دکتر وحید اصفهانیان، دکتری مکانیک و از برگزیدگان جایزه علامه طباطبایی در یادداشتی ضمن تاکید بر نقش علم در توسعه پایدار به تبیین ارکان توسعه علم و ضرورت بکارگیری آنها در یک راستا و برای رسیدن به یک هدف، پرداخته و تاکید می‌کند: نیروی انسانی مهمترین رکن توسعه علمی هر کشوری است و باید به تحقیق و پژوهش به عنوان یک علم نگاه کرد.



به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،
متن کامل این یادداشت بدین شرح است:


حضرت امیر(ع) درباره نقش علم در جامعه می‌فرمایند: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه».

علم توانمندی است‌؛ هر کس آن را بدست آورد چیره شود و هر که از آن بی‌بهره ماند بر او چیره می‌شوند.

توسعه علم و دانش چند رکن اساسی دارد که اگر همه این ارکان در کنار یکدیگر مهیا و برقرار نباشد در یک کشور توسعه علم و دانش صورت نمی‌پذیرد، این ارکان عبارتند از:

۱- نیروی متخصص علمی: نیروی انسانی مهم‌ترین رکن توسعه علمی یک کشور است. بدون داشتن نیروی انسانی کارشناس و مکفی نمی‌توان به رشد و توسعه علمی رسید. هرم این نیرو نیز بسیار مهم است یعنی نسبت استاد و صاحب فن به دکتری، کارشناس‌ارشد، کارشناس و تکنسین و البته برای یک محصول، تنوع تخصص آن‌ها نیز بسیار حائز اهمیت است که نیاز به یک برنامه‌ریزی دقیق با توجه به نقشه راه جامع علمی کشور دارد.

در حال حاضر در کشور به محقق به‌عنوان یک شغل و حرفه نگاه نمی‌شود و بیشتر جنبه یک فعالیت جانبی برای متخصصین کشور دارد. افرادی نیز که به‌عنوان محقق در کشور فعالیت می‌کنند به‌دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی قادر به انجام رسالت خود در قالب محقق حرفه‌ای به نحو احسن نیستند و کمبودها و نقصان در تامین حداقل‌های زندگی اجتماعی مانع از بکار گرفته‌شدن کلیه توان و استعداد آن‌ها در مسیر نوآوری، شکوفایی و ارزش آفرینی کشور شده‌است.

۲- کار تیمی و سازمانی: اگر ما بخواهیم علم را تجاری‌سازی و به محصول قابل عرضه به بازار تولید کنیم، امکان دستیابی به این هدف بدون کارگروهی و تشکیلاتی، به‌هیچ عنوان وجود ندارد. پیچیدگی و تنوع در محصولات، نیاز به کارگروهی بین‌بخشی و فرابخشی و مدیریت صحیح و سازمان‌یافته دارد تا بتواند تحقیقی را به محصول نهایی و تجاری برساند. نیروی‌های متخصص مثل رودهایی می‌مانند که از به‌هم پیوستن آنها دریاچه‌هایی درست می‌شود که می‌توان بوسیله سد از آن برق تولید کرد. بدون داشتن یک نظام مشخص، سازمان‌یافته و هدفمند امکان دستیابی به اهداف بزرگ علمی میسر نیست. یک کار سازمان‌یافته و گروهی همه جهت‌ها را هر چند کوچک یکسو ساخته و به نیروی عظیمی مبدل می‌کند که نهایتاً می‌تواند کار پژوهشی را به یک محصول تجاری و قابل رقابت تبدیل کند. به عنوان مثال ارتقاء دانشگاه ها به دانشگاه های نسل جدید و کارآفرین مستلزم تغییر کل ساختار دانشگاه است. با ساختار فعلی دانشگاه فقط در امر آموزش موفق خواهد بود آنهم به شرط اینکه خوب عمل کند. به‌عنوان مثال دیگر در ایران دانشگاه‌ها، نیازهای صنعت را نمی‌شناسند و صنعت نیز به دانشگاه‌ها اطمینان لازم و کافی را ندارد درحالی‌که این دو به‌عنوان بازوان پیشرفت و توسعه می‌بایست در خدمت یکدیگر بوده تا بتوانند نیازهای مبرم یکدیگر را شناخته و برطرف کنند و رشد و توسعه اقتصادی را برای کشور به ارمغان آورند. شاید وجود پژوهشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی و شرکت‌های دانش بنیان اگر درست مدیریت شود و به اهلش سپرده شود بتواند نقش مترجم بین صنعت و دانشگاه را بازی کند. یعنی با داشتن اهداف اما بدون ساختار، هر چند خوب، امکان رسیدن به آن‌ها نیست.

شایان ذکر است، مرحله جدیدی که در آینده با توجه به ارتقاء دانشگاه‌ها به دانشگاه‌های نسل جدید و کارآفرین رو به رو خواهیم بود، همکاری و مشارکت در سطح پژوهشکده‌ها، مراکز تحقیقاتی و شرکت‌های دانش‌بنیان است، که باید برای آن نیز برنامه‌ریزی شود.

۳- نقشه راه جامع علمی کشور: بدون داشتن نقشه راه امکان دستیابی به ارتقاء علم و دانش با اهداف تجاری‌سازی و تولید دانش وجود ندارد. یک نگرش کلی هدفمند و سیستماتیک به نظام علمی کشور است که می‌تواند همه کارها را حتی کارهای کوچک را معنادار کند. بدون داشتن یک نقشه راه علمی همه کارها در درازمدت به بایگانی تاریخ می‌پیوندد و منتهی به هدر‌دادن وقت و هزینه است و مخصوصا در طولانی‌مدت منجر به از دست‌دادن نیروی متخصص انسانی ماهر می‌شود. نقشه راه مثل یک پازل می‌ماند که منظره کلی آینده را ترسیم کرده و به قطعات کوچک تقسیم می‌کند و کنار هم قرار می‌دهد و آن منظره را ایجاد و تعریف می‌کند. بنابراین نقش هر محقق با تخصص‌های مختلف کاملاً در توسعه علمی کشور مشخص می‌شود. نقشه راه باید به طور مداوم به مراکز تحقیقاتی، پژوهشکده‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان یادآوری شود. نقشه مثل یک قطب‌نما می‌ماند که مسیر توسعه علمی را مشخص می‌کند و هیچ مرکزی بدون آن نمی‌تواند (و نباید) گام بردارد.

4- حمایت ملی مستمر: امروزه پژوهش و تحقیق امری گران و هزینه‌بر است. بر هیچکس پوشیده نیست که بدون داشتن یک آزمایشگاه خوب امکان رسیدن به یک محصول بهینه و قابل رقابت نیست. انواع آزمایشگاه‌ها اعم از تحقیقاتی (پایه‌ای) تا نوع صنعتی آن که استانداردها را تایید می‌کنند بسیار هزینه‌بر است. حتی هزینه محاسبات نیز گران است. یک سیستم کامپیوتری که بتوان با آن حداقل کار محاسباتی مناسب را انجام داد حدودا یک میلیارد تومان هزینه دارد. بنابراین بدون یک زیرساخت مناسب که البته بسیار هزینه‌بر است، امکان دستیابی به افق‌های بالای علم و محصول محدود نیست. قابل رقابت‌بودن محصولات بومی با محصولات کشورهای توسعه‌یافته در دنیای پیشرفته امروز در گرو در اختیارداشتن زیرساخت‌ها و تجهیزات است، این مهم هزینه‌های هنگفتی را نیز طلب می‌کند که دولت باید در آن‌ها سرمایه‌گذاری کند. شاید بتوان بخش R&D را یکی از پر هزینه‌ترین بخش‌های تولید نام برد، اما در حال حاضر در کشورهای پیشرفته به ازاء هر ۱ دلار تحقیق حدود 120-100 دلار درآمد کسب می‌شود. لذا ارتقاء و بهبود روند به‌کارگیری خروجی‌های تولید در محصولات و بنگاه‌های اقتصادی کلیه هزینه‌های تحقیق و توسعه را جبران می‌کند و بخشی از نقیصه هزینه‌بر بودن این امر می‌بایست در تولید برطرف و اصلاح شود. (اصلاح در ساز و کار تولید و فروش دانش‌محور برابر است با به‌صرفه‌تر شدن تحقیق و توسعه). بنابراین نه تنها نیاز به حمایت مالی دارد بلکه نیاز به حمایت مداوم دارد تا تحقیقات به سرانجام برسد.

۵- فعالیت مستمر و مداوم و متمرکز: در مسیر رشد علمی یک کشور بسیار مهم است که کار پیوسته انجام شود حتی اگر آهسته باشد. سریع و منقطع کار‌کردن ما را هرگز در طولانی مدت به‌جایی نمی‌رساند. این امر مستلزم آن است که افراد متخصص شاخص و متبحر، در چهارچوب‌های سازمان‌ یافته‌ای (مثل پژوهشکده‌ها، آزمایشگاه‌ها) قرار گیرند تا با رفتن آن‌ها از آن مجموعه (به علت کهولت سن، مشکلات شخصی و غیره )، فعالیت، اندوخته و تجربیاتشان توسط شاگردانشان یا کارمندان پژوهشی آن مجموعه ادامه پیدا کند. بنابراین باید آزمایشگاه‌ها، پژوهشکده‌ها که توسط افرادی که عمر خود را در این مسیر گذاشته‌اند حمایت‌، سازماندهی و پشتیبانی شود تا بتوانند مستمر باقی بمانند، چرا که علم همانند درخت گردو است نه صیفی‌کاری. باید صبوری کرد تا به جواب دست یافت ولی وقتی نتیجه داد سرشار از منفعت بوده و محصولاتی با ارزش افزوده بالا تولید خواهد کرد. همچنین باید از مراکزی که در زمینه خاصی تخصص پیدا کرده‌اند حمایت کرده و از پراکندگی فعالیت‌ها به بهانه به‌کارگیری کلیه نیروهای فعال در کشور جلوگیری به‌عمل آورد (ایجاد کانون‌ها و مراکز تخصصی و همکاری با پژوهشکده ها و مراکز تحقیقاتی).

۶- مستندسازی: بدون ثبت تجربه‌ها و دانستنی‌ها، علم و دانش ادامه پیدا نخواهد کرد، افرادی که هم‌اکنون به عنوان استاد نمونه انتخاب شده‌اند دارای اندوخته‌های ارزشمند و گرانقدری هستند که شاید با اندک حمایت و تشویق بتوان از آن‌ها خواست که تجربیات مفیدشان را ثبت کنند. ثبت این تجربیات به معنای انتقال ۳۰ تا ۴۰ سال اندوخته خود به نفر بعدی و دیگران در کوتاه‌مدت است. ما باید به مستندسازی در کشور بیشتر اهمیت بدهیم. چه خوب است در هر پروژه چه صنعتی و چه دانش‌بنیان، بخشی را کارفرما جهت تشویق برای مستند‌سازی خوب، مفید و با استاندارد بالا به محقق اختصاص دهد تا کار ثبت فعالیت‌ها به نحو احسن انجام پذیرد. از دیدگاه بنده، کار اگر ۳۰ درصد اضافه طول بکشد ولی خوب و مفید مستند شود بهتر از کاری است که زودتر از موعد مقرر تمام شود اما بخوبی مستند نگردد. این امر، انتقال دانش فنی ایجاد شده را به نحو آسان‌تر و آکادمیک‌تری برای افراد بعدی فراهم می‌آورد. حتی مستندسازی می‌تواند به‌صورت یک درس در دانشگاه‌ها در رشته‌های مهندسی تدریس شود و همچنین در صنعت آموزش داده‌شود.

۷- آموزش و فرهنگ سازی: آموزش و فرهنگ‌سازی یکی از ارکان اصلی پیشرفت علم در یک کشور است. به‌نظر اینجانب صرفه‌جویی در همه چیز خوب و مفید است ولی نه در آموزش و فرهنگ‌سازی. این نحوه نگرش به علم باید از مهدکودک‌ها و مدارس ابتدایی شروع شود. متأسفانه امروزه نحوه‌ تربیت فرزندان ما به گونه‌ایی شده‌است که در امتحان‌دادن و تست‌زدن عالی هستند چراکه به آن بیشتر اهمیت داده شده‌است ولی در امر پژوهش و ساخت هیچ. واقعاً جای تعجب است. ما با این امر و نگرش تیشه بر ریشه خود می‌زنیم. تولید علم بدون عشق و علاقه امکان ندارد و این از نوجوانی سرچشمه می‌گیرد. تکلیف‌های سنگین، فشارهای عصبی زیاد در دوران تحصیل مخصوصاً دبیرستان هر استعدادی را کور می‌کند و بچه‌های این مرز و بوم را از درس دلسرد می‌کند. ما فکر می‌کنیم اگر درس بعدی را که باید در زمان خودش دانش‌آموز یا دانشجو یاد بگیرد در درس فعلی، درس بدهیم و مطالب ما سنگین‌تر به نظر برسد بهتر است و از دید بقیه ما استاد بهتر و سخت‌گیرتری جلوه می‌کنیم. ما باید تحولی عمیق در امر آموزش ایجاد نماییم و نحوه ارائه علم مخصوصاً علوم مهندسی باید جهت‌گیری دیگری را پیدا کند هرچند که محتوی آموزش ایرادی ندارد. ما بیشتر در رشته‌های مهندسی، فیزیکدان پرورش می‌دهیم تا مهندس. مهم این‌است که این نگرش تغییر کند. متاسفانه هم‌اکنون معضلاتی بر بحث آموزش است همچون تاکید بر‌ کمی‌گرایی به جای کیفیت‌گرایی، نبود آزمایشگاه‌های مجهز و کافی، نبود آزمایشگاه‌ها، کارگاههای آموزشی و تجهیزات محاسباتی مناسب. ما باید به مشاهده (Observation) که پایه و اساس علم مهندسی است، بیشتر اهمیت بدهیم. به دانشجو مهندسی باید آموزش داده‌شود که رفع مشکل کند. علاقه‌اش باید این باشد که مشکلی را رفع کند نه‌اینکه تنها کارهای شیک را انجام دهد. بهرحال این را بپذیریم افراد متخصصی اکنون محصول سیستم آموزش ما هستند و مشکلات در صنعت هنوز به قوت خود باقی است، بخشی از آن را ما مقصر هستیم که درست آموزش نداده‌ایم.

در بخش فرهنگ‌سازی به نظر بنده، مردمی کردن علم بسیار مهم است که این با فیلم‌های مناسب در تلویزیون، سمینارهای علمی ساده و شیرین در مدارس توسط افراد متخصص، کتابهای ساده و روان و چند رسانه‌ای علمی برای نوجوانان و داشتن موزه‌های علمی- عملی که کمبود آنها در کشور حس می شود، برطرف می‌شود.

۸. منابع و اینترنت: باید قبول کرد که همه چیز را همگان دانند. بدون داشتن دسترسی جامع به منابع موجود در جهان ما باید خیلی از کارها را دوباره انجام دهیم که مستلزم هزینه زیاد و از دست‌دادن وقت و زمان است. به نظر بنده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باید یک کتابخانه مرکزی را به‌صورت کامل حمایت کند تا آن کتابخانه به همه محققین و مراکز تحقیقاتی در ایران خدمات دهد و همیشه این کتابخانه را آبیاری کند.

نداشتن اینترنت پرسرعت یکی از معضلات بزرگ کشور است. با استاندارد جهانی حدوداً حداقل صد ساعت وقت و زمان لازم‌است تا در یک کاوش (جستجو) به سر نخ‌های خوب رسید. ولی با سرعتی که ما داریم این زمان چندین برابر می‌شود این یعنی وقت تحقیق را از دست دادن و هزینه تحقیق را بالا بردن. هر ایده‌ای که به نظر انسان می‌رسد با کمترین کاوش در اینترنت می‌توان متوجه شد که دیگران چقدر بر‌روی آن ایده کار کرده‌اند. بنابراین اینترنت خوب یک سرمایه است به طوریکه به‌جای اینکه تحقیق از صفر شروع شود، از یک مرحله خیلی بالاتر شروع می‌شود.

یکی دیگر از مسائل تعامل با جهان، حق نشر(کپی رایت) است که وجود آن در پیشرفت و توسعه علمی یک کشور بسیار موثر است. رعایت این حق می‌تواند باعث پیشرفت ما شود و بچه‌ای که از جوانی قرار می‌گذارد خودش خرج را بدهد نه از پدر بگیرد، این فرد نهایتاً در زندگی موفق می‌شود. در دنیای علم کپی حامی محقق و نوآور است و یکی از ارکان مهم پیشرفت است.

۹. تعامل با جهان: داشتن تعامل مثبت و کارساز با جهان در زمینه‌های علمی به رشد علمی کشور ‌ خیلی کمک می‌کند. علم جزء معدود چیزهایی است که در جهان خیلی دارای مرزبندی مشخصی نمی‌باشد. انسان همانند غنچه است که دوست دارد شکفته شود، کافی است که محیط برایش مهیا باشد. به قول شاعر که می‌گوید راز شکفتن نشاید نهفت. از این خصوصیات می‌توان استفاده کرد و از بسیاری از دانشمندان و دانشجویان جهان بهره گرفت تا مسیر علمی و طولانی کشور را کوتاه‌تر و مفیدتر کرد. حداقل در دانش‌های بنیادی در جهان این کار عملی است. تعامل با جهان مارا وادار می‌کند که استانداردهای جهانی را حفظ کنیم که خود باعث رشد ما می‌شود. همچنین تعامل با جهان ما را به رعایت قوانین کپی رایت ملزم می‌کند که این امر وابستگی علمی و عملی ما را چه در محیط آکادمیک و چه در صنعت به دیگران کاهش می‌دهد و از زحمات محققین حمایت می‌کند.
مدل پیشنهادی

به نظر بنده مدلی که در کشور می‌تواند قابل اجراء ‌باشد، در شکل 1 ارائه شده‌است. در این مدل توسعه محصول، طراحی، فعالیتهای دانش‌بنیان و تحقیقات در پژوهشکده در دانشگاه انجام می‌شود. بعد جهت تجاری‌سازی که خود پروسه طولانی است، محصول به شرکت دانش‌بنیان انتقال می‌یابد. خوبی این مدل این‌است‌ که در این مدل از امکانات بخش دولتی و خصوصی هر دو به نحو احسن استفاده می‌شود. زیرساخت‌های دانشگاه از قبیل: مکان، آزمایشگاه، اساتید، دانشجویان و ... همه در راستای حمایت از تولید محصول مورد استفاده قرار می‌گیرند. در نهایت محصول جهت پروسه تجاری‌سازی که کلاً نگرش دیگری است به شرکت‌های اقماری پژوهشکده‌ها که دانش‌بنیان هم هستند منتقل می‌شود. بدینوسیله هر دو نگرش تحقیقات (نگرش دانشگاهی با امکانات دولتی) و تجاری‌سازی (نگرش شرکتی یعنی حداکثر کردن سود و حداقل کردن هزینه) با هم جمع می‌شوند و نیروهای پرسنلی با توجه به کیفیت‌هایشان که ابتدا به‌صورت دانشجو در پژوهشکده کار می‌کنند می‌توانند به شرکت دانش‌بنیان اقماری منتقل یا ملحق شوند. در‌نتیجه خیلی از هزینه‌ها کاهش و افراد در این مدل همچنان که رشد می‌کنند فضا هم برایشان بازتر می‌شود. همچنین آموزش می‌تواند در راستای همین مسیر قرار گیرد. جا دارد که روی ساختار تفصیلی این مدل کار شود.
دانشگاه‌ها





شکل1:مدل پیشنهادی نحوه کار علمی در کشور

در خاتمه چندین پیشنهاد عملی جهت بهبود جوایزی که به افراد منتخب ارائه می‌شود، بیان می‌شود:

1- تعریف گرنت مخصوص نخبگان و در اختیار قراردادن این گرنت به‌صورت مادام‌العمر به جای تشویق‌های موقتی و پراکنده.

2- حمایت از مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاه‌هایی که توسط افراد برجسته و نمونه کشور احداث و اداره می‌شوند در راستای رشد و شکوفایی و انتقال دانش فنی این افراد.

3- اعتماد به افراد برگزیده و تسهیل در امور اداری در راستای پیشبرد اهداف علمی و پژوهشی، مثلا یک نامه از استاد نمونه جهت معرفی حمایت از دانشجو پسادکتری یا دکتری، کافی باشد و دیگر نیاز به پر کردن در سایت نباشد.

4- علاوه بر اخذ دانشجویان پسا دکتری، بتوان دانشجویان دکتری را نیز حمایت کرد. از آنجاکه اکثر دانشجویان فارغ‌التحصیل ما سرباز هستند، اگر طرح سربازی را بتوانند با دوره پسا دکتری همزمان بگذارند و هم حقوق بگیرند بسیار این طرح می‌تواند موفق باشد و به‌عنوان یک امتیاز به این بند اضافه شود.

5- به‌کارگیری اساتید برگزیده در تدوین نقشه راه جامع علمی کشور و تدوین نقشه راه حوزه‌های تخصصی آن‌ها.
6- افزایش سقف حمایت از دانشمندان مهمان خارجی چه از نظر مالی و زمانی.

سخن آخر اینکه همه کارهای بزرگ در جهان با حمایت مختصر و تیم‌های کوچک شروع شده‌است.

عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان       حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی


منبع: bmn.ir