به گزارش پایگاه خبری تحلیل فناوری و نوآوری، دکتر حامد اختیاری که با عنوان «پایه های عصبی - شناختی مداخلات مدیریت ولع» در همایش علمی «اعتیاد و آسیب های روانی» سخن میگفت، خاطرنشان کرد: پایههای عصبی شناختی به مداخلات مدیریت ولع و وسوسه کمک می کند. آگاهی از مدارهای مغزی دخیل در ولع مصرف مواد، ایده هایی برای درک بهتر پدیده ولع و طراحی مداخلات درمانی به ما میدهد.
وی با اشاره به تاثیر ورزش در کاهش ولع به مصرف مواد گفت: دانش ما در تصویربرداری مغزی به ما کمک می کند که دلایل دیگری را نیز به دلایل تاثیر ورزش در کاهش ولع به مصرف مواد، اضافه کنیم.
اختیاری با طرح چند سووال همچون این که آیا ولع، تنها یک نوع احساس است ؟ آیا این پدیده قابل تغییر است و چطور این تغییرات ایجاد می شود؟ چه طبقه بندی برای آن وجود دارد ؟ وارد مبحث «واژهشناسی»، تاثیر واژه ها برعملکرد مغز و در نتیجه، مدیریت ولع شد.
وی اظهارداشت: می بایست، ولع را یک فرآیند ببینیم که پله پله است. ولع یا وسوسه از لحاظ «علت» به چند دسته، براساس احساس نیاز، دیدن نشانه، اعصاب ناراحت یا سرخوشی تقسیم میشود. فرد، هرچه علتها و عوامل ولع را بیشتر باز کند، آگاهی بهتر و بیشتر نسبت به ولع خود پیدا می کند.
اختیاری سپس به مدل های عصبی شناختی اشاره کرد و گفت: مدل شماره یک ، فعالیت نواحی لیمبیک مغز در اثر ولع مصرف مواد را نشان می دهد. با پیشرفت علم، مدل شماره دو مطرح می شود که فعالیت مدار لیمبیک – پره فرونتال را در اثر ولع نشان می دهد.
اختیاری افزود: براساس این دو مدل عصبی شناختی می توان مداخلات درمانی را پیشنهاد کرد که در واقع مدل شماره 3 است. در این مدل شاهد اضافه شدن نقش تغییری به نقش مهاری هستیم.
وی این مدل را همانند مثلثی نشان داد که در راس آن کنترلینگ و در دو گوشه پائین آن Appraising و Verbalizing مشاهده میشود و تصریح کرد: هر سه این نواحی در مغز روی احساس ولع و وسوسه، تاثیرگذار هستند. Appraising این تاثیر را دارد که فرد چه بیانی روی ولع خود دارد و ناحیه Verbalizing که مهمترین ناحیه مغز است در ساخت واژه و بیان آن تاثیر دارد. برای آنکه کار مثبت و تاثیر مثبتی را شاهد باشیم، مرتبا این دو ناحیه در حال بالانس و تعامل با یکدیگرند و در واقع مدل شماره 4 شکل می گیرد که تعامل مدارهای درون نگر و برون نگر در مداخلات مدیریت ولع موثرند.
اختیاری با اشاره به این نکته که تعامل این دو ناحیه، نه تنها به کنترل اعتیاد به مواد، بلکه به کنترل هیجانات نیز کمک می کند، افزود: روشهایی مانند انجام یوگا که فرد را به عمق درون خود برده و از درون، به بیرون هدایت می کند به عنوان تقویت کننده های این تعامل یا بالانس بین مدارهای درون نگر و برون نگر، مطرح می باشند.
وی در پایان سخنانش تاکید کرد: زمانهایی لازم است که انسان هیچ کاری انجام ندهد و فقط به درون خود، احساسات و آنچه که در اعماق وجودش می گذرد، فکر کند. قرار گرفتن در این شرایط ، درک درونی را تقویت می کند به طوری که حتی بسیاری از افراد معتاد با این روش توانستند بر اعتیاد خود غلبه کرده و آن را کنترل کنند.