تا به حال برای سیستم آموزشی ضعف‌های زیادی شمرده‌اند و مصادیق ناکارآمدی بسیاری ذکر کرده‌اند، اما غالبا معضل بزرگی با عنوان انتزاعی ساختن جهانِ بچه‌ها به فراموشی سپرده شده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، کافی بود با هم‌شاگردی‌ای که روی آن نیمکت‌های سه نفره مشهور، کنار دستمان نشسته بود، دو کلمه حرف می‌زدیم، یا جواب مسئله‌ای را فراموش می‌کردیم، یا جمله بی‌اهمیتی را در مشق‌های شبانه از قلم می‌انداختیم، آن وقت آقا یا خانم معلم، مثل بازجوی خشنی که آماده فرستادن شاگردان بزهکار به اردوگاه کار اجباری باشد، مجبورمان می‌کرد به عنوان جریمه از روی یکی از فصل‌های کتاب چندین بار بنویسیم و دفترهای مشقمان را یکی پس از دیگری سیاه کنیم. مدرسه شکنجه‌گاه نبود، اما نظام آموزشی ما را شیاطین کوچکی می‌دانست که باید به هر ترتیبی جلویمان بایستد و ادبمان کند.

نمی‌دانم فیلم سینمایی «چه سرسبز بود دره من» ساخته جان فورد فقید را تماشا کرده‌اید یا نه؛ در قسمتی از فیلم تصویری از یک مدرسه و آموزگار آن نشان داده می‌شود که در میان نورپردازی‌های اکسپرسیونیستی، دانش‌آموزان را زیر سلطه یک معلم مریض‌احوال در کلاسی که معماری‌اش فضاهای نهیلیستی را به ذهن متبادر می‌کند، نشان می‌دهد و بدین ترتیب فورد یکی از بهترین نقدها نسبت به روش‌های نظام آموزشی را در تاریخ سینما، ثبت و ضبط می‌کند. فیلم فورد در سال 41 میلادی، یعنی بیش از 70 سال پیش ساخته شده و بهترین سند برای این ادعا است که عملکرد نظام آموزشی همیشه خدا با نقدهای تند و تیز متفکران و نویسندگان و هنرمندان همراه بوده و روش‌های نادرست آن در پرورش کودکان، منحصر به کشور ما نبوده است.

واقعیت این است که تا حالا برای سیستم آموزشی ضعف‌های زیادی شمرده‌اند و مصادیق ناکارآمدی بسیاری ذکر کرده‌اند، اما غالبا معضل بزرگی با عنوان انتزاعی ساختن جهانِ بچه‌ها به فراموشی سپرده شده است. حتی کسی دقت نمی‌کند، وقتی در دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه، خواندن چند باره کتاب‌های درسی که مشخص نیست قرار است کدام فضیلت و دانایی را برای دانش‌آموزان به همراه داشته باشند، چیزی شبیه وحی منزل تلقی می‌شود و به تبع آن فرصت مطالعه آزاد به‌کلی از دست می‌رود، خودمان با دست خودمان میل به دانایی را نکوهش کرده‌ایم و از بچه‌ها تعدادی عروسک دست‌ساز شبیه به هم ساخته‌ایم که بزرگ‌ترین هنرشان حفظ کردن فرمول‌ها و عبارت‌های کلیشه‌ای معمولا به دردنخور است.

این روند صرف نظر از این‌که دانش‌آموزان را با دانایی و میل به خواندن و آموختن بیگانه می‌کند، آن‌ها را وارد یک دنیای غیر‌واقعی می‌کند که چه بسا تا سال‌ها بعد نتوانند از زیر سایه مسلط آن خارج شوند و حتی وقتی پایشان به دانشگاه می‌رسد، جای این‌که برای حل و فصل مشکلات و مسائل کشور کاری بکنند، هدفشان صرفا درست مثل همان سال‌های دبستان و دبیرستان، از بر کردن کتاب‌های درسی خواهد بود، بی این‌که گاهی به رابطه مفاد درسی و دغدغه‌های کشور بیندیشند.

فیلم کلیپ‌گونه «دیوار» را که یک گروه موسیقی فرنگی درباره نظام آموزشی کشور خود ساخته بود، خاطرتان هست؟ آن‌جا دانش‌آموزانی قربانی نظام آموزشی دیده می‌شوند که با سر به ورطه تباهی سقوط می‌کنند؛ نمی‌خواهم سیاه‌نمایی کنم یا از کاه کوه بسازم، ولی معتقدم قسمتی از مشکلات جامعه نخبگان ما، وقتی عرقی به خاک کشور ندارند یا توی فضاهای انتزاعی و هپروتی سیر می‌کنند، در نارسایی‌های دوران تحصیل ریشه دارد.

این معضلی نیست که صرفا ما به آن اندیشیده باشیم، خیلی از بزرگان کشور تا امروز درباره اهمیت نظام آموزشی و بازنگری در روش‌های آن نکات مهمی متذکر شده‌اند. به عنوان مثال رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تا به حال در چند نوبت درباره اهمیت نظام آموزشی سخنانی ایراد کرده‌اند که در این یادداشت خوب است قسمت‌هایی از آن‌ها را با هم بخوانیم. ابتدا بیانات ایشان را در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با هم مرور کنیم: «نکته‌ دیگری که یادداشت کرده‌ام، مسئله‌ نوسازی نظام آموزش و تصحیح مدل قدیمىِ رایج در کشور است...

بارها در جلساتی که در این‌جا به مناسبت مسائل فرهنگی تشکیل شده، افراد دلسوز می‌گویند که ما این نظام قدیمىِ «حافظه‌پروری» را تبدیل کنیم به نظام‌های پیشرفته‌ به‌روزِ دنیا. الان در دنیا نظام‌های جدیدی برای آموزش کودکان، نوجوانان، جوانان - چه در دوره‌ دبیرستان، چه در دوره‌ دانشگاه - به‌وجود آمده است. بالاخره ما بایستی از یک مقطعی شروع کنیم و این شیوه‌ قدیمىِ شصت سال پیش را که هم‌چنان حاکم بر کشور است، تبدیل و تصحیح کنیم؛ یا باید آن را به‌طور کلی تغییر بدهیم، یا به صورت تدریجی تغییر بدهیم.

اگر قرار است برای این کار در جایی فکر شود و تصمیم‌گیری بشود، این‌جاست؛ همین شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ این، جزو مباحث شماست... »این سخنان به حد کافی روشن هستند، ولی ایشان در نوبت‌های دیگری هم درباره اهمیت نظام آموزشی مواردی را گوشزد کرده‌اند که فرازی از آن را به‌عنوان حسن ختام این یادداشت نقل می‌کنم:«شما نگاه کنید و ببینید جای تربیت انسان‌ها کجاست؟ از اول ولادت تا وقت مرگ، کدام نقطه و کدام منطقه و محیط، برای تربیت چنین انسان‌هایی مناسب‌تر از آموزش و پرورش است؟ همین قرنطینه دوازده ساله می‌تواند انسان‌ها را با همین خصوصیاتِ مثبت تربیت کند.

یعنی اگر کارخانه آموزش و پرورش خوب کار بکند، در جهت درست کار بکند، همه‌ اجزایش کار بکند، طراحی و مدل‌سازی و مدیریتش خوب کار بکند، بدون تردید یک کشور در هر نقطه‌ای که قرار داشته باشد، بعد از بیست سال، بیست و پنج سال به نقطه‌ای می‌رسد که مردمش دارای این خصوصیات برجسته‌اند. این نقش آموزش و پرورش است؛ این نقش معلم آموزش و پرورش است؛ این را دستِ‌کم نمی‌شود گرفت. کدام بخش از مجموعه‌ اداری و آموزشی کشور غیر از آموزش و پرورش، این اهمیت عظیم را دارند که این حجم وسیع از انسان‌ها در بهترین اوقات عمرشان، به صورت مستمر - دوازده سال - زیر دست آن‌ها باشند؟ اهمیت آموزش و پرورش این است. این که ما برای معلم احترام قائلیم و بنده به معنای حقیقی کلمه معلم را تجلیل و تکریم می‌کنم، تعارف نیست؛ این برای خوشایند زید و عمرو نیست؛ این واقعیت است و مبتنی بر این فلسفه است...» 

منبع: «ماهنامه سرآمد»