سردبیر ماهنامه «سرآمد» و مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان در یادداشتی آورده است: تولید کنندههای نفت شبیه فرزندانی هستند که ارث بیشمار پدر را زیرسر دارند و نیازی به کار و تلاش نمیبینند. مردم کار و تلاش میکنند تا صاحب ثروت و مکنت و قدرت شوند، کسی که این هرسه را خدادادی به ارث برده چه حاجت به کار و تلاش دارد؟ پول که مهیا باشد انگیزههای تلاش و زحمت نیز از بین میروند مگر اینکه برای زحمت و کار انگیزههای دیگری ایجاد کنیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
نفت زیر پای ما نعمت است بیشک اما ندانمکاریها و اشتباهات مدیریتی ما طی این صد و چند ساله باعث شده است تا به نقمت تبدیل شود و دست و پای ما را برای رشد توسعه و ترقی ببندد. بارها شنیدهایم از بزرگان و دلسوزان وطن که گناه تنبلی و کسالت عمومی را به گردن نفت انداختهاند و پول نفت را به ثروت بیزحمتی تشبیه کردهاند که مانع از کار و تلاش جدی ما شده است. از این حیث باقی کشورهای نفت فروش هم کمابیش وضعی مشابه ما دارند و با ثروت خدادادی زیرپایشان به مرض تجمل و واردات و تبرج مبتلا شدهاند.
کشورهای نفتی عمدتا نه اهل ساخت و سازند، نه در تولید علم سهیمند و نه باری از دوش مردم جهان برمیدارند. آنها نفت میفروشند و با پول نفت هرچه اراده کنند میخرند و مصرف میکنند. البته مازاد مصرف و تجملشان را نیز در کمپانیهای بزرگ سرمایهگذاری میکنند تا از سودش بهرهمند شوند و چرخهای اقتصاد دنیا را نیز بچرخانند.
تولید کنندههای نفت شبیه فرزندانی هستند که ارث بیشمار پدر را زیرسر دارند و نیازی به کار و تلاش نمیبینند. مردم کار و تلاش میکنند تا صاحب ثروت و مکنت و قدرت شوند، کسی که این هرسه را خدادادی به ارث برده چه حاجت به کار و تلاش دارد؟ پول که مهیا باشد انگیزههای تلاش و زحمت نیز از بین میروند مگر اینکه برای زحمت و کار انگیزههای دیگری ایجاد کنیم.
آمریکا هم نفت دارد و درآمدش آنقدر هست که به بچه پولدار نفتی بدل شود اما نشده و ثروت و قدرت و مکنتش را از راه دیگری به دست آورده. آمریکا شیطان بزرگ است و جمهوری اسلامی از روز تاسیسش دشمنی به این بزرگی و کینتوزی نداشته است اما واقعیت این است که این دشمن، تنبل نیست و اتکا به درآمد نفتش هم ندارد. آمریکا صاحب بزرگترین اقتصاد جهان است و کمپانیهایش بیشترین درآمد را دارند و میزان داراییاش بالاتر از بقیه است اما دانشگاههایش، نظام آموزشیاش، کارخانههایش و مردمش چشم به دست دولتش ندوختهاند تا مثل مادری مهربان پول در حلقشان بریزد.
در فیلمهای مستند لابد دیدهاید که چطور پرنده مادر در دهان باز جوجههایش غذا میریزد. در کشورهای نفتی، نسبت سازمانها و مردم و شرکتها با دولتهایشان همینگونه است. آموزش و پرورش، آموزش عالی، پژوهشکدهها، کارخانهها، هنرمندان، دانشمندان، و حتی مردم کوچه و بازار دهان باز میکنند تا دولت مهربان و سخی، سهم هرکسی را از فروش نفت در دهانش بگذارد. اگر میبینید کارخانههای ما با این حجم سرمایهگذاری ضرر میدهند و همیشه هشتشان گرو هشتادشان است دلیلش همین است که خود را وصل به کُر دولت میبینند و از بابت ورشکستگی و نابودی نگرانی ندارند.
استظهار به پول زیاد آدم را تنبل و بیحوصله میکند و از رقابت جدی دورش میکند. بچههای فقیر میدانند که اگر دو روز کار نکنند دچار گرسنگی و فاقه میشوند. آنها ناچارند که از صبح تا شب بدوند تا بنیه اقتصادیشان را قوی کنند. اما بچه پولدار مستظهر به ثروتی است که فکر میکند حالا حالاها تمام نمیشود و توبرهاش از زر تهی نمیگردد. اما یک روز به خود میآید و میبیند که نه تنها کفگیرش به ته دیگ خورده و مفلس گشته و کیسهاش از زر خالی شده، بلکه چارهای جز تن دادن به بدبختی و بدعاقبتی برایش نمانده.
در جوانی میشود هنرآموخت و کار کرد و توشه اندخت اما آیا در سنین بالا هم میشود؟ چه باید کرد؟ واقعا چه باید کرد؟ در حُسن مَطلع شماره قبل «سرآمد» حکایتی از سعدی نقل کردیم که این سوال را جواب میدهد. «حکیمی پسران را پند همی داد که جان پدر هنر آموزید که ملک و و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد بیکار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد...» این حکایت را بیوجه نیست اگر با تعابیر جدید بازخوانیاش کنیم و بگوییم که منابع نفتی را اعتماد نشاید،که تحریمش میکنند، یا قیمتش را میشکنند یا خودمان به تفاریق میخوریم تا تمامش کنیم یا... نگاهی به وضعیت فعلی نشان میدهد که اگر پند سعدی را بکار بسته بودیم امروز از تحریم و شکستن قیمت نفت در هراس نبودیم.
«فریدمن» از کالمنیستهای مشهور و معتبر دنیا در برابر سوال «علم بهتر است یا نفت؟» پاسخی میدهد که قابل تامل است و بخصوص برای ما که کاهش وابستگی های نفتیمان را در دستور کار قرار دادهایم جای درنگ دارد: «گاهوبیگاه از من میپرسند به جز کشور خودت به کجا علاقه داری؟ و من همیشه یک جواب داشتهام. تایوان؛ چرا تایوان؟ جوابش ساده است. چون آنجا صخرهای است لمیزرع در دل دریایی طوفانی و سهمگین. این صخره، منابع طبیعی ندارد تا ساکنینش بفروشند و با پولش زندگی کنند. حتی برای ساخت و ساز مجبورند شن و ماسه را از چین بخرند و وارد کنند.
با این همه تایوان چهارمین ذخیره مالی دنیا را دارد زیرا به جای کندن و کاویدن زمین و استخراج نفت و گاز و مواد ارزشمند، ذهن و فکر بیست و سه میلیون تایوانی را میکاود تا استعدادهایشان و انرژیهایشان و هوش و ذکاوتشان را آزاد کند. همیشه به دوستان تایوانیام میگویم که شما خوشبختترین مردم دنیا هستید زیرا نفت و سنگ آهن و جنگل و الماس و طلا نداشتهاید تا بفروشید و با پولش جلوی مهارتها و خلاقیتها و هوش و تواناییهایتان را بگیرید. بزرگترین و مهمترین منبع توسعه، ثابت شده است که تواناییها و استعدادهای مردمی است که اراده به ساختن و آباد کردن دارند. تنها منابع تجدیدپذیر واقعی جهان همینها هستند نه چیز دیگر...»
کار ما در سرمقاله نسخه پیچیدن نیست که بگوییم حالا با این همه منبع نفت چه باید بکنیم و چه سیاستی پیش بگیریم. کار اصلی ما دعوت به تامل و تفکر است. خوشبختانه سیاست اصلی نظام برعدم وابستگی به نفت گذاشته شده است. رهبر فرزانه انقلاب مکررا بر این عدم وابستگی تاکید کردهاند و اخیرا تعبیر رسا و دقیق «بچه پولداری نفتی» را در دیدار با نخبگان کشور بیان فرمودهاند که بسیار راهگشاست. واقعیتهای دنیا نیز ما را به سمتی بردهاند که باید تصمیم بزرگ و سخت بگیریم و خودمان را از شبیه شدن به خام فروشان نفتی نجات دهیم.
مسایل سیاسی و اقتصادی نیز وضعیتی پیش آورده که نمیتوانیم عدم وابستگی به نفت را به تاخیر بیندازیم. تحریم و کاهش قیمت نفت را اگر از زاویه دقیقتری نگاه کنیم، خواهیم دید که هیچکدامشان تهدید ما نیستند بلکه اگر هوشیاری به خرج دهیم فرصتی عالی و تاریخی برایمان فراهم کردهاند تا وابستگیمان را به پول نفت قطع کنیم.
پند سعدی که جلوتر نقل کردم انتهایی دارد که میتواند ما را در اخذ تصمیم بزرگ و سرنوشت ساز کمک کند: «... اما هنر سرچشمه زاینده است و دولت پاینده. وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هرجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند.» هنر را در این حکایت نقاشی و تئاتر و سینما معنی کنید. هنر شامل فضیلتهایی است که منجر به دانایی و تولید و آبادانی و ساختن میشود. هنر همه آن چیزی است که مقابل نفت است و برای آدم اعتبار و مکنت و دولت و ثروت میآورد.
سردبیر ماهنامه «سرآمد» و مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان
منبع: «ماهنامه سرآمد»