به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، تلفیق دادههای ناهمزمان و پردازش آنها در فرآیندهای سرعت بالا، یکی از چالشهای مهم در شبکههای حسگر است. این شبکهها که از حسگرهای مختلف تشکیل شده و برای پردازش آنها در فرآیندهای سرعت بالا باید اطلاعات این حسگرها با یکدیگر تلفیق شود، کاربردهای مختلفی دارند. بر اساس پایان نامهای که به تازگی در دانشگاه صنعتی شریف به نگارش درآمده اینگونه شبکهها عمدتاً در فناوریهای مرتبط با مدیریت ترافیک خودروها در خیابانها و جادهها، همچنین در سامانههای مدیریت ترافیک هواپیماها و خودروهای سرویس دهنده به آنها در فرودگاهها و در سامانههای دستیار راننده، کاربرد دارند؛ چرا که در تمامی این فناوریها لازم است متغیرهای مورد نیاز با خطای کم تخمین زده شوند.
پدیده ناهمزمانی در شبکه حسگرها از چالشهای فنی جدی است که همواره مهندسان در اینگونه شبکههای پیشرفته با آن دست به گریبانند. به همین دلیل هادی طالبی، دانشجوی مقطع دکتری تحت راهنمایی دکتر علی محمد افشین همت یار، استاد دانشکده مهندسی رایانه دانشگاه صنعتی شریف تلاش کردند در پژوهشی، دو روش برای تلفیق و رهگیری بی درنگ هدفهای با سرعت بالا با فرض ناهمزمانی حسگرها که نمونهای عملی از کاربرد شبکه حسگرها در فرآیندهای سرعت بالا هستند را ارائه کنند. آنها همچنین توانستند با برهانهای ریاضی و شبیهسازیهای رایانهای، کارآیی و سودمندی روشهای خود را برای اساتید داور این پژوهش به اثبات برسانند.
بر اساس پایان نامه دکتر طالبی تحت عنوان «تلفیق دادههای ناهمزمان در شبکههای حسگر گسترده به صورت بیدرنگ»، روش نخست بر پایه تخمین زمان واقعی نمونه گیری میباشد. هر حسگر از فیلتر کالمن خود استفاده کرده تا بر اساس دادههای نمونه گیری شده، بهترین تخمین از متغیرهای حالت را به دست آورد. خروجی فیلتر همراه با سنجههایی از خطا برای کانون ارسال میشود. در آن جا با بهره برداری از داده رسیده از یک حسگر و نتیجه تلفیق دادههای قبل و همچنین قانون تغییر فرآیند، زمان واقعی نمونهگیری داده رسیده، نسبت به محور زمان مرکز تلفیق تخمین زده میشود. با داشتن زمان نمونهگیری، داده رسیده برای آغاز پریود بعدی کار مرکز تلفیق پیشبینی میشود. با انجام این کار برای داده تمام حسگرها، دادهها برای آغاز پریود بعدی کار مرکز تلفیق، شبه همزمان شدهاند و تلفیق آن ها ممکن میگردد. تلفیق کننده در این مرحله LMVUE است.
روش دیگر، بهره برداری از روشهای همزمان کننده برای همزمان کردن ساعتهای موجود در حسگرها با تفاوت کمتر از یک میلی ثانیه است. چگونگی ایده به این صورت است که هر حسگر زمانهای آغاز پریود تلفیق در مرکز تلفیق را میداند و در هر حسگر فیلتر کالمن موجود دادههای نمونهگیری شده را فیلتر میکند و آن گاه آن داده را برای آغاز پریود بعدی تلفیق پیش بینی میکند. با انجام این کار در تمام حسگرها، دادههای یک هدف برای آغاز پریود بعدی تلفیق شبه همزمان شدهاند و همراه با معیاری از خطا برای مرکز تلفیق ارسال میشوند. در مرکز تلفیق، دادههای رسیده از حسگرهای مرتبط با روش LMVUE تلفیق میشوند.