«بروید جهان را ببینید؛ سپس بازگردید و ایران را بسازید. آبادی بیشتر ایران در گروعلم آموزی و جهان دیدگی جوانان این آب و خاک است. از مرزها فراتر بروید و بازگردید. ایران را جوری بسازید که جهان به ایران اقتدا کند. لیاقت ایرانی ایستادن بر بام جهان است.».. جملاتی کوتاه اما پرمعنا از استاد موسوی موحدی، نقشه راهی است برای تمام عاشقان میهن‌مان برای همه استعدادها، نه فقط در حوزه علم، بلکه در تمام عرصه‌ها.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، گمگشته بودم. در تاریکی‌های جهل نشسته بودم. نه صدایی، نه نوری، و نه امیدی... نسیمی وزیدن گرفت؛ رایحه ای خوش، عطری آشنا و نوری در عمق پایتخت! قاصدی از دور آمد، مرا فراخواند به ضیافت نور...فرزند زمین اجابت کرده بود این کمترین را! حال قطره ای را داشتم که به سوی رودی روان است. اشتیاق...اشتیاق...اشتیاق...! صدایش آشنا بود در رگ کدام برگ سبز یا در جوشش کدام چشمه دیده بودم؛ نمی دانم، اما هر چه بود فراتر از نگاه من بود. گاه در عمق آسمان سیر می کرد و گاه پرده از اسرار ذات ذرات بر می کشید. وسیع تر از زمین بود و در زمان نمی گنجید. مدار هسته وجودش پر از اربیتال محبت، پر از اربیتال عشق، پر از پیوند نا گسستنی علم و حکمت! او از مس به طلا نرسیده بود؛ کیمیای او ترویج علم و عشق بود و آفرین‌ها بر درخت پربار که تواضع را به خوبی از او آموخته بود.

در ضیافت کلام مردی نشستیم که جهان نه تنها در برابر دانشش که در برابر بینشش به زانوی ادب نشسته است، نخبه‌ای از جنس ذات، از تار و پود فطرت، از دیار ماندگاری...
نخبه شیمی، برگزیده جایزه علامه طباطبائی، استاد علی‌اکبر موسوی موحدی سلام...


کمی از حال و هوای دوران کودکی خود و زندگی در شهر علم وادب؛ شیراز، بگوئید؟


در شیراز متولد شدم و تا پایان مقطع راهنمایی در شیراز ماندم.علم و فرهنگ از دیرباز جایگاه ویژه‌ای را بین مردم شیراز داشته است و این فضا را هم در خانواده وهم  در مدارس و هم  در سطح شهر به خوبی می شد دید. من نیز در چهارده سالگی به توصیه خانواده برای کسب علم به دبیرستان البرز آمدم تا به این حدیث پیامبر اعظم(ص) که فرمودند:«خداوند علم را در غربت قرار داد و مردم در شهر به دنبال آن می گردند» عمل کرده باشم. علم در غربت است و با نازپروردگی نمی توان به آن دست یافت. ذات علم چالش است. این دید به علم را مدیون مادربزرگ خود هستم؛ گرچه سواد زیادی نداشت اما سرشار از بینش بود و از خداشناسی منحصر بفردی برخوردار بود و دلی مالامال از معرفت به ذات مقدس حق داشت. پاکی و تقوای انسانها نوری را در دل آنها قرار می دهد که راه های دور را ببینند و فراتر از زمان بیاندیشند. من مدیون مادربزرگم هستم. او بود که پرواز را به من آموخت. نگفته نماند روح حاکم بر شهر شیراز نیز مملو از علم و ادب و حکمت بود و خانواده ما علی الخصوص خانواده مادری اهل تعلیم و تعلم بودند. مجموع این شرایط است که دست به دست هم می دهد و بستر را برای رشد و بالندگی فرد و در نهایت اجتماع فراهم می‌کند. در حال حاضر نیز دانش آموزان دانشجویان شیراز از یک سطح علمی خوبی برخوردار هستند. دانشگاه شیراز دانشگاه مکتب سازی است.
دبیرستان البرز خاستگاه بسیاری از بزرگان علم و دانش این کشور است.البرز چه ویژگی منحصر بفردی داشت که توانست به یک مکتب تبدیل شود؟
معتقدم ساخت فکری من در دبیرستان البرز پایه ریزی شد. راه تربیت انسانهای بزرگ مدارس با شکوه است. مدرسه نباید کوچک باشد. تفکر جهانی که در دبیرستان البرز وجود داشت فرزندان این مرز و بوم را به بزرگانی در جهان مبدل کرد که امروز هر کدام استوانه ای در نظام علمی کشور هستند. البرز اگر بسیجی هم داشت؛ بسیجی آن دکتر چمران است. امروزه هر کدام از شخصیت‌های دبیرستان البرز جزء بهترین پزشکان، مهندسین واساتید ایران و حتی جهان هستند. هر البرزی را که می‌بینید جهانی می‌اندیشد و این نگاه از همان دوره دبیرستان در دانش آموزان نهادینه می‌شود؛ این نوع نگاه به علم باید فراگیر شود.


چرا شیمی؟


با نمره اول وارد شدم و با نمره اول نیز درسم را به پایان رساندم بعد از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه میشیگان رفتم و فوق لیسانس را در زمینه بیوشیمی اخذ کردم  یکسالی از  دوره دکترا گذشته بود که انقلاب شد و به ایران برگشتم و مدتی بعد برای ادامه تحصیل به دانشگاه منچستر انگلستان عزیمت کردم و در رشته بیوفیزیک دکترا گرفتم. در قدیم اعتقاد داشتند برای شناختن چیز باید ذات آن را شناخت و این ذات شناسی پایه علاقه من به مولکول و در نهایت شیمی بود. در واقع ذات شناسی بود که مرا به سمت وسوی شیمی سوق داد. به عنوان مثال امروزه برای پی بردن به هر بیماری و ساخت هر دارویی باید به ذات آن پی ببرید باید مولکول و واکنش‌های آن را بشناسید.


و چرا دانشگاه شهید بهشتی؟


در آن زمان دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی سابق) به لحاظ علمی در جایگاه قابل قبولی قرار داشت و من با توجه به رتبه‌ای که داشتم می‌توانستم در تمام دانشگاه‌های ایران تحصیل کنم اما دانشگاه شهید بهشتی را به دلیل برخورداری از اساتید مجرب در رشته شیمی انتخاب کردم. البته آن روزها کمتر فضا برای پژوهش فراهم بود و در دانشگاه‌ها بیشتر فضای آموزشی حاکم بود.

 


به نظر شما انقلاب اسلامی تا چه اندازه در رشد علمی کشور تاثیر گذار بود؟


بعد از انقلاب به لحاظ پژوهشی رشد بسیار خوبی را داشته‌ایم و در حال حاضر در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی از آزمایشگاه‌های بسیار مجهزی برخوردار هستیم که به سهولت در اختیار دانشجویان علاقه‌مند قرار می‌گیرد. دانشگاه شهید بهشتی امروز در زمینه تحقیقاتی به یک قطب در کشور تبدیل شده است.

نظر شما به عنوان کسی که سال‌ها در بهترین دانشگاه‌های دنیا تحصیل کرده است، درباره خروج دانشجویان از کشور برای ادامه تحصیل چیست؟

به نظر بنده اگر قرار است کسی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود باید یک دانشگاه خوب در یک محیط اجتماعی خوب را انتخاب کند. دانشگاهی که به لحاظ علمی از دانشگاه‌های داخلی و به لحاظ اجتماعی نیز در یک جامعه خوب  قرار داشته باشد. وجود یک دانشگاه خوب در یک اجتماع بد نه تنها مفید نیست که مضر هم هست. اجتماع بیرونی نقش غیرقابل انکاری را در رشد و بالندگی دانشجو دارد. نباید از این مهم غافل بود. اینکه دانشجوی ایرانی برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در سطح پائین‌تر از دانشگاه‌های داخلی برود زیبنده نیست. سطح و لیاقت دانشجوی ایرانی بهترین دانشگاه‌های جهان است.

شما سطح کیفی دانش دانشجویان ایرانی را قابل رقابت با دانشجویان دانشگاه‌های بزرگ دنیا می دانید؟

قطعا! امروزه هر دانشجویی که برای ادامه تحصیل از کشور خارج می‌شود، در دانشگاه مقصد بهترین است. چون بنیه و پایه قوی دارد. اگر دانشجوی ایرانی از کشور خارج شود و قدر منزلت خود را چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ اخلاقی بداند و یک دانشگاه خوب در یک اجتماع خوب را انتخاب کند بدون شک پله‌های ترقی را با سرعت بسیار زیادی طی خواهد کرد. بازهم تاکید می‌کنم بنده علم و اجتماع را از هم جدا نمی‌دانم.


اجتماع بد از دیدگاه شما چه ویژگی‌هایی دارد؟


اجتماع بد، اجتماعی است که به لحاظ ثروت، فرهنگ، سلامت محیط زیست، و درجه علمی در سطح بالایی قرار ندارد. بسیاری دانشگاه‌های خوب در محیط بد قرار دارند که در آن افراد از سطح فکری بالایی برخوردار نیستند در نتیجه زمینه رشد وجود ندارد. کشوری ترقی خواهد کرد که دارای اجتماع مترقی باشد. بنده بالاترین دستارودها را دستاوردهای اجتماعی می‌دانم.
چه ارتباطی بین سبک زندگی در دنیای مدرن امروز و پیشرفت‌های علمی وجود دارد؟
در حال حاضر سبک زندگی مهمترین مسئله است. به همین دلیل فناوری‌های اجتماعی در رده بسیار بالایی قرار دارند. اگر فردی با یک شخصیت جهانی که جایزه نوبل را از آن خود کرده است برای ساعتی همکلام شود می‌تواند به اندازه سال‌ها زندگی به اندوخته‌هایش اضافه کند. وقتی در اجتماعی انسان‌های بزرگی زندگی نمی‌کنند چگونه می‌توان رشد کرد؟

چرا باید به چنین جامعه‌ای هجرت کرد؟ استاد شما از چه سالی فعالیت‎های پژوهشی خود را آغاز کردید؟


در دوره فوق لیسانس در آمریکا فعالیت‌های پژوهشی را آغاز کردم. روزی که استادم کلید آزمایشگاه را به من داد؛ جمله ای گفت که هنوز در ذهن دارم: تو می خواهی وارد حوزه «ری-سرچ» بشوی! او «ری» را از «سرچ» جدا کرد. سرچ یعنی جستجو کردن ری یعنی صبر، یعنی تلاش، یعنی خودباوری. او گفت «علم زاده تکرار است» مبادا از تکرار خسته شوی! صبور باش! و بدین ترتیب پروژه خود را روی علل مرگ و میر ژاپنی‌ها به دلیل خوردن ماه‌ها آغاز کردم که حاصل آن پی بردن به "کی لیت" شدن جیوه با بافت های ماهی بود. ما اثر سمی جیوه روی بدن ماهی را با روش "رادیوایزوتوپ" و با دستگاه‌های اشعه گاما بررسی کردیم و نتایج حاصل را در قالب مقاله ارائه کردم. این اولین مقاله من بود؛ بعد در دانشگاه منچستر به حوزه پروتئین ها وارد شدم و تا کنون نیز در این زمینه مشغول پژوهش هستم.


چه شد که نشان درجه یک پژوهش از دانشگاه تهران را دریافت کردید؟


به دلیل مجموع فعالیت ها و تحقیقاتی که در زمینه های مختلف داشتم توانستم نشان درجه یک پژوهش را در دانشگاه تهران بدست آورم.


و جایزه الزویر؟


در آن زمان در زمینه "بیو" بالاترین استناد را در بین ایرانی ها درجهان داشتم. موسسه الزویر بعد جستجویی که در زمینه بیوشیمی و بیوفیزیک و علوم زیستی انجام داده بود بنده را به عنوان بالاترین شخصیت ایرانی در این زمینه انتخاب کرد.البته در سال 2013 نیز بنده جزء یک درصد دانشمند استنادی جهان در زمینه بیو انتخاب شدم و تا امروز هم هستم.
شما جزء چهره‌های ماندگار ایران هستید؛ از نگاه شما چهره ماندگار کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟
چهره ماندگار باید الگوساز باشد! چه در سطح ملی و چه در سطح جهان؛ یعنی صاحب مکتبی باشد که دیگران از آن الگوبرداری کنند، این انسان ماندگار است. ستاد چهره‎های ماندگار هم در دور سوم، بنده را که از طریق دانشگاه تهران معرفی شدم به عنوان چهره ماندگار انتخاب کرد. البته از نگاه من چهره ماندگار یک چهره صرفا علمی نیست؛ بلکه باید به لحاظ اخلاقی الگو ساز و دررشته‌های علوم تجربی در جهان قابل استناد باشد. البته در رشته علوم انسانی شاخص "ملی" است اما در رشته‌های علوم تجربی شاخص باید "بین‌المللی" باشد.


فعالیت اصلی شورای بین‌المللی علم چیست و شما چگونه به عضویت این شورا درآمدید؟


سال 1343 شورای بین‌المللی علم ISO سازمانی که برای پیشرفت علم است در اروپای غربی تشکیل شد. نظر و دیدگاه آن ظرفیت سازی برای علم بود واین نظریه را ارائه داد: هر کس برحسب لیاقت باید از امکانات بهره‌مند شود. هم اروپای غربی وهم آمریکای شمالی از همین راه به این نقطه از علم رسیده اند. ما نیز یک آیه در قرآن داریم که خداوند متعال می فرماید:«آب از آسمان جاری می‌کنیم و آبشخورها هر کدام به اندازه ظرفیتشان پر می‌شوند!». و اینگونه بود که دانشگاه تهران دریچه‌ای شد برای ورود ایران به به شورای بین‌المللی علم و در سال 1382 دانشگاه تهران تصمیم گرفت بنده را به عنوان نماینده خود معرفی کند تا در جلسات شورا شرکت کنم. در سال 2009 دوره شش ساله ام تمام شد. ناگفته نماند این نمایندگی "نمایندگی" ملی است.


عضویت در این شورا چه ره آوردی را برای ما به ارمغان می‌آورد؟


به عنوان مثال در حال حاضر زمینه کاری آنها درباره تغییر شرایط اقلیمی است. همین بادها و طوفان های اخیر تهران که به دلیل تغییر شرایط اقلیمی و گرمایشی است وتا قبل از این شاهد چنین تغییرات جوی در تهران نبودیم. بنابراین آنها روی این قسمت کار می‌کنند و مسئله تغییر اقلیم را به صورت منطقه ای بررسی می کنند؛ هر کشور سهم خود را در این پژوهش ها پرداخت می‌کنند و حاصل آن "مدل تغییرات اقلیمی" ایران می‌شود و این مدل را در اختیار ایران قرار می دهند. غالبا از این دست کارها انجام می دهند.


شیمی از دسته علوم پایه است و طبیعتا رابطه مستقیمی به لحاظ سخت افزاری با صنعت ندارد، شما این رابطه را چگونه توصیف می کنید؟


شیمی مادر علوم است. بنابراین به همه جا نفوذ کرده است و برای همه علوم مادری می‌کند؛ هم برای مهندسین وهم پزشکان و حتی برای علوم قضایی و جرم شناسی. از آنجا که ما کشور نفت خیزی هستیم، مزیت اصلی برای ما شیمی است. من معتقد به فروش نفت خام نیستم در حالیکه بیش از هزار خروجی از همین نفت خام می‌توان به دست آورد.زمانیکه با یک واکنش شیمیایی می توان یکی از این خروجی ها را به ده برابر نفت خام فروخت چرا باید نفت خام را مستقیما بفروش برسانیم؟ با این کار ما در حقیقت خود را از ارزش افزوده محروم می کنیم. شیمی علم واکنش ها است. یک واکنش شیمیایی روی ماده اولیه نفتی، داروی یک بیماری را برای ما به ارمغان می آورد. «شیمی ارزش افزوده است» شیمی قدرت تبدیل یک ریال را به ده هزار ریال دارد. شیمی از خاک کیمیا می سازد. مخصوصا در کشور ما که عضو اپک است نباید از شیمی غافل شد. 46%تولید جهانی علم ایران در حوزه شیمی است. در دنیای امروز هر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید قویترین شیمیست‌ها را تربیت کند. آمریکا قدرت اول جهان در صنعت است چون در واقع قطب برتر شیمی است. شیمی مادر علم است و پیشرفت صنعت که فرزند این علم است در گرو پیشرفت مادر است.


با توجه به اثرات مخرب تکنولوژی روی محیط زیست جایگاه علوم بیو را درآینده علم چگونه ارزیابی می کنید؟


زمین بیمار است. این بیماری از دست ساخت انسان حاصل شده است. از صنعت است. از گاز گلخانه ای است. زمین گرم شده است.این باد ها و طوفان های مهیب نشانه بیماری زمین است. نشانه التهاب زمین است. این ناملایمات اقلیمی از دست ساخت انسان است. خداوند سبحان نیز در قرآن می فرماید:« آنچه خرابی در خشکی و راه ها است از دست ساخت انسان است». بازگشت زمین به حالت اولیه همزمان با بهره مندی از تکنولوژی امکان پذیر نیست مگر با پرداختن به علوم "بیو" یعنی علوم زیستی. باید از پدیده‌های هستی الگو برداری کنیم. دوای درد زمین خود زمین است. به عنوان مثال در قدیم برای رفع سر درد برگ درخت "بید" رابه عنوان جوشانده استفاده می کردند. این جوشانده به دلیل اسیدی بودن در سیستم معده اختلال ایجاد می کرد. برای از جلوگیری از ایجاد این اختلال، دانشمندان یکی از گروه های اسید سالیسیلیک را بستند و بدین ترتیب آسپرین تولید شد. اما خود آسپرین نیز عوارضی را به همراه داشت که ایجاد یک پوشش روی آن  باعث می شود این قرص فقط در روده فعال شود. بدین ترتیب هیچ عارضه ای برای معده ندارد. بازهم تاکید می‌کنم دوای درد زمین، زمین است. امروزه آسپرین هم برای رقیق کردن خون وهم برای برخی سرطان‌ها مفید است. باید به طبیعت توجه کرد. ما برای شناخت طبیعت نیاز به علمی داریم که فناوری را به علم مرتبط سازد؛ این علم همان "بیو" است. خداوند باری تعالی نیز در قرآن می‌فرماید:«شما را از زمین خلق کردیم تا زمین را آباد کنید». یعنی یکی از رسالت‌های انسان آبادی زمین است نه تخریب آن. بنابراین بالاترین درجه نفوذ علوم در علوم زیستی است: بیوشیمی، بیوفیزیک، بیوالکترونیک، و حتی بیوفلسفه!


چرا بیشتر فعالیت‌های پژوهشی خود را معطوف تحقیقات بنیادی کردید؟


تا نظریه خوب ایجاد نشود کار خوب به وجود نمی‌آید. این را مسئولان بدانند که نباید به دنبال فناوری بدون علم بروند. البته علم به تنهایی پاسخگو نیست؛ علم بدون حکمت پاسخگو نیست. علم هم الگو می خواهد، الگوی علم حکمت است.


منظورتان از حکمت چیست؟


حکمت یعنی بخشی از علم که برحق است واشتباه نمی کند. مانند درخت که دست ساخت خداست و هیچ عارضه منفی ندارد. بنابراین تا بطن چیزی را نشناسیم نمی توانیم به آن پی ببریم. به همین دلیل باید کار بنیادی کرد. در حال حاضر بعد از سی سال کار بنیادی از شیر شتر خروجی به دست آورده‌ایم که 38% پوکی استخوان را در انسان و 60% در حیوان از بین می‌برد. یعنی بعد از سی سال تلاش به دستاوردی رسیده‌ایم که برای جامعه مفید است.   


برای گسترش این نگاه چه باید کرد؟


مسولان بدانند دانشگاه اداره نیست. دانشجو کارمند نیست، نخبه باید مستقل باشد. کارعلمی را باید به خود دانشمندان واگذار کرد. اهل علم خوب می دانند از علم چگونه و در چه راستایی استفاده کنند. هیچ کسی نباید نخبه را مجور کند که صنعت گر بشود یا نشود. جهان و خلقت خدا بر مبنای "انتروپی" پایه گذاری شده است یعنی چیزی که شما نمی توانید آن را مهار کنید، محدود کنید، دانشمند نباید زیر یوق باشد. دانشمند عقاب است باید بدون مرز پرواز کند تا بتواند محصول بیاورد. دانشگاه عاقل است؛ زیرک است؛ فرق خوب و بد را می‌فهمد. نخبه در زمین و زمان نمی‌گنجد؛ فراتر از زمین و زمان حرکت می کند کسی نباید به دانشگاه امر و نهی کند که علم کاربردی بشود یا نشود. چه کسی صلاحیت امر و نهی به دانشگاه را دارد: استاد و دانشمند یا مدیر فلان شرکت صنعتی؟ چرا می خواهند اقیانوس را در جرعه آب محدود کنند. با این تفکر دیگر حافظ و سعدی نخواهیم داشت.


آیا شما هم اعتقاد دارید علم ثروت است؟


این بزرگترین توهین به علم است که بگوئیم علم ثروت است. علم متاع نیست. علم نباید به ثروت محدود شود؛ علم اخلاق است، فرهنگ است، وجدان است، علم آبروست! دانشگاه کارخانه نیست، خوب است اگر علم در جهتی باشد که جامعه نفع ببرد اما نه اینکه ابزار شود. منفعت باید همه جانبه باشد، باید پایدار باشد.


با این تعریف وظیفه دانشگاه چیست؟


وظیفه دانشگاه سه چیز است: اول تربیت نیروی متخصص، دوم شکستن مرزهای دانش و سوم ارائه خدمات علمی به کشور. همه مسئولان ما تربیت شده دانشگاه هستند این یعنی خدمات علمی به کشور. هر کس باید به وظیفه خود عمل کند. وظیفه دانشگاه مشخص است. اگر دانشگاه به دست دانشمندان اداره شود دنیا به ایران اقتدا خواهد کرد. تولید پلاستیک به عنوان یک صنعت خیانت به علم است. دانشجو را نباید از سمت دانشگاه به سمت صنعت فرستاد. این یک اشتباه نابخشودنی است.


نوآوری چیست؟ آیا هر به هر دستاوردی نوآوری می گویند؟


بخشی از علم که از طریق تحقیقات به دست می آید و همراه خود ارزش افزوده  دارد، اگر جنبه اقتصادی داشته باشد " اختراع " نام دارد. البته نه ثبت اختراعی که به حال خود رها شود. ثبت اختراع یعنی پروانه کسب. این نوآوری است. اما بازار برای ایرانیان نباید فقط به بازار داخلی منتهی شود؛ محصول ایرانی باید بازارهای جهانی را قبضه کند. ما باید دانش جهان را به دست آوریم وهم خودمان استفاده کنیم و هم به دنیا صادر کنیم. ایرانی لیاقت داشتن بهترین ها را دارد.


شما آینده پژوهش را در ایران چگونه می‌بینید؟ آیا سرعت کنونی قابل قبول است؟


من آینده را خیلی خوب می‌بینم و به آینده امیدوارم. در تمامی رشته‌ها پیشرفت های خوبی داریم اما آنچه نگران کننده است کمبود ابزار است. اول ما به پهنای باند زیاد برای برقراری بهتر ارتباط نیاز داریم، اینترنت پر سرعت یکی از اساسی ترین ابزار علم است. ایرانی برای رسیدن به ثریای علم باید به اینترنت پر سرعت مجهز باشد. در کره جنوبی هر شهروند 13MB اینترنت دارد و این مقدار برای دانشجویان و اساتید بیشتر نیز هست. نباید به دلیل احتمال خطای یک عده قلیل، اکثریت جامعه را از داشتن اینترنت پر سرعت محروم کرد. دوم ابزار اندازه گیری است. الان که ما در تحریم قرار داریم نباید اصطلاحا "چانه بودجه" پژوهشی را کوچک گرفت. متوسط بودجه پژوهشی برای یک استاد که عضو هئیت علمی دانشگاه تهران است در سال نزدیک دو میلیون تومان است. در عربستان بودجه پژوهشی  برای یک دانشگاه معادل بیست هزار میلیارد تومان است در حالیکه کل بودجه تحقیقاتی ایران برای همه دانشگاه ها برابر دو هزار میلیارد تومان است. یعنی در مقام مقایسه یک دانشگاه در عربستان ده برابر کل دانشگاه های ایران بودجه تحقیقاتی دارد. باید مدیریت ملی کنیم .ما کشور ضعیفی نیستیم .آبرومند بوده و هستیم و خواهیم بود. سومین مسئله بحث ارتباطات و دیپلماسی علمی است؛ در کشوری مانند فنلاند، یک شهروند می تواند به 169 کشور جهان بدون داشتن روادید سفر کند ولی در ایران با این عظمت فقط 14 کشور! که در بین آنها نیز فقط ترکیه و مالزی تاحدودی صنعتی هستند. باید زیر ساخت سیاسی ایجاد کنیم تا بتوانیم به توسعه علمی دست پیدا کنیم. تعالی علم در گرو ارتباطات است؛ علم مانند آب است باید جاری شود. اگر این سه شرط وجود داشته باشد ما در طی ده سال به بام‌های علمی جهان دست پیدا خواهیم کرد.


علم خوب و تکنولوژی بد! تعریف شما از علم خوب و تکنولوژی بد چیست؟


تا آنجا که من می‌دانم علم بد وجود ندارد. علم در ذات خودش خوب است؛ اما اگر بکارگیری علم با نگاه جامعی همراه نباشد باعث مضرات و خسارتهای بسیاری می شود. علوم باید در هم ادغام شوند تا محصول خوبی دهند. برای استفاده بدون ضرر از شیمی باید بر بیو مسلط بود و بدانیم تکنولوژی زاده علم است. به عنوان نمونه تلفن همراه ابزار ارتباطی بسیار خوبی است اما اگر کسی به مدت پنج  سال،هر روز یک ساعت از تلفن همراه استفاده کند، دو رشته DNA خود را از دست خواهد داد و بدین ترتیب نسل او در آینده بدون داشتن دو رشته DNA متولد خواهند شد. آیا این ظلم به بشریت نیست؟ چرا باید به دلیل استفاده نادرست از این وسیله 580MH انرژی را وارد بدن کرد؟ بنابر این علم خوب است به شرطی که با دیگر علوم جمع شود تا نتیجه آن یک تکنولوژی خوب باشد.علم جدا از هستی ابتر است.


جایگاه اخلاق در علم کجاست؟


اگر ما چیزی را تولید کنیم که حال و یا آینده بشریت را به خطر بیاندازد بی اخلاقی کرده ایم. پلاستیک آلرژی زا است، امروزه در تمام وسایل اطراف ما از پلاستیک استفاده شده است حتی در لباسهایمان مخصوصا لباس بانوان؛ و این در حالی است که بدن انسان دارای یک مغناطیس هماهنگ با جو است و پلاستیک در این هماهنگی اختلال ایجاد می کند. این آگاهی باید در جامعه باشد که لباسهای پلاستیکی جهت الکتریسیته بدن را بر هم می‌زنند. امروزه " نانو" در دنیا رواج یافته است اما از آن مهمتر ایمنی نانو است. وقتی تکنولوژی به وجود می آید باید درست و غلط آن را به مردم اطلاع دهیم.


تعریف شما از نخبه کیست و تفاوت نخبه و استعداد برتر از دید شما در چیست؟


نخبه فردی است فرا زمینی و فرا زمانی. نخبه یا راه را پیدا می‌کند یا راه را می سازد. نخبه مستقل است و دستور پذیر نیست.نخبه می تواند بی سواد باشد اما مملو از خلاقیت باشد درحالیکه استعداد برتر انسان باسوادی است.


هیچ یک از دانشجویان شما به خارج از کشور هجرت نکرده اند، چگونه می توان افراد را برای ماندن در کشور تشویق و ترغیب کرد؟


من دانشجویانم را سیرآب می کنم .در زمان کودکی هر وقت به یک مهمانی رسمی مانند جشن عروسی دعوت بودیم؛ مادر،هنگام غروب با مقداری غذا ما را سیر می کرد تا در جشن اصطلاحا شکم سیر باشیم. من دانشجویانم را شکم سیر می کنم. دانشجویان من نیاز به مهاجرت ندارند. در دوره تحصیل همه آنها را به  کشورهای مختلف برای استفاده از فرصت مطالعاتی و یا شرکت در کنفرانس ها و همایش های علمی میفرستم. برای هر یک از شاگردانم یک هیئت داوری از اساتید مجرب خارجی تشکیل می‌دهم و دانشجویان من مدام با آنها در ارتباط هستند. دانشجویانی که در زبان مشکل دارند را به کلاس های آموزشی می‌فرستم تا بتوانند ارتباط خوبی برقرار کنند. آزمایشگاه من نیز محل آمد وشد دانشمندان بزرگ دنیاست .تا به حال 43 دانشجوی دکترا را فارغ‌التحصیل کرده ام که تماما در ایران مشغول خدمت رسانی هستند.البته به تمام جهان برای کسب علم می روند اما پایگاه آنان ایران عزیز است.


استاد! تا به حال با بنیاد ملی نخبگان همکاری داشته اید؟ پیشنهاد شما برای تاثیرگذاری بیش از پیش این بنیاد چیست؟


بنیاد ملی نخبگان ایران حمایت‌های خوبی را از مستعدان و نخبگان انجام داده و می دهد اما باید شکل حمایت ها متفاوت شود. بنیاد باید از سمت افراد نخبه به سمت موسسه های نخبه پرور برود. کاری که در تمام کشورهای پیشرفته دنیا انجام می شود. اگر دانشگاه تهران هاروارد منطقه است، بنیاد باید سرمایه ای را در اختیار آن قرار دهد تا بتواند نقش خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. البته علاوه بر این حمایت های دیپلماسی نیز باید در دستور کار قرار گیرد. دانشگاه باید با زیر ساخت کارآفرینی همراه باشد. در حال حاضر بنیاد باید به کمک دانشگاه تهران بیاید تا فارغ التحصیلان را بسوی کارآفرینی هدایت کند. دوره کارمندی تمام شده است امروز دوره کارآفرینی است.مسئله دوم این است که بنیاد ملی با ایده با دانشمندان بزرگ دنیا ارتباط بگیرد و حتی آنان را به عضویت بنیاد ملی نخبگان ایران در بیاورد.


به نظر شما برگزاری مراسم تقدیر از بزرگان علم مانند جشنواره علامه که از سوی بنیاد ملی نخبگان برگزار می شود تا چه اندازه می تواند در تکریم جایگاه علم در جامعه موثر باشد؟


جشنواره علامه که از سوی بنیاد ملی برگزار می شود حرکت بسیار خوبی است. بنده هر گونه تقدیر از دانشمندان را محترم می‌شمارم. نبی مکرم اسلام(ص) نیز فرمودند:«هر که می خواهد مرا اکرام کند دانشمندان امتم را اکرام کند». با تکریم جایگاه دانشمندان است که علم در جامعه رونق می یابد. بنده نیز به دلیل مجموع فعالیت‌هایی که در زمینه‌های مختلف داشتم موفق به برگزیده شدن در این جشنواره شدم.


ضرورت تعریف جایگاه «استاد ممتاز» چیست؟ و این جایگاه چه ویژگی‌هایی دارد؟


طبق آئین نامه دانشگاه تهران، استاد ممتاز کسی است که حداقل ده سال از استاد تمامی او گذشته باشد و در این مدت ده سال فعالیت‌هایی پژوهشی و تحقیقاتی خاصی را انجام داده باشد.استاد ممتاز می تواند هر سال چهار دانشجوی دکترا بطور همزمان بدون مجوز دانشگاه و وزارت علوم پذیرش کند. ضریب گرند استاد ممتاز دو است!


شما ایمان را پایه علم می دانید، مزیت علم با ایمان چیست؟


بحث حکمت است. اگر کسی مومن باشد خداوند متعال علمی در قلب او قرار می دهد که جهت ها را پیدا می کند. کسی که ایمان دارد در ایده هایش کمتر خطا می کند. چنانچه خداوند بزرگ در قرآن می فرماید:«بدون شک ما متقین را هدایت خواهیم کرد». اگر ابن سینا، ابن سینا شده است در پرتو قرآن بوده است. نیوتن می گوید: کتاب الهی، الهام بخش تمام دستاوردهایم بوده است. بنده نیز تمام فرضیه‌های خود را از قرآن کریم الهام گرفته‌ام.


شما مقید هستید هر روز قرآن تلاوت کنید، این اعتقاد زاده چیست؟


دانش قرآنی یک طرف، پاکی روح یک طرف. قرآن کتاب پاکان است. اگر انسان پاک زندگی کند آن پاکی روشن بخش زندگی او خواهد بود. قرآن بیشتر با سرشت انسانها صحبت دارد. انسان پاک حکمت های قرآن را مانند ماهی روی آب صید می کند. خزائن علم دست خداست آیات الهی پائین آمده اند تا ما را با خود بالا ببرند. ما با خواندن و فهم قرآن در حقیقت خود را به سرچشمه علم بی نهایت متصل کرده ایم. واین حکمت جاری است. در آزمایشگاه هم تمام پارامترها درست نیست.مثلا اگر حجم و فشار را تغییر دهیم، تغییر حرارت از ذات ذره بیرون می‌آید بنابراین هر آزمایشی اختلاطی از جبر و اختیار است. اگر انسان مومن باشد خداوند جبر را بسوی او حرکت می‌دهد.


ارتباط شما با نهج البلاغه چگونه است؟


معلم اصلی من امیرالمومنین(ع) است. بنده ارادت خاصی به ایشان دارم. علم ایشان بر راه‌های آسمان بیشتراز زمین بود. حضرت می‌فرمایند:«هرگز علمی نخواهد آمد که من بر آن احاطه نداشته باشم حتی اگر آن علم بعد از پایان زندگی من باشد».


استاد! غیر از زمینه تخصصی آیا در زمینه‌های دیگر هم مطالعه می کنید؟


از دوران کودکی همواره یک پنجم مطالعاتم را به خواندن کتاب‌هایی در باب حکمت می‌گذراندم. البته با شعر هم بیگانه نیستم اما علایق شخصی‌ام بیشتر به سمت حکمت است.


ورزش در زندگی روزمره شما جایگاهی دارد؟

کوهنوردی؛ آن هم در مسیرهای خلوت، بیشتر دوست دارم در کوه خلوت کنم. کوه حس استواری به همراه دارد.حضرت مسیح می‌فرماید:«از راهی بروید که روندگان آن کمتر هستند» هنوز بعد از سال‌ها تنهایی‌هایم را دوست دارم.


فیلم یا سینما؟


اهل دیدن فیلم یا رفتن به سینما نیستم. فقط سریالهای تاریخی و مذهبی  را می‌بینم  که سرشار از آموزه‌های دینی و حکمت است


رادیو یا تلویزیون؟


رادیو را بیشتر دوست دارم، به نظرم رسانه مفیدتری است چه به لحاظ برنامه سازی و چه به لحاظ تنوع برنامه ها.


و موسیقی؟


علاقه من به موسیقی در حد رادیو پیام است.


اگر یک روز اضافه‌تر از ایام هفته به شما اعطا شود، و در آن قدرت کامل داشته باشید، آن روز را چگونه سپری می‌کنید؟


حتما به آن آیه قرآن عمل می‌کنم که خداوند بزرگ فرمود:«ای گروه جن وانس! اگر می‌توانید به اعماق آسمان‌ها بروید و نفوذ کنید، نمی‌توانید مگر به یاری خدا». دوست د ارم به اعماق آسمان بروم و قدم بزنم و اگر خدای متعال اذن داد به آسمان‌ها نفوذ کنم.


و سخن یادگاری شما؟

بروید جهان را ببینید؛ سپس بازگردید و ایران را بسازید. آبادی بیشتر ایران در گروعلم آموزی و جهان دیدگی جوانان این آب و خاک است.از مرزها فراتر بروید و بازگردید. ایران را جوری بسازید که جهان به ایران اقتدا کند. لیاقت ایرانی ایستادن بر بام جهان است.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان