دکتر حسن ظهور بر این باور است که باید در کنار پیشرفتهای علمی به اخلاقیات و فرهنگ هم نگاه ویژهای داشت، وی با بیان این نکته که علم بدون فرهنگ، نه تنها مفید نیست بلکه مضر است، گفت: علم برای تاثیرگذاری مثبت در زندگی و تعالی بشر نیاز به اخلاق دارد.
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، دکتر حسن ظهور؛ برگزیده جایزه علامه طباطبایی و چهره ماندگار علمی کشور، در سال 1323 در خانوادهای فرهنگی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی پس از گذراندن مقطع فوقلیسانس پیوسته در دانشگاه شیراز، برای ادامه تحصیل در دوره دکتری راهی دانشگاه اشتوتگارت آلمان و سپس دانشگاه پردو امریکا شد. وی پس از گذراندن دوره پسا دکتری در امریکا، برای مدت کوتاهی به تدریس در دانشگاههای امریکا مشغول شد و در اوایل انقلاب به ایران بازگشت. پس از مدت کوتاهی ریاست در دانشگاه شیراز برای بازگشایی دانشگاهها به تهران عزیمت کرد. از جمله اقدامات او در این سالها راهاندازی سیستم آموزش از راه دور و تاسیس دانشگاه پیامنور بود.
در ابتدا کمی از حال و هوای دوران کودکی خود بگوئید؟
در سال 1323 در اصفهان و یک خانواده فرهنگی به دنیا آمدم؛ 4 برادر و یک خواهر دارم، که در حال حاضر یکی از برادرانم در دانشگاه خواجه نصیر مشغول تدریس است. خانواده مادری من اغلب افراد تحصیلکردهای بودند که در حوزه علم و فرهنگ فعالیت میکردند اما خانواده پدری بیشتر اهل تجارت و بازار بودند.
تا چه سالی در اصفهان حضور داشتید؟
تا دبیرستان را در اصفهان بودم اما پس از آن فوقلیسانس پیوسته دانشگاه شیراز قبول شدم. البته در کنکور سراسری در تمامی رشتهها قبول شدم اما به دلیل شرایط ویژهای که دانشگاه شیراز داشت، در آزمون ورودی آن که بصورت جداگانه برگزار میشد، شرکت کردم.
دانشگاه شیراز چه ویژگی بارزی داشت که شما برای ادامه تحصیل به آنجا رفتید؟
در آن زمان در دانشگاه شیراز تمام دروس به زبان انگلیسی تدریس میشد و حتی دانشجویان و اساتیدی از خارج کشور نیز در این دانشگاه حضور داشتند. طبق آئیننامه دانشگاه در دوسال اول دانشجو فقط دروس عمومی را پاس میکرد و بعد از آن وارد دوره مهندسی میشد؛ در این دوره دروس در تمام رشتههای مهندسی برای تمامی دانشجویان ارائه میشد و بعد از سپری کردن این دوره دوساله و در سال چهارم ورود به دانشگاه از بین رشتههای مهندسی شیمی، برق، مکانیک و راه و ساختمان، دانشجو باید یکی را انتخاب میکرد که من با توجه به تمام شرایط موجود تصمیم به ادامه تحصیل در رشته مهندسی مکانیک گرفتم و در همان رشته از دانشگاه شیراز فارغالتحصیل شدم.
چرا مهندسی مکانیک خواندید؟
از همان ابتدا به رشته مهندسی و یا پزشکی علاقه نداشتم به همین دلیل برای ادامه تحصیل به تهران نیامدم، از طرفی نظام آموزشی که در آن زمان در تهران وجود داشت، نظام قدیم بود در حالیکه در شیراز دو سال اول تمام رشتههای مهندسی مشترک بود و من فرصت کافی را برای آشنا شدن با رشتههای مختلف داشتم.
چه شد که برای گذراندن دوره دکتری ابتدا به آلمان و بعد از آن به امریکا عزیمت کردید؟
در دوره دکتری چندین بورس از کشورهای مختلف داشتم اما در بین آنها و با توجه به شرایط موجود اشتوتگارت آلمان را انتخاب کردم. بخشی از دوره دکتری خود را در آلمان گذراندم و بعد بنا به دلایلی به ایران بازگشتم و پس مدتی برای گذراندن باقی دوره تحصیل راهی آمریکا شدم. البته به دلیل فعالیتی که در زمینه انرژی داشتم، علاوه بر دوره دکتری در رشته مهندسی هستهای و در دوره فوقلیسانس نیز به طور همزمان ادامه تحصیل دادم. بعد از فارغالتحصیلی از دوره دکتری، پسا دکتری را نیز در همانجا خواندم و بعد از مدت کمی تدریس در دانشگاههای آمریکا و همزمان با انقلاب اسلامی ایران استعفا کردم و به کشور بازگشتم.
فعالیتهای پژوهشی خود را از چه زمان آغاز کردید؟
اولین پروژهای پژوهشی را که آغاز کردم،محاسبات ماشینهای سردخانهدار بود. بعد از آن روی جعبه دنده با تغییرات پیوسته کار کردم. در کارشناسی ارشد هم محورهای چرخشی با سرعت بالا و سرعت بحرانی را مورد مطالعه و پژوهش قرار دادم. در زمینه مهندسی هستهای روی دیواره اتاقکهایی که فعالیت پژوهشی در آنها انجام میشد کار کردم تا بتوانم تا حد ممکن خطرات ناشی از انجام پژوهش را کاهش دهم. اما در دوره دکتری جعبه دنده با سرعت بالا را ادامه دادم و بعد از ورود به دنیا تدریس بیشتر روی دینامیک و مباحث زیربنایی وقت گذاشتم و چون در عمل مقداری هم وارد مهندسی پزشکی شده بودم. تا حدودی در زمینه رباتیک و در قسمت اسکلت و استفاده از ربات برای خدمت به انسان، نیز فعالیت کردم. در حال حاضر هم در بیومکانیک و ربات فعالیتهای خود را دنبال میکنم.
چه تفاوتی میان دانشگاه شیراز در آن زمان با د انشگاه پردو چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ سختافزاری بود؟
در زمانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل بودم یکی از دوستان در نامهای از من پرسید چه تفاوتی میان دانشگاههای بزرگ دنیا و دانشگاه شیراز است؟ و من در پاسخ به این پرسش گفتم: حس دانشجویی را دارم که از یک کلاس به کلاس دیگری در همان دانشگاه رفته است. در واقع در آن دوره تفاوتی میان دانشگاههای برتر دنیا و دانشگاه شیراز چه به لحاظ استاد و چه به لحاظ دانشجو و کتاب وجود نداشت. به همین دلیل درس خواندن در دانشگاههای برتر دنیا برای ما سخت نبود تا جائی که من امتحان جامع دوره دکتری را در ترم دوم دادم.
آیا در حال حاضر هم تفاوتی بین دانشگاههای کشور با دانشگاههای برتر دنیا نیست؟
در حال حاضر از دو جنبه متفاوت است. از نظر تئوریک دانشگاههای برتر ایران در سطح دانشگاههای برتر دنیا هستند. تدریس، مواد درسی، سرفصلها و ... یکی است. اما از نظر آزمایشگاهی و پژوهشی بین دانشگاههای برتر ما و دانشگاههای بزرگ دنیا تفاوت بسیار است. این به این معنا است که فعالیت عملی ما کم است.
دانشجویان ایرانی به لحاظ پژوهشی در سطح پائینی قرار دارند یا اساتید ما در این زمینه آنچنان که باید فعال نبودهاند؟
این ضعف متوجه دانشجو نیست؛ چراکه وقتی شخصا با دانشجویان و مدیران 10دانشگاه برتر امریکا صحبت کردم متوجه شدم که آنان نیز به سطح بالای دانشجویان ایرانی اذعان دارند. به همین دلیل است که خیلی زود با شرایط دانشگاههای بزرگ دنیا خود را وفق میدهند. اگر فرد از نظر علمی ضعیف باشد، بسیار طول میکشد تا بتواند خود را با محیط دانشگاههای بزرگ وفق دهد. تحصیلات دوره لیسانس و حتی دبیرستان در سطح علمی دانشجو بسیار موثر است. اگر دانشجویی تربیت شود که به لحاظ علمی سطح بالایی دارد میتواند در فرآیند پژوهشی نیز خود را بالا بکشد. از طرف دیگر این ضعف متوجه اساتید داخلی هم نیست؛ چراکه آنان خود دانشآموخته دانشگاههای بزرگ دنیا هستند و تجربه سالها فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی را دارند.
پس مشکل اصلی در عدم پیشرفت پژوهشی دانشگاهها چیست؟
مشکل اصلی در سختافزار است. سرمایهگذاری در زمینه تحقیقاتی به منابع مالی بسیار زیادی نیاز دارد و چون دانشگاههای کشور این منابع مالی را در اختیار ندارند، نمیتوانندخود را به آزمایشگاههای روز دنیا مجهز کنند. تبعات این اتفاق عدم تبدیل دستاوردهای علمی به تکنولوژی است. ما باید دانشجو را به سمتی سوق دهیم که در کنار آموزش به پژوهش نیز اهمیت دهد اما وقتی این سرمایهگذاری انجام نشود و از طرف دیگر صنعت نیز به یاری دانشگاه نیاید خود بخود دانشگاه، استاد و دانشجو به سمت فعالیت آموزشی صرف حرکت کرده و از پژوهش غافل میشوند. امروز شاهد هستیم حتی آئیننامههای ارتقا نیز بر اساس توجه به تئوریک نوشته شده است. جمع این عوامل باعث میشود که ما در زمینه پژوهش برخلاف آموزش پیشرفت چندانی نداشته باشیم؛ این در حالیست که در دانشگاههای بزرگ دنیا مسئله پژوهش به حدی مورد توجه است که دفاتر اساتید در کنار آزمایشگاه آنان قرار دارد. امروزه پیشرفت علمی خیلی زود به تکنولوژی تبدیل میشود، در کنار این روند است که صنعت نیز به نقطه اوج خود میرسد. کشورهای پیشرفته دنیا مشکلات صنایع خود را در دانشگاه حل میکنند و این به دلیل نزدیکی علم و صنعت است به عنوان نمونه در کشور آلمان هر خودرویی که ساخته میشود در دانشگاه نیز گذاشته میشود تا دانشجو با تکنولوژی روز خودروسازی آشنا شود. اما در ایران صنعت بسیار عقبتر از دانشگاه است.
بعضی از کارشناسان معتقدند دولت باید در این زمینه وارد عمل شود و بعضی دیگر اعتقاد به حضور بخش خصوصی دارند؟
هم دولت و هم بخش خصوصی باید وارد عمل شوند. در ردیف بودجهبندی چون مشکلات متعدد وجود دارد و درآمد هم کم است، دولت به سمت افزایش بودجه پژوهشی نمیرود. پژوهش اثر آنی ندارد اما در دراز مدت میتواند اثری ماندگار را از خود بجا بگذارد. بودجه یک دانشگاه برتر دنیا با کل بودجه وزرات علوم ما برابری میکند؛ مشخص است که با این شرایط نمیتوان رقابت کرد. باید دانست علم فقط حرکت روی مرزهای دانش نیست، باید مرزهای تکنولوژی را نیز مدنظر داشت. اکثر مقالاتی که در دنیا توسط ما چاپ میشود در مباحث تئوریک است. اگر دولت بودجه سنگینی را برای پژوهش در نظر بگیرد و با استفاده از یک سری اهرمها بخش خصوصی را نیز وادار به ورود به عرصه کند، میتوان با سیاستگذاری و تقسیم مناسب بودجه به جایگاه خوبی دست یابیم.
بخش خصوصی برای ورود به هر عرصهای به درآمدزایی و بازگشت سرمایه خود هم توجه دارد، این در حالیست که پژوهش یک بنگاه زود بازده نیست؟
پژوهش بازگشت سرمایه هم دارد اما این درآمد آنی نیست. اصولا هیچ فعالیتی در دنیا به اندازه پژوهش درآمدزا نیست. پژوهش بالاترین نرخ درآمد در مقابل هزینه را دارد. این درآمد حتی از فروش نفت و فرآوردهای نفتی هم بیشتر و پایدارتر است. بالاترین نرخ سوددهی در تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد است؛ سرمایهگذاری در تربیت نیروی انسانی، بخشی آموزشی، بخشی پژوهشی و بخشی هم فرهنگی است. باید تلاش شود تمام جامعه به لحاظ فرهنگی و علمی ارتقا یابد. این سرمایهگذاری کلان است اما بازدهی بالایی هم دارد. به عنوان نمونه در بحران مالی اروپا و امریکا، وقتی که هزینهها افزایش پیدا کرد و از طرفی درآمد هم پائین آمد و شرایط به اوج بحران خود نزدیک شد، پس از مطالعه فراوان و بررسی کردن همه راهها به این نتیجه رسیدند که برای حل این بحران و خروج همیشگی از شرایط نامطلوب اقتصادی، همان مقدار پول باقی مانده را باید در زمینه پژوهش سرمایهگذاری کنند. این برخورد با مسئله پژوهش نیاز به یک باور قلبی و اعتقاد راسخ دارد. این باور در تقسیم بودجه نیز باید لحاظ شود. اما در کشور ما متاسفانه در مواقع بحرانی از بودجه پژوهش و آموزش کاسته میشود.
نگاه استاد به دانشجو چگونه باید باشد؟
استاد باید به دانشجو مانند فرزندان خود نگاه کند؛ فرزند انسان هم گاهی اشتباه و بدخلقی میکند. ممکن است حتی مسیر اشتباهی را انتخاب کند. استاد باید علاوه بر مسائل علمی در تربیت اجتماعی دانشجویان نیز تاثیرگذار باشد. علمِ تنها، علم بدون فرهنگ مضر است! باید روح فرهنگی افراد نیز پیشرفت کند .بنابراین استاد باید به هر دو جنبه علم و فرهنگ اهمیت دهد. لازمه تاثیرگذاری در رفتار اجتماعی دانشجو این است که استاد هم به موازین اخلاقی پایبند باشد و بتواند به خوبی این موازین را انتقال دهد. استاد هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ اخلاقی باید الگو باشد.
این دیدگاه شما اکتسابی است و یا حاصل محیطی که در آن زندگی کردهاید؟
علم در حال تغییر است؛ بسیاری از یافتههای علمی ممکن است در آینده زیرسوال برود اما باتوجه به داشتههای علمی امروز، هم ژن و هم محیط زندگی اعم از خانواده، دوستان، شهر و... در شکل گرفتن شخصیت فرد موثر است. من به شخصه از دوره دانشجویی به شدت به مسئله عدالت و فرهنگ حساس بودم. همواره از نگاه فردی پرهیز داشتم، البته در کنار همه اینها همیشه علم برایم از جایگاه ویژهای برخوردار بود.
تا چه حد به مسائل فرهنگی و اخلاقی در کنار پیشرفت علمی اعتقاد دارید؟
اعتقاد راسخ دارم که باید در کنار علم به مسائل فرهنگی هم توجه شود، بازهم تاکید میکنم علم بدون فرهنگ نه تنها مفید نیست که مضر هم هست. علم برای تاثیرگذاری مثبت در زندگی و تعالی بشر نیاز به اخلاق دارد. در طول تاریخ همواره نام حاکمان و سیاستمدارانی به نیکی بجا مانده است که به موازین اخلاقی پایبند بوده و گامهای بلندی را در عرصه فرهنگی برداشتهاند. سیاستمدار و حاکم اخلاقمدار زینت است در حالیکه سیاستمدار بیاخلاق جهان را به آشوب میکشد. در کنار علم و فناوری باید اخلاق را مورد توجه قرار داد.
استاد چه نقشی در تربیت اخلاقی دانشجو دارد؟
نقش استاد بسیار چشمگیر است؛ استاد باید با رفتار خود به صورت غیرمستقیم مروج اخلاق نیک باشد. اثرات رفتار استاد با دانشجو میتواند در آینده فرد تاثیر بسزایی را برجا بگذارد. این تاثیر توسط دانشجو به جامعه منتقل میشود و در یک بازه زمانی کوتاه این هنجارها میتواند در جامعه نهادینه شود. یکی از تفاوتهای آموزش چهره به چهره همین انتقال اخلاقیات است. در آموزش چهره به چهره رفتار دانشجو متاثر از رفتار استاد است. در زمان قدیم هر استاد دارای مکتب خاص خودش بود و این مکتب نه فقط به لحاظ علمی که به لحاظ اخلاقی هم ویژه و شایان توجه بود؛ به همین دلیل بود که تمام شاگردانی که در محضر استادی حضور پیدا میکردند رفتار و سلوک خاص خود را داشتند.
آیا استادی داشتید که شما را در طول دوران تحصیل تحت تاثیر رفتار خود قرار دهد؟
همواره از اساتید عادل که نظم و مقررات خاصی داشتند تاثیر میگرفتم. به نظر من عدالت یعنی تبعیض قائل نشدن؛ تبعیض به هر شکلی که باشد نامطلوب است. استاد باید همه دانشجویان را به یک چشم نگاه کند و هیچگونه مسئله عقیدتی، مذهبی، سیاسی و ... در تصمیمگیریهای علمی او نقشی نداشته باشد.البته این کار بسیار مشکلی است، و نیاز به تمرین دارد.
شما موسس دانشگاه پیامنور هستید، چه شد که به فکر راهاندازی دانشگاه پیامنور به عنوان یک دانشگاه آموزش از راه دور افتادید؟
اولینباری که با آموزش از راه دور آشنا شدم زمانی بود که در پردو مشغول تحصیل بودم. همسر من نیز که دانشجو پردو بود دوست داشت علاوه بر رشته تخصصی خود در رشته دیگری نیز تحصیل کند که آن رشته در میشیگان ارائه میشد. پس از مکاتباتی که انجام شد آنان قبول کردند همسر من بدون حضور در کلاس و به صورت غیرحضوری دانشجو آن دانشگاه محسوب و در رشته انتخابی تحصیل کند. بعد از بازگشت به ایران مسوولیت دانشگاه شیراز را پذیرفتم و بعد برای بازگشایی دانشگاهها به تهران عزیمت کردم. در تهران با تعدادی دانشجو روبرو شدم که به صورت مکاتبهای درس میخواندند اما بنا به دلایلی دانشگاه آنان تعطیل شده بود. این بود که با مطالعه فراوان شروع به طراحی و نوشتن اساسنامه دانشگاه پیامنور کردم. ابتدا موافقت نشد ولی بالاخره بعد از 4 سال این اساسنامه تائید شد و شخصا مسوول راهاندازی آن شدم.
بسیاری کارشناسان و حتی دانشجویان ایراداتی را به سیستم دانشگاه پیامنور وارد میدانند، با توجه به اینکه شما در دو دوره ریاست این دانشگاه را بر عهده داشتید، آیا با سیستم آموزشی پیامنور در حال حاضر موافق هستید؟
سیستم پیامنور در ابتدا بسیار خوب بود و خوب هم اجرا شد؛ اما پس از مدتی این روند دچار اختلال شد. در آنچه طرحی شده بود کیفیت از بین نمیرفت. در واقع آموزش از راه دور مکمل آموزش حضوری است. با توجه به این نکته که باید امکان تحصیل برای هر فرد علاقهمند و توانا فراهم شود، سیستم آموزش از راه دور طراحی شد. اما نباید به هر فردی که وارد این دانشگاه شد، مدرک ارائه کرد. هدف پیامنور مدرک دادن نبود، بلکه ارتقای سطح علمی و فرهنگی جامعه بود. هدف این بود که محدودیت ظرفیت برای کسانی که علاقهمند و مستعد هستند از بین برود نه اینکه الزاما به فرد مدرک ارائه کنیم. طبق طراحی اولیه این کیفیت حفظ میشد اما متاسفانه برخورد با دانشگاه پیامنور نه تنها علمی نبود که سیاسی بود. اگر این برخوردها علمی بود کیفیت حفظ میشد. اصولا در هر مبحثی باید کیفیت حفظ شود.
در آئیننامهای که شما نوشته بودید این کیفیت چگونه حفظ میشد؟
چندین هزار صفحه شخصا، آئیننامه نوشتم که مهمترین رکن آن حفظ کیفیت آموزشی بود. در گذشته فارغالتحصیلان پیامنور نه تنها در دانشگاههای بزرگ داخلی که حتی در پارهای از مواقع در دانشگاههای خارج از کشور نیز به راحتی و بدون هیچ مشکل علمی ادامه تحصیل میدادند و این به دلیل همین ضوابط بود. امروز آن ضوابط را بهم زدهاند. یکی از اهرمهای حفظ کیفیت بانک سوالات بود. سوالات از تمامی کتابهای مرتبط و توسط چندین استاد طرح میشد به همین دلیل بود که دانشجوی پیامنور باید بیشتر تلاش میکرد تا بتواند حدنصاب را بیاورد اما امروز دانشجو از راههای دیگری این حد نصاب را بدست میآورد، یکی از این راهها نمره استاد به دانشجو است. این در حالی است که در دانشگاه پیامنور دانشجو بطور مداوم با استاد ارتباط ندارد. در نظام حضوری چون دانشجو در طول ترم بطور مداوم با استاد در ارتباط است، استاد میتواند بر اساس اصل عدالت نمره او را تغییر دهد اما این ارتباط در آموزش از راه دور وجود ندارد. در آئیننامه اولیه پیامنور استاد فقط میتوانست نمره قبولی را تغییر دهد نه اینکه دانشجویی که به حد نصاب نرسیده است قبول کند. مسئله دیگر این بود که در نظام پیامنور هر فردی میتوانست دانشپذیر باشد اما برای دانشجو شدن میبایست در آزمونهای اولیه موفق میشد. اگر فرد در آزمون اولیه موفق نمیشد همان دانشپذیر باقی میماند؛ چراکه بایستی ضوابطی باشد که ضامن کیفیت آموزشی باشد. هدف پیامنور زیاد کردن مدرک تحصیلی نبود. مدرک باید گویای معلومات فرد باشد نه عامل ترقی اجتماعی.
تعریف شما از توسعه پایدار چیست و چه راهکاری را برای رسیدن به آن توصیه میکنید؟
توسعه پایدار، توسعهای است که برای نسل آینده هم بتواند ادامه داشته باشد. اگر فعالیت فرد طوری باشد که مشکلی از صنعت را حل کند اما در موجودی جهان تاثیر منفی بگذارد، این علم مورد پسند نیست، چون به تدریج منابع از بین میرود و برای نسل آینده نیز ادامه نمییابد. نباید موجودی جهان را برای حل مشکلات موجود هزینه کنیم. حتی اگر طراحی و اجرا خوب باشد اما از موجودی جهان چیزی کاسته شود باعث نابودی شدهایم. استفاده از چوب درخت بدون کاشت درخت دیگری یعنی نابودی جنگل!. امروز ملاک نیست باید فرداها را نیز دید، مشکلات را باید پایدار حل کرد. فعالیت بشر باعث نابودی هوا، آب و خاک شده است در حالی که این سه، حداقل نیاز انسان برای ادامه حیات است. این اتفاق به حدی سرعت دارد که ما در طول زندگی شصت ساله خود شاهد نابودی زمین هستیم. آب اقیانوسها با آن عظمتی که دارند اسیدی شده است، مسئله نسل آینده مسئله آب است. بشر نباید تا این حد بیتوجه باشد. مهندس باید بداند حتی اگر جادهای را که میسازد با استانداردهای روز دنیا مطابقت دارد اما جنگلی را نابود میکند، کار بسیار اشتباهی را انجام میدهد. این حتی در علوم انسانی نیز وجود دارد. جامعه شناس ما نیز باید در از بین رفتن رفتارهای نا به هنجار گام بردارد.
نظر شما درباره خروج بعضی نخبگان از کشور چیست؟ این خروج یک تهدید محسوب میشود یا یک فرصت؟
نخبه و استعداد برتر را نمیتوان به زور و با اهرم فشار نگه داشت. باید بتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. باید بررسی شود چرا این افراد از کشور خارج میشوند.افراد فقط برای اشتغال و کسب درآمد زیاد نیست که کشور را ترک میکنند. یکی از عوامل مهم محیط زندگی است، باید احترام علم در جامعه حفظ شود، و فرد اثر علم خود را از نزدیک ببیند. باید بتوانیم علم افراد را به تکنولوژی تبدیل کنیم. اگر مانند چین در فراهم کردن بستر موفق عمل کنیم نه تنها خروج نخواهیم داشت که حتی بازگشت هم خواهیم داشت. بایستی از اهرم کششی وطن و خانواده استفاده کرد و در کنار آن سعی کنیم محیط را برای زندگی افراد نخبه و مستعد فراهم کنیم.
بسیاری معتقدند جایگاه کشور در تولید علم مناسب است؟
در تولید علم نباید نگاه تک بعدی داشت. نباید فقط به تولید مقاله و دانشجوی برتر اکتفا کنیم؛ اینها لازم است اما کافی نیست. علم باید کاربردی شود. کشور باید در تولید تکنولوژی و صنعت نیز پیشرفت کند و این یعنی تولید علم.
نخبه از نگاه شما چه ویژگیهایی دارد؟
نخبه کسی است که در زمینه کاری خود سرآمد باشد. این ممکن است حاصل ژنتیک یا تربیت باشد؛ البته باید دانست اگر فردی در یک زمینه خاص نخبه است دلیل نمیشود در ابعاد دیگر هم صاحبنظر باشد. نخبه باید در طول زمان به نخبگی برسد و بتواند جهش و تحول ایجاد کند.
در پایان چه توصیهای به دانشجویان کشور دارید؟
جوان ما نباید امید را از دست دهد، باید بداند در کنار توجه به علم و فناوری، به اخلاقیات هم اهمیت دهد؛ زندگی در جامعه سالم لذتبخش است و جامعه سالم را افراد سالم تشکیل میدهند. انسان سالم زندگی راحتتری را خواهد داشت، و فرد ناسالم حتی به رغم برخورداری از ثروت و امکانات زیاد نمیتواند خوب زندگی کند. هدف از پیشرفت علم و فناوری زندگی بهتر است، تعالی انسان است. این مهم را باید سرلوحه کارها قرار داد. بنابراین برای تعالی انسان امید، تلاش و اخلاق لازم است. نباید برای رسیدن به هدف، حتی اگر هدف مقدس است، از هر وسیله نامطلوبی استفاده کرد.
منبع: bmn.ir