دکتر علیرضا فرومدی، ضمن بیان اینکه من به دلیل عشقی که به این آب و خاک دارم و به دلیل تعلق خاطری که به وطن و زادگاه خودم دارم، هرگز حاضر به ترک میهن نشدم، گفت: یک ایرانی در آمریکا و یا در نقطه‌ای دیگر از جهان که زندگی کند و هرقدر هم که محقق و دانشمند بزرگی باشد بازهم شهروند درجه 2 محسوب می‌شود. من به عنوان یک ایرانی حاضر نیستم زیر دست شخص دیگری در یک کشور بیگانه کار کنم.


به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، دکتر علیرضا فرومدی؛ دکتری داروسازی از دانشگاه تهران و برگزیده جایزه علمی علامه طباطبایی در سال 1343 در خانواده‌ای مذهبی در گرگان دیده به جهان گشود. وی دوران تحصیل خود را تا دیپلم در گرگان گذراند و سپس در سال 1363 برای ادامه تحصیل در رشته داروسازی رهسپار تهران شد.

وی توانست در سال 1369 در آزمون دکترای تخصصی Ph.D داروسازی که برای اولین بار در کشور برگزار می‌شد پذیرفته شود. فرومدی علی‌رغم داشتن شرایط لازم برای ادامه تحصیل در بهترین دانشگاه‌های دنیا و زندگی در کشورهای پیشرفته، به دلیل عرق به وطن ترجیح داد در کشور بماند و در فضای علمی کشور به ادامه فعالیت‌های خود بپردازد.




برای شروع یک بیوگرافی مختصری از خودتان بفرمائید؟

آبان‌ماه 1343 در شهر گرگان و در یک خانواده هفت‌نفره به دنیا آمدم. سه خواهر دارم و یک برادر. پدرم بازنشسته ژاندارمری است و اکنون با وجود اینکه از مرز 90 سالگی عبور کرده است، همچنان قبراق و سلامت در گرگان و به دور از هیاهو و شلوغی زندگی می‌کند.

خانواده تا چه حد در علاقه شما به درس و تحصیل مؤثر بود؟

راستش تقریبأ هیچی! مادرم سال 81 فوت کرد، او هر وقت ما را در حال درس خواندن می‌دید، اعتراض می‌کرد و می‌گفت: کم درس بخوان، تا چشمانت خسته نشود. ما علاقه زیادی به درس خواندن داشتیم. دو خواهرام در همان گرگان دبیر هستند و یکی از آنها یک شرکت نقشه‌کشی را اداره می‌کند. برادرم نیز در همان گرگان دندان‌پزشک است. مهمترین مشوق ما برای ادامه تحصیل معلمانمان در دبیرستان ایرانشهر گرگان بودند.

چه شد که تصمیم گرفتید در رشته داروسازی ادامه تحصیل دهید؟

رشته من ریاضی فیزیک بود و در کنکور سراسری در رشته مهندسی الکترونیک قبول شدم اما ترجیح دادم در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهم. این بود که سال بعد در آزمون تجربی شرکت کردم و داروسازی دانشگاه تهران قبول شدم.

دوره تخصصی Ph.D را هم در دانشگاه تهران گذراندید؟

چون هر ترم 24 واحد درسی را پاس می‌کردم؛ یکسال زودتر از دیگر ورودی‌های 63 درسم تمام می‌شد. به همین دلیل وقتی برای اولین‌بار و توسط دکتر عباس شفیعی که به واقع حق زیادی بر گردن همه دانشجویان دارند، بحث امتحان Ph.D مطرح شد، توانستم با گذراندن 182 واحد درسی، در آن آزمون هم شرکت کنم. بعد از قبولی در آزمون Ph.D با برخی از استادان خودم، که در آن زمان به دلیل داشتن مدرک داروسازی به عنوان مربی در دانشگاه تدریس می‌کردند مانند استاد محسن وثوقی و استاد عفت سوری هم‌کلاس شدم. در آن آزمون نه نفر پذیرفته شدند که همه آنها در حال حاضر یا در آمریکا و یا در کانادا هستند.

شما چرا مانند هم‌کلاسی‌هایتان به امریکا و کانادا نرفتید تا بتوانید از امکانات آنجا استفاده کنید؟

من به دلیل عشقی که به این آب و خاک دارم و به دلیل تعلق خاطری که به وطن و زادگاه خودم دارم، هرگز حاضر به ترک میهن نشدم. البته دو بار در دو کشور مختلف (ژاپن و انگلستان) برای فرصت مطالعاتی رفتم اما هربار علی‌رغم پیشنهاداتی که داشتم بازهم به وطن برگشتم و تا به امروز حتی نیت مهاجرت هم نکرده‌ام.

این عرق به وطن از کجا نشأت می‌گیرد؟

یک ایرانی در آمریکا و یا در نقطه‌ای دیگر از جهان که زندگی کند و هرقدر هم که محقق و دانشمند بزرگی باشد بازهم شهروند درجه 2 محسوب می‌شود. من به عنوان یک ایرانی حاضر نیستم زیر دست شخص دیگری در یک کشور بیگانه کار کنم. با تمام عشقی که به وطن دارم در سرزمین مادری‌ام ماندم و از کار کردن با دانشجویان و همکاران هم‌وطنم لذت می‌برم. استادان بزرگ نباید با مهاجرت خود به کشورهای دیگر دانشجویان ایرانی را از داشتن استاد خبره و باسواد محروم کنند.

شما مشکلی با رفتن فرزندانتان به خارج از کشور ندارید؟

در مورد فرزندانم هم همین روند را پیاده کرده‌ام. شاید تا حدود زیادی خودخوادهانه باشد اما هرگز نمی‌پسندم و دوست ندارم که آنان کشور را به قصد زندگی در سرزمینی جز ایران ترک کنند. پسر اولم در دانشگاه تهران و در رشته داروسازی تحصیل می‌کند و معمولا در هر ترم چند واحد درسی را با من می‌گذراند. پسر کوچکترم اما دارنده مدال طلای المپیاد شیمی و دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران است. بسیار دوست دارم بعد از گذراندن دوره عمومی برای سپری کردن دوره تخصص به دانشگاه‌های بزرگ دنیا بروند به شرطی که بعد از پایان تحصیلاتش برای خدمت به هم‌میهنان خود به کشور باز گردد.

چه تفاوتی بین سطح علمی دانشجویان دانشگاه‌های تهران و شهرستان وجود دارد؟ شما این فاصله گذاری‌ها را قبول دارید؟

دانشگاه تهران همواره میزبان نفرات برتر کنکور سراسری و برگزیدگان المپیادها و جشنواره‌های علمی بوده است به همین دلیل دانشجویان این دانشگاه از پتانسیل بسیار خوبی برخوردار هستند اما نباید فراموش کرد که دانشجویان دانشگاه‌های شهرستان نیز در صورت ایجاد انگیزه و شوق در آنها به لحاظ علمی نه‌تنها از دانشجویان دانشگاه‌های بزرگ چیزی کم ندارند بلکه در موارد بسیاری می‌توانند با آنان رقابت کنند. به عنوان مثال من سال‌ها در کرمان در دوره تخصص شیمی دارویی تدرسی می‌کردم و شاهد این بودم که خیلی از پذیرفته‌شدگان آزمون دوره Ph.D از بین دانشجویان کرمانی بودند.

شما برای ایجاد انگیزه در دانشجویان کرمانی چه راه‌کاری را در پیش گرفته بودید؟

در کرمان برخلاف برخی از اساتید که خود دوره تخصص را گذرانده بودند، دانشجویان را برای گذراندن دوره تخصص تشویق و ترغیب می‌کردم تا بتوانند بعد از گذراندن این دوره، در یک محیط علمی و آرام که از دنیای تجارت تا حد زیادی دور است به فعالیت علمی خود ادامه دهند. بعد از گذشت سال‌ها هنوز با خیلی از آنان ارتباط دارم و به مناسبت‌های مختلف مانند روز داروسازی با من تماس می‌گیرند و از بابت راهنمایی و تشویق آنان به ادامه تحصیل از من تشکر می‌کنند. من هم بسیار خوشحالم که دانشجویانم از شراط کنونی خود رضایت دارند.

خیلی‌ها اعتقاد دارند دانشجویان ایرانی به لحاظ علمی در سطح دانشجویان دانشگاه‌های بزرگ دنیا هستند، این موضوع در رشته شیمی و داروسازی که حوزه فعالیت شماست تا چه حد مورد وثوق است؟

دانشجویان دانشگاه تهران در رشته‌های شیمی و داروسازی در سطح بسیار بالاتری نسبت به دانشجویان دانشگاه‌های بزرگ دنیا قرار دارند. به همین دلیل است که دانشجوی متوسط ایرانی که در دانشگاه بزرگی در امریکا مشغول تحصیل است جزو نفرات برتر آن دانشگاه در رشته تحصیلی خود است. اما آنچه نباید فراموش شود این است که دانشجویان خارجی بعضا پشتکار بیشتری از دانشجویان ما دارند و در ثانی سیستم آموزشی در دانشگاه‌های بزرگ دنیا بسیار پویا و تکامل‌یافته است. در ایران دانشجو، حجم زیادی از مطالب را می‌آموزد بدون اینکه بداند در کجا و چگونه باید از آنها استفاده کند. اما در کشورهای پیشرفته دانشجو با توجه به نیازهای کشور تربیت می‌شود. دانشجوی ایرانی خمیرمایه علمی را در حد اعلای خود دارد و کافی است که این خمیرمایه در یک سیستم مناسب و تکامل‌یافته قرار بگیرد؛ به همین است ما شاهد درخشش دانشجویان متوسط ایرانی در دانشگاه‌های بزرگ دنیا هستیم.

هم شیمی و هم داروسازی رشته‌هایی هستند که نیاز به آزمایشگاه مجهز برای پژوهش‌های عملی دارند، به لحاظ ابزار و سخت‌افزار چه تفاوتی بین دانشگاه تهران و دانشگاه‌های روز دنیا در این دو رشته وجود دارد؟


در رشته داروسازی و شیمی هیچ تفاوتی بین دانشگاه تهران و دانشگاه‌‌های برتر دنیا وجود ندارد. مهمترین دستگاه در رشته شیمی و داروسازی که با آن نوع ترکیب سنتز شده و ساختار آن را مشخص می‌کنند NMR است که بهترین نوع آن یعنی 500MH در دانشگاه تهران وجود دارد و به راحتی در اختیار شیمی‌دان ها و داروسازان است. این دستگاه در آنالیز ترکیباتی که از طبیعت گرفته می‌شود نیز کاربرد دارد و به دلیل کاربردهای متنوعی که در شناخت ساختار ترکیبات اعم از ترکیبات سنتزی و یا ترکیبات طبیعی دارد مهمترین دستگاه در رشته شیمی و داروسازی است. جالب است که بدانیم که در خارج از کشور و در برخی از دانشگاه‌های بزرگ دنیا نیز این دستگاه به راحتی در اختیار دانشجویان قرار نمی‌گیرد. اگر امکانات سخت‌افزاری و ابزار لازم در دانشگاه‌های داخلی وجو نداشت چگونه می‌توانستیم تا این حد در نشریه های معتبر دنیا در زمینه شیمی و داروسازی مقاله چاپ کنیم؟ بنابراین اعتقاد دارم اگر کسی در این رشته‌ها فعالیت علمی نمی‌کند، تمام تقصیر متوجه خود اوست.

بخش بسیاری از تولید علم کشور در رشته شیمی است، به نظر شما جایگاه ایران در تولید علم در منطقه جایگاه خوبی است؟

در تولید علم در زمینه شیمی خیلی خوب عمل کرده‌ایم. امروز شیمی‌دان‍‎های خوبی در کشور داریم که کار کردن با آنها بسیار لذت‌بخش است؛ مخصوصا در رشته شیمی آلی که به دلیل عدم نیاز به دستگاه‌های مختلف، در سطح خیلی خوبی قرار دارد. در رشته شیمی و در شاخه آلی دانشجو می‌تواند با استفاده از یکسری دستگاه‌های ارزان قیمت و کوچک ترکیب خود را سنتز کند و سپس برای پی بردن به موفقیت خود در سنتز از دستگاه NMR دانشگاه تهران استفاده کند. این امکان در اختیار همه دانشجویان کشور است. شیمی‌دان‌های ایرانی در تمام مجامع علمی دنیا قابل احترام و قابل اتکا هستند. داروسازانی هم که در زمینه شیمی فعالیت می‌کنند (شیمی دارویی)، ترکیباتی را سنتز می‌کنند که به آنها صرفا به چشم یک ترکیب شیمیای نگاه نمی‌کنند؛ بلکه در کنار ساختار ترکیب، ویژگی‌های دارویی ترکیب نیز برای آنان مهم است. در حال حاضر در جایگاه خوبی در منطقه هستیم و به جرأت می‌توان گفت سرآمد کشورهای منطقه هستیم اما نباید از سیر صعودی کشورهای دیگر غافل باشیم. امروزه شاهد این هستیم برخی از کشورهای منطقه با استفاده از پول نفت و تطمیع، استادان برجسته دنیا را جذب کرده‌اند و با سرعت بالایی در حال پیشرفت هستند.

شما مرزی بین شیمی و داروسازی قائل هستید؟

بنده مرزی بین شیمی و داروسازی قائل نیستم. 50 درصد فعالیت و زمان من در آزمایشگاه آلی سپری می‌شود و حتی بسیاری از مقالات من در نشریه‌های شیمی به چاپ می‌رسد.



اولین فعالیت پژوهشی شما چه بود؟

پایان‌نامه خود را در بخش شیمی آلی عملی با دکتر وثوقی گذراندم. قرار بود که یک گرم ایمیدازول را با با اسیدسولفوریک و اسید نیتریک نیتره کنم؛ اما به جای استفاده از یک گرم ماده اولیه از 126 گرم ایمیدازول استفاده کردم و به دلیل حجم زیادی که این مقدار ماده اولیه اشغال می‌کرد، دوسه روز به دنبال ظرف مناسب گشتم. در نهایت 126 گرم ایمیدازول را با مقدار زیادی اسیدسولفوریک و اسید نیتریک در زیر هود حرارت دادم که ناگهان دودی خرمایی رنگ شبیه دود چاه‌های نفت تمام فضای آزمایشگاه را پوشاند! جالب اینکه آزمایش به درستی جواب داد و فقط برای سرد شدن ترکیب زمانی حدود 5 ساعت طول کشید! البته بعدها با دکتر وثوقی در دوره تخصص هم‌کلاس شدیم. وی در شیمی آلی و زبان تخصصی به من و دیگر دانشجویان کمک بسیار زیادی کرد و شاگردی وی یکی از افتخارات من است.

در سال‌های اخیر در چه زمینه‌ای بیشتر فعالیت کردید؟

فعالیت پژوهشی دیگرم بیشتر در سنتز ترکیبات آلی جدید است که خواص بیولوژیکی دارویی داشته باشد و علاقمند به ستنز ترکیبات جدید با خواص دارویی ویژه هستم.

وقتی در آزمایشگاه یک ماده دارویی را از راه تجزیه و یا ترکیب سنتز می‌کنید، چه حسی دارید؟


یک شیمی‌دان وقتی یک ترکیب جدید می‌سازد یک مولکول جدید به دنیا اضافه می‌کند و در هر ثانیه تعداد زیادی ترکیب در آزمایشگاه سنتز می‌شود و به دنیا اضافه می‌شود. سنتز یک مولکول جدید مانند خلق یک موجود جدید است. حال مهم این‌است که ترکیب خلق شده دارای خواص دارویی باشد که در نمونه‌های قبلی نبوده است. لحظه‌ای که ترکیب سنتز شده را برای آنالیز و دریافت اطلاعات در دستگاه‌های مربوطه قرار می‌هیم، لحظه بسیار هیجان‌انگیزی است.

برای رسیدن به اهداف خود چقدر به سمت استفاده از گیاهان دارویی گام برداشته‌اید؟

بخشی از فعالیت ما، آنالیز گیاهان دارویی است. طبیعت آزمایشگاه سنتز است که یک‌سری ترکیبات جالب در خود دارد و برای انسان سنتز کرده است. فرد باید این ترکیبات را در آزمایشگاه جداسازی کند و بعد از آن اثراتش را بررسی کند و به نتایج جالبی برسد. بسیاری از داروها از همین گیاهان دارویی به دست آمده است. طبیعت سرچشمه نامتناهی از ترکیباتی است که اثرات بیولوژیکی دارند.

قطعا یکی از راه‌های رسیدن به توسعه پایدار دست یافتن به جایگاهی خوب در داروسازی است، با توجه به شرایط کنونی تا چه حد این امکان وجود دارد؟

این اشتباه است که بخواهیم راه طولانی رسیدن به توسعه پایدار را یک شبه طی کنیم. ما باید تجربیات کشورهای توسعه یافته را تحلیل و بررسی کنیم. ژاپن سال‌ها وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق و فراهم کردن زیرساخت‌ها کرد. متأسفانه در کشور ما "شو" خریدار دارد. مثلا سهم ایران در تولید دارو در مجامع بین‌المللی صفر درصد است. واقعیت این است که ما تا به حال هیچ دارویی را در سطح بین‌الملل عرضه نکرده‌ایم. ما باید واقع‌بین باشیم. برای تولید یک دارو به طور متوسط به 15 سال زمان و صرف هزینه‌ای بالغ بر یک هزار میلیارد دلار پول نیاز است. اما بعضا در اخبار می‌شنویم فلان دانشمند ایرانی داروی فلان بیماری صعب‌العلاج را کشف کرد، یا مثلا داروی آلزایمر توسط دانشمندان ایرانی کشف و ساخته شد. این واقعیت نیست. برای تولید برخی از داروها بعضا 50 سال زمان صرف می‌شود. چطور می‌توان با طی کردن یک زمان اندک و صرف هزینه ناچیزی مانند 10 میلیون تومان دارو ساخت؟ ما باید زیربنایی عمل کنیم. فقط با صرف این زمان و این هزینه است که کشور می‌تواند در زمینه تولید دارو پیشرفت کند. البته ناگفته نماند کمپانی سازنده دارو در همان سال اول از محل فروش دارو بازگشت سرمایه خواهد داشت و بعد از آن علاوه بر فروش مستقیم دارو، امتیاز ساخت آن را هم به فروش می‌رساند و به سرمایه زیادی از این راه دست پیدا می‌کند.

پس داروهایی که در کشور تولید می‌شوند، ساخت داخل نیستند؟

این در واقع همان دارویی است که در کشورهای پیشرفته کمپانی‌های بزرگ آن را کشف و سپس ساخته‌اند. آنها زمان و هزینه را صرف کرده‌اند، و چون ایران عضو WTO یا همان سازمان تجارت جهانی نیست، بدون پرداخت هزینه و بدون خرید امتیاز ساخت دارو، از طریق مهندسی معکوس دارو را با قیمتی کمتر و حتی در برخی مواقع با کیفیت بهتر تولید می‌کند. این داروی تولید شده برای ما نیست! در داروسازی باید زیربنایی عمل شود. درواقع کشف دارو یک چیز است و سنتز آن یک پروسه دیگر. من متأسفانه به روند فعلی خوش‌بین نیستم. باتوجه به شرایط فعلی به علت نبودن کمپانی ساخت دارو در کشور، استادان و دانشمندان ما برای بدست آوردن گرنت آموزشی(پژوهانه)، ارتقا و چیزهایی شبیه این، یافته‌های خود را در قالب مقاله در نشریه‌های بین‌المللی چاپ می‌کنند در حالیکه در اکثر کشورهای پیشرفته این یافته‌ها حفظ و در نهایت با جمع‌بندی آنها در جهت ساخت دارو استفاده می‌شوند.

شما گفتید برای گذراندن فرصت مطالعاتی به ژاپن رفته‌اید، ژاپن یکی از کشورهایی است که مسیر توسعه را خیلی خوب و باسرعت طی کرده است. به نظر شما راز موفقیت ژاپنی‌ها در رسیدن به توسعه‌ی همه جانبه چه بود؟

من ژاپنی‌ها را خیلی دوست دارم و درس‌های زیادی را چه در حوزه علم و چه در حوزه اخلاق از آنان یاد گرفته‌ام. وقتی که برای فرصت مطالعاتی به ژاپن رفتم از همکار ژاپنی‌ام پرسیدم: چرا شما تا این حد پرتلاش و پر جنب‌وجوش هستید؟ او در پاسخ من گفت: از همان دوران کودکی به ما می‌گویند که هیچ نعمتی در این سرزمین وجود ندارد! نه آب، نه معدن، نه نفت و نه هیچ چیز دیگر؛ اگر می‌خواهید زنده بمانید باید تلاش کنید! من صحبت‌های او را قطع کردم و گفتم: اما در ایران اینگونه نیست؛ ما از همان ابتدا به کودکانمان می‌گوئیم، در نفت بزرگترین تولید کننده جهان هستیم و ذخایر نفتی ما تمام نشدنی‌ست، در منابع گازی در دنیا اول هستیم، معادن مس ما بهترین و بیشترین خروجی را دارد، اورانیوم معادن ایران با کیفیت‌‎ترین اورانیوم دنیاست و ... همین حرف‌ها باعث می‌شود فرد دیگر به فکر تلاش و کوشش نباشد و مدام از کشور، از دولت و از همه طلب‌کار باشد. چینی‌ها هم همینطور، چینی‌ها در تلاش و پشتکار زبانزد همه جهان هستند. وقتی در انگلستان از دانشمند چینی دلیل این تلاش خستگی‌ناپذیر را پرسیدم، گفت: جمعیت ما به حدی زیاد است که اگر خوب تلاش نکنیم خیلی زود شخص دیگری جای ما را خواهد گرفت، ما برای حفظ جایگاه خود مجبوریم سخت تلاش کنیم. اما در ایرانم اینگونه نیست.




ریشه این مشکل کجاست؟ برای رفع این مشکل از کجا باید شروع کرد؟

آموزش ما از همان دوران کودکی درباره کار و فلسفه کار اشتباه است. ما درک درستی از کار و منابع طبیعی موجود در کشور نداریم و فرزندانمان را پرتوقع پرورش می‌دهیم. دانش‌آموخته دوره کارشناسی ارشد توقع دارد صرف گذراندن چند واحد درسی، یک کار خوب به او هدیه کنند! و مدام نسبت به اوضاع بازار کار اعتراض دارد. این اشتباه بزرگی است. دانش‌آموخته کارشناسی ارشد باید خلاقیت داشته باشد، باید کارآفرین باشد؛ متأسفانه یکی از ضعف‌های اساسی که وجو دارد نبودن خلاقیت در این افراد است و این حاصل همان تربیت اشتباه و پرتوقع بزرگ شدن است. در هیچ کشوری مانند ایران نمی‌توان از راه علم ثروت بدست آورد. فرد در هر رشته‌ای که باشد می‌تواند در ایران به سرمایه زیادی از راه علم دست یابد. به عنوان مثال در رشته شیمی فردی در کشور است که از راه علم شیمی میلیاردها تومان سرمایه کسب کرده است؛ در حالیکه خیلی از دانش‌آموختگان این رشته تحصیلی بیکار هستند و از این شرکت به آن شرکت و از این کارخانه به آن کارخانه می‌روند.

شما چه راه‌کاری را برای رفع این مسئله پیشنهاد می‌کنید؟

جوانان ما نیاز به آموزش دارند. باید افرادی را که در زمینه تحصیلی آنان موفق بوده‌اند و توانسته‌اند به دستاوردهای خوبی دست یابند شناسایی کرد و بین آنان و دانشجویان تعامل برقرا کرد تا بتوان با انتقال تجربیات به هدف خود برسیم. خیلی از محصولاتی که توسط چینی‌ها صادر می‌شود در منازل آنان تهیه می‌شود. این حاصل یک فکر زیباست. آنان حتی بسیاری از اسباب‌بازی‌های پیچیده را نیز در منزل می‌سازند.

خیلی‌ها اعتقاد دارند دولت باید به وظیفه خود در قبال فراهم کردن شغل مناسب برای افراد عمل کند؟

وظیفه دولت فراهم کردن سازوکار است و نه ایجاد شغل. دولت باید تلاش کند زیرساخت‌ها برای کارآفرینی فراهم شود البته ناگفته نماند در بسیاری از موارد از تسهیلات دولت سوءاستفاده می‌شود؛ به عنوان مثال فرد با رانتی که دارد وامی در حوزه کشاورزی در جهت اشتغال می‌گیرد اما با آن ساخت و ساز می‌کند.

از نگاه شما یک نخبه چه ویژگی‌هایی دارد؟

در سال‌های اخیر تعریف نخبه درست نبوده است. نخبگی نباید یک لقب باشد که به فرد بابت موفقیت در یک آزمون یا المپیاد علمی داده شود و بعد از آن بدون هیچ فعالیت علمی چشمگیری بتواند از تسهیلات این لقب استفاده کند. تعریف نخبگی را باید آنالیز کرد. همه اجزای سلول فرد باید نخبه باشد. نخبگی در واقع یک پروسه دراز مدت است که فرد در طول زمان و با انجام فعالیت‌های علمی مستمر و اثربخش و داشتن یک رزومه قوی در کارهای پژوهشی به آن دست پیدا می‌کند.

با این تعریف یک کارآفرین نخبه است؛ حتی اگر هیچ لقبی به او داده نشود و مورد تجلیل قرار نگیرد. در شرایط کنونی یک کارآفرین بیشتر به درد کشور می‌خورد تا فردی که صرفأ در حال نوشتن مقاله‌ است. برای نهادینه شدن تعریف نخبگی می‌توان فیلم ساخت، سریال ساخت و به انجام فعالیت‌های فرهنگی دیگر رو آورد. بنیاد باید هر ساله کارنامه افراد تحت حمایت خود را بررسی کند. اگر فردی فعالیت علمی خود را متوقف کرد و یا پیشرفت چشمگیری نداشت، نباید از تسهیلات بنیاد استفاده کند؛ بالعکس اگر فرد توانست با استفاده از تسهیلات بنیاد به موفقیت دست یابد، از او حمایت بیشتری شود تا بتواند در مسیر خوبی که قرار گرفته است با سرعت بیشتری حرکت کند. بدین طریق سیستم پویا خواهد شد.

شما تا به حال تعاملی با بنیاد ملی نخبگان داشته‌اید؟

یکی از کارهای خوب بنیاد اعطاء دوره پسادکتری به برگزیدگان جایزه علامه طباطبایی است. این دوره فرصتی را فراهم خواهد کرد که فرد در حالیکه حقوق خود را مستقیمأ از بنیاد دریافت می‌کند، به مدت یک‌سال در کنار یک استاد بزرگ فعالیت علمی انجام دهد. این دوره در واقع یک امتحان طولانی مدت است برای دانش‌آموخته دکترا که توانایی‌های خود را محک بزند. همچنین فراهم شدن این امکان باعث خواهد شد تعداد افرادی که به خارج از کشور می‌روند نیز کاهش یابد. دوره پسادکترا یک فرصت استثنایی برای استاد، دانشجو و دانشگاه است.

ورزش در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟

شنا تنها ورزشی است که به جز پیاده‌روی انجام می‌دهم. روزهای زوج به همراه دانشجویان و اساتید و کارکنان دانشگاه به استخر دانشگاه می‌رویم و برای مدت طولانی شنا می‌کنیم. البته کوهنوردی هم از ورزش‌های مورد علاقه من است.

اهل سینما رفتن و فیلم دیدن هستید؟

فیلم زیاد می‌بینم البته فرصت رفتن به سینما را ندارم و ترجیح می‌دهم فیلم را در خانه ببینم. گهگاهی هم سریال‌های خارجی که از تلویزیون پخش می‌شود را می‌بینم.

اگر همه شرایط برای شما فراهم باشد، دوست دارید چه دارویی را تولید کنید؟

مدت‌ها به همراه همکارم خانم اردستانی در مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک روی داروی بیماری لیشمانیا یا همان سالک کار کردیم و به داده‌های خوبی نیز رسیدیم. البته ساخت داروی این قبیل بیماری‌ها که فقط در برخی کشورها وجود دارد به لحاظ اقتصادی در آمد خوبی ندارد؛ به این نوع داروها اصطلاحا داروی یتیم گفته می‌شود.

آرزوی فردی استاد فرومدی و حرف آخر شما؟

خیلی دوست دارم به همراه همسرم به کعبه بروم و فضای روحانی آنجا را برای یک‌بار هم که شده تجربه کنم. در کنار آن من و همسرم خیلی دوست داریم یک پرورشگاه مجهز را راه‌اندازی کنیم تا به لطف خداوند بتوانیم در آنجا آینده خوبی را برای کودکان بی‌سرپرست رقم بزنیم.


منبع: bmn.ir