن می دانستند. از این رو، پیامبر مقرر کرد که هر یک از اسیران، اگر ده نفر از مسلمانان را خواندن و نوشتن بیاموزد آزاد شود.

مسلم است که این قبیل تدابیر حضرت که در واقع نهادن سنگ بناهایی بود که ساختمان اسلام می بایست بر آن بنا می شد، بیشترین تأثیر را بر مسلمانان گذاشت و آنان را با حقیقت مکتب اسلام آشنا نمود. از این روست که می گوییم رسول اللّه صلی الله علیه و آله بیشترین و مهم ترین سهم را در پیشرفت علمی مسلمانان داشته است.

 

منابع:

ابن منظور؛ لسان العرب، راغب اصفهانی؛ مفردات، المتقی الهندی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر، کلینی؛ اصول کافی، الجامع الصغیر، عوالی اللئالی، کنز العمال، الجامع الصغیر.