دکتر حسین اصیلیان؛ عضو ستاد توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در یادداشتی آورده است، اغلب مدیران و صاحبان صنعتی هنوز به این باور نرسیده‌اند که محققان داخلی ما می‌توانند کارهایی انجام دهند که خارجی‌ها انجام داده و شاید کارهایی به مراتب بهتر از نمونه های خارجی آن ارائه دهند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل این یادداشت بدین شرح است: باید اذعان داشت مقوله شرکت‌های دانش‌بنیان حرکت بسیار خوبی بود که از سوی ریاست جمهوری و نهادهای کلان حمایت‌های خوبی واقع شد. ایمان داشته باشیم متخصصان داخلی ما توانمندی کافی در تولید علم و ایجاد فناوری‌های مورد نیاز کشور را دارند و باور مدیران و عموم جامعه به توانایی ظرفیت‌های بالقوه در توسعه بدنه علمی و تحقیقاتی کشور امر بسیار مهمی است. خوشبختانه در دانشگاه‌ها ظرفیت خوبی وجود دارد و تحقیات خوبی در سطح کارشناسی ارشد و دکترا انجام پذیرفته اما، باید باوری وجود داشته باشد مبنی بر این که توانایی علمی و تحقیقاتی کشور در حدی است که می‌توانیم از تحقیقات خارج کشور بی نیاز باشیم؛ نکته دیگر چگونگی تبدیل این پتانسیل بالقوه و ایجاد راه هایی برای به فعلیت درآوردن این ظرفیت است.
پیشبرد روند تحقیقات به یک مرحله پیشرفته تر و رساندنشان به مرحله نیمه پایلوت و پایلوت مسأله مهمی است که باید توسط مراکزی در خود دانشگاه‌ها یا بیرون از دانشگاه‌ها صورت بگیرد. امر رساندن یک تحقیق از مقیاس علمی به مقیاس آزمایشگاهی و نیمه صنعتی نقش مهمی در تولید فناوری ایفا می‌کند. شهرک‌های علمی تحقیقاتی و آزمایشگاهی اقدام بسیار خوبی جهت ایجاد زمینه‌ای برای رساندن این تحقیقات به مرحله پایلوت بود. به عبارتی محققی که در آزمایشگاه به یک نتیجه‌ای از علم و تحقیقات خودش رسیده به سمت شهرک های علمی و فناوری هدایت می‌شوند، این شهرک‌ها محلی در اختیار محقق قرار می دهد تا بتواند تحقیق خودش را از ساختار آزمایشگاهی به مقیاس نیمه صنعتی و صنعتی برساند. شهرک های تحقیقاتی و علمی فناوری حرکت بسیار خوبی است که باید مورد حمایت قرار گرفته و البته ساز وکار حمایت از این شهرک‌ها نیز می‌بایست مورد بانگری قرار گیرد. به طور مثال در حال حاضر مجوز چنین شهرک‌هایی عموماً از سوی سازمان محیط زیست تأیید می‌شود. طی پنج سالی که معاونت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت از محیط زیست اشتغال داشتم تلاش شد این امر را تحقق ببخشیم که محیط زیست به شهرک‌های علمی و فناوری مجوز دهد تا رساندن تحقیقات را در بعد آزمایشگاهی و فقط تا مرحله پایلوت تسهیل یابد. اما متأسفانه همواره کارشکنی‌هایی وجود دارند و شهرک‌ها با رفتن به سمت کارگاهی شدن، ‌مشکلاتی را برای اطرافیان و محیط زیست ایجاد می‌کنند. در این صورت مشکلات و محدودیت‌هایی در تأسیس شهرک‌های علمی و تحقیقاتی نزدیک شهرهای بزرگ به وجود می‌اآید و این شهرک‌ها ناچاراً به فواصلی دورتر از شهرها و دانشگاه‌ها منتقل می‌شوند.
به طور مثال صدور مجوز احداث یک شهرک علمی و فناوری در کنار کلان‌شهری مثل تهران که محققان دانشگاهی و دانشگاه‌های زیادی دارد صادر می‌شود، ‌به جهت ارتباط آسان تر دانشگاهیان و اعضا هیأت‌های علمی و محققان دانشگاهی با این شهرک‌هاست. وجود شهرک‌های علمی و فناوری نزدیک به مراکز دانشگاهی و شهرهای بزرگ مزیتی است که به محققان و اعضا هیأت‌های علمی این امکان را می‌دهد تا در کنار فعالیت دانشگاهی خود وقت‌هایی را در شهرک‌ها حضور داشته باشند و دستاورد علمی خود را به صورت پایلوت درآورند.
اما متأسفانه این شهرک‌ها بعد از مدتی به سمت تولید صرف و کارگاهی شدن می‌روند. شهرک‌هایی که باید محصولی نهایتاً تا مرحله پایلوت برسانند و محل انجام تحقیقات آزمایشگاهی هستند، به یک محوطه‌ی کارگاهی تبدیل و مشکلاتی ایجاد می‌کنند. باید توجه داشت شهرک‌های علمی و تحقیقاتی محل تولید محصول و کارگاه‌ یا کارخانه نیستند. نهادهای مسئول باید این باور را در شهرک‌های تحقیقاتی و محققان تشریح کنند که فقط در مرحله پایلوت باید در این شهرک‌ها فعالیت کنیم. در نتیجه حضور محققان در شهرک‌های علمی و فناوری در فاصله‌ی بسیار دور از شهر بسیار مشکل خواهد بود و قاعدتاً رفت و آمد به این شهرک‌ها که در فاصله بسیار زیادی از شهر قرار دارند توسط محققانی که محل کارشان در دانشگاه‌هاست دشوار می‌شود.
نکته‌ی دیگر این است که متأسفانه در دانشگاه‌هایمان ارتباط با صنعت بسیار ضعیف است. این بحث از قدیم الایام در کشورمان مطرح بوده است؛ البته حرکت‌هایی صورت پذیرفته، اما این حرکت‌ها آن چنان که باید و شاید نتوانسته‌اند در بهتر شدن ارتباط میان صنعت و دانشگاه‌ها تأثیرگذار باشند. صاحبان صنایع ما هنوز توجیه نیستند. اغلب مدیران و صاحبان صنعتی هنوز به این باور نرسیده‌اند که محققان داخلی ما می‌توانند کارهایی انجام دهند که خارجی‌ها انجام داده و شاید کارهایی به مراتب بهتر از نمونه های خارجی آن ارائه دهند.
صنعت کشور غالباً در دست افرادی‌ست که شیوه کارشان بدین گونه است که فرآیندی را از یک کشور خارجی می‌خرند و انتظار دارند این فرآیند تا هفت نسل آینده برایشان سودآور باشد! این نگرش که این فرآیند باید به روز و قابل رقابت با صنعت دنیا باشد و بتواند در مقابل کالای وارداتی برتر باشد،‌ در میان اکثر این افراد وجود ندارد،. در میانه راه اغلب این افراد ضربه می‌خورند و دچار ورشکستگی می‌شوند. صنعت نساجی نمونه بارزی از این موضوع است که طی سال‌های اخیر دچار مشکلات بسیاری بود. البته اندک افرادی از مدیران شرکت‌های داخلی وجود دارند که نگرش متفاوت دارند و به استفاده از متخصصان و زمینه‌های داخلی معتقد هستند.
اگر معاونت علمی و فناوری با برنامه‌ریزی مدونی آموزش‌هایی برای صاحبان صنایع کشور داشته باشد، نهایتا این باور در مدیران به وجود می‌آید که متخصصین داخلی در برآورده ساختن نیازها توانمند بوده و خارج از کشور تنها منبع نیازهای فناوری و صنعت کشور نیست.
از طرفی دیگر اساتید دانشگاه‌های ما باید از جنبه‌های تئوریک صرف فاصله بگیرند؛ همچنین دانشگاهیان و محققان تا حدودی با چند و چون مسیر رسیدن یک تئوری به محصول آشنا شوند. باید اذعان داشت دانشگاهیان در ارائه جنبه‌های عملی تحقیات خود به صنعت ضعیف عمل کرده‌اند. به زعم بنده باید در هردوی این حوزه‌ها آموزش‌هایی ارائه شود و افرادی که روابط عمومی قوی دارند و در برنامه‌ریزی توانمند هستند باید ارتباط بین صنایع و دانشگاه را تقویت کنند. فکر می‌کنم تحقق تعامل بین دانشگاه و صنعت مستلزم ارتباط قوی‌تری در قالب دفاتر و یا سایت‌های توانمندی است که اولویت‌ها در بخش صنعت را دریافت کند و به حوزه دانشگاه انتقال دهد. صنعت ما باید به این باور برسد که توانمندی متخصصان و دانشگاهیان داخلی کشور بسیار بالاست و برای رفع نیازهای صنعت خود نباید به دنبال مدینه فاضله‌ی خارج از کشور باشند.
تولید انبوه باید به سمت صنایعی برود که مشتاق سرمایه‌گذاری تحقیقات علمی بوده و هم نیروی انسانی و سرمایه کافی را داشته باشند. خود محقق نباید هیچ‌گاه به فکر تولید انبوه،‌باشد، زیرا به هر حال هزینه‌های سنگین و صرف وقت بسیار و پشتوانه قوی در توان محقق نیست. اگر این مسائل پیگیری و باور توانمندی محققان در مدیران صنعتی ایجاد شود،‌ صنعت کشور از علم و توان متخصصان داخلی بهره‌مند شده و پیشرفت می کند.
معمولا دیده می‌شود دانشگاه‌ها هرکدام به صورت مستقل و باری به هر جهت به فعالیت‌هایی می‌پردازند . این ارتباط و ایجاد لینک‌ها می‌تواند در حوزه اختیارات یک نهاد فراسازمانی و بالادستی مانند معاونت علمی و فناوری رییس جمهوری باشد. فکر می کنم اگر فعالیت ها تحت یک تعریف واحد و مشخص باشد موفق‌تر خواهیم بود. مثلا تعریفی که خود دانشگاه از دانش بنیان داشت با تعریف معاونت متفاوت بود. اگر واحد کردن تعریف‌ها و هدف غایی،‌ ابلاغ سیاست‌های کلی توسط مدیریتی تحت عنوان معاونت علمی و فناوری حتی اگر دانشگاه یا مرکزی علمی بخواهد به صورت مستقل فعالیت کند از آن‌جا که تحت سیاستی واحد عمل می‌کند بازدهی بیش‌تری خواهیم داشت.