روانشناسان هر نوع رفتاری را که وابستگی روانی و جسمی نسبت به کار و شغل ایجاد کند، اعتیاد به کار می‌نامند. اعتیاد به کار تا حدی است که اگر آن شغل و حرفه را از فرد بگیرند، دچار آسیب‌های روانی، اجتماعی، احساسی و حتی جسمانی می‌شود.

پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، از موضوعات شغلی بیش از موضوعات ‌خانوادگی لذت می‌برید و به هیجان می‌آیید؟ کار و لپ‌تاپ و پرونده‌هایتان را با خودتان به مسافرت، خانه، توی تخت‌خواب و... می‌برید؟ شغلتان بیشترین چیزی است که درباره آن با دیگران حرف می‌زنید؟ بیشتر از 40 ساعت در هفته کار می‌کنید؟ سرگرمی‌هایتان را به فعالیت‌های پول‌آور تبدیل کردید؟ همه مسئولیت کاری را به دوش خودتان گرفتید، حتی به این بهانه که دیگران دقیقا نمی‌دانند باید چطور کارها را از پیش ببرند؟ خانواده‌تان دیگر از این تقاضا که برایشان وقت بگذارید، دست برداشتند؟ مسئولیت‌های بیشتری قبول می‌کنید، چون احساس می‌کنید در غیر این صورت کارها روی زمین می‌مانند؟ زمان پایان یافتن پروژه‌ها را چندین بار محاسبه می‌کنید و برای به اتمام رساندنشان عجله دارید؟ معتقد هستید که اگر عاشق کارتان باشید، هیچ اشکالی ندارد که ساعت‌های متمادی کار کنید؟ حوصله‌تان از وقت گذراندن با کسانی که به غیر از شغلشان اولویت‌های دیگری نیز دارند، سر می‌رود؟ با خودتان فکر می‌کنید که اگر بیش از حد کار نکنید، ممکن است شغلتان را از دست بدهید؟ از این‌که کسی کارتان را قطع کند، یا به تاخیر بیندازد، عصبانی می‌شوید؟ موقع غذا خوردن کار می‌کنید، یا موقع رانندگی، خوابیدن، در مهمانی‌ها و... هم به کارتان فکر می‌کنید؟ خب، تعارف که نداریم، شما به کار کردن معتادید!

این روزها از هرکسی بپرسید که کاروبارش چطور است، محال است که بین جمله‌های پی‌درپی که برای توصیف حال و اوضاعش می‌گوید، این جمله به ظاهر ساده که وقت سر خاراندن هم ندارم، به گوشتان نخورد. اصلا مگر این روزها کسی پیدا می‌شود که سرش شلوغ نباشد. ولی گاهی اوقات این مسئله ابعاد دیگری به خودش می‌گیرد و همه زندگی و روابط فردی و خانوادگی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در این حالت فرد چنان غرق کارش می‌شود که انگار شغلش تنها نقطه ثقل دنیاست و هیچ چیزی مهم‌تر از آن وجود ندارد.  این‌جاست که علایم اعتیاد به کار خودشان را نشان می‌دهند و کم‌کم وضعیت را بحرانی می‌کنند. در ادامه گفت‌وگوی ما با دکتر پرویز رزاقی، روان‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، را درباره اعتیاد به کار بخوانید.

اعتیاد به کار چیست؟

ما هر نوع رفتاری را که وابستگی روانی و جسمی نسبت به کار و شغل ایجاد کند، اعتیاد به کار می‌نامیم. اعتیاد به کار تا حدی است که اگر آن شغل و حرفه را از فرد بگیریم، دچار آسیب‌های روانی، اجتماعی، احساسی و حتی جسمانی می‌شود.

افراد معتاد به کار از زندگی، تفریح و خانواده، استراحت و آرامششان می‌گذرند و تقریبا همه وقتشان را با کار می‌گذرانند. این اشخاص نسبت به دیگران یا نسبت به فرم کار، زمان بیشتری را برای شغلشان صرف می‌کنند و اگر بخواهیم این زمان اضافه را از آن‌ها بگیریم، حتی در صورتی که با مشکل مالی مواجه نباشند، دچار مشکلات روان‌شناختی خواهند شد. این‌جور افراد به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند بدون کار زندگی کنند و بدون سر کار رفتن و کار کردن، احساس شادی و هیجان در آن‌ها شکل نمی‌گیرد.

تفاوت اعتیاد به کار با علاقه‌مندی به شغل و فعال بودن

تفاوت این دو مقوله در این است که فرد فعال علاوه بر انجام کار، به ورزش، تفریح و استراحت هم می‌پردازد و اگر کار را از شخصی که علاقه‌مند و فعال است بگیریم، شخص دچار اختلالات روان‌شناختی نخواهد شد. اما افرادی که اعتیاد به کار دارند، دوست ندارند شغلشان یا حتی اتاق کارشان عوض شود. افراد علاقه‌مند و فعال با تغییر شغل و فضای کار کنار می‌آیند و مشکلی هم پیدا نمی‌کنند. هم‌چنین افراد علاقه‌مند به کار در روابط خصوصی‌شان موفق هستند، به دیگران و خصوصا کودکان علاقه نشان می‌دهند و محبت می‌کنند، به خانواده‌شان می‌رسند. مسافرت می‌روند، خرید می‌کنند و به همه جزئیات زندگی می‌پردازند. آن‌ها زندگی طبیعی دارند و در عین حال در شغل خود جدی و فعال هستند. این افراد سعی می‌کنند کار را به خلاقیت برسانند و به مرور تولیدات یا خدماتشان افزایش و بهبود می‌یابد. عشق به کار در آن‌ها دیده می‌شود و اغلب هم به موفقیت دست پیدا می‌کنند. افراد فعال و علاقه‌مند در کار پرجنب‌وجوش هستند و اگر شغلشان را از آن‌ها بگیری، به سراغ کار دیگری می‌روند و دچار مشکلات روانی و جسمانی نخواهند شد، درحالی‌که هیچ‌کدام از این موارد در مورد افراد معتاد به کار صدق نمی‌کند.

بیش‌فعالی اعتیاد به کار می‌آورد؟

یکی از سوالات مهم درخصوص اعتیاد به کار، رابطه این اختلال روانی با بیش‌فعالی است. خیلی از ما با خودمان فکر می‌کنیم که بیش‌فعالی در کودکی به اعتیاد کار در بزرگ‌سالی می‌انجامد و با درمان بیش‌فعالی می‌شود جلوی اعتیاد به کار را گرفت. افرادی که از کودکی بیش‌فعالی درمان‌نشده دارند، در کار بی‌قرار هستند. آن‌ها نه مثل افراد معتاد به کار، به یک کار و فضای کاری می‌چسبند و نه مثل افراد علاقه‌مند، خلاقیت و عشق به کار دارند. این‌گونه افراد نمی‌توانند در یک اتاق بنشینند و کار اداری انجام بدهند، زیرا کلافه و عصبی می‌شوند. این‌ها مدام در حال تغییر شغل هستند. اشخاصی را دیده‌اید که پیوسته می‌خواهند از بخشی به بخش دیگر و از سازمانی به سازمان دیگر بروند؛ ما معمولا به بیش‌فعالی این افراد شک می‌کنیم. آن‌ها حتی گاهی شغل اصلی خود را بی‌دلیل عوض می‌کنند. در افراد بیش‌فعال نسبت به کار، هیچ‌گاه رضایتمندی ایجاد نمی‌شود. آن‌ها تنوع‌طلبی، بی‌قراری و ناآرامی‌ای را که در دوره کودکی داشتند، در بزرگ‌سالی در تعدد شغل اعمال می‌کنند و متاسفانه اغلب آسیب می‌بینند. ما توصیه می‌کنیم این‌جور افراد مشاغلی داشته باشند که از تنوع زیادی برخوردار باشد. مثل وکالت که فرد مجبور است مدام از این دادگاه به دادگاه دیگر برود و به پرونده‌های متنوعی رسیدگی کند. مشاغلی مانند مامور خرید و ویزیتوری هم برای این دسته از افراد مناسب است. افراد بیش‌فعال باید کارشان با بررسی، بحث و جنگ و جدل همراه باشد تا حس بی‌قراری‌شان تخلیه شود. اگر فرد بیش‌فعال را در یک اتاق به‌عنوان یک کارمند نگه داریم و از او بخواهیم هر روز یک‌سری کارهای روتین و تکراری انجام بدهد، کلافه و خسته شده و در آن شغل دوام نخواهد آورد. اما افرادی که اعتیاد به کار دارند، می‌توانند تا پایان عمر روزی 15-16 ساعت یک کار روتین و یکنواخت را انجام دهند و هر روز بیشتر از قبل شیفته‌اش شوند.

 چطور درمان کنیم؟

همه اختلالات شخصیتی قابل درمان یا حداقل قابل کنترل هستند، اما نوع درمان‌ها با یکدیگر فرق دارند. ما گاهی از طریق روان‌کاوی و روان‌درمانی این کار را انجام می‌دهیم و گاهی هم با دارودرمانی به بیمار کمک می‌کنیم. اعتیاد به کار جزو اختلالاتی است که با جلسات روان‌کاوی و روان‌درمانی قابل درمان است و معمولا ما برای این افراد دارودرمانی نمی‌کنیم، مگر این‌که مشکلات شخصیتی دیگری هم داشته باشند. با شناخت‌درمانی و رفتاردرمانی می‌توانیم رفتارهای متناسب با شناخت فرد ایجاد کنیم تا میزان سازگاری او افزایش پیدا کند و حتی در شغلش پیشرفت و پیشبرد بیشتری داشته باشد. با روش‌های خاصی می‌شود اعتیاد به کار و بیش‌فعالی در کار را درمان کرد. منتها اگر عزیزی می‌خواهد تحت چنین درمان‌هایی قرار بگیرد، حتما باید نزد روان‌شناس بالینی متخصص و باتجربه برود، چون با مشاوره کلامی کاری از پیش نخواهد رفت.

نشانه اعتیاد به کار

1. همیشه اولین کسی هستم که سر کار می‌روم و آخرین نفری هستم که چراغ‌های دفتر را خاموش می‌کنم

شاید با خودتان فکر کنید که «صبح‌ها دفتر خلوت‌تر است و آدم راحت‌تر می‌تواند حواسش را جمع کند.» یا «شب‌ها که بیشتر از بقیه سر کار می‌مانم، می‌توانم کارهایم را برای فردا راست و ریس کنم.» هیچ‌کدام از این کارها ایرادی ندارد، مشکل این‌جاست که حتی اگر در باقی ساعات روز دفتر کارتان خلوت باشد، یا کار مهمی برای روز بعد نداشته باشید، باز هم نمی‌توانید از کارتان دل بکنید و چند ساعت زودتر بیرون بزنید.

2. هر روز سر ساعت ناهار هم کار می‌کنم

اغلب ما با خودمان فکر می‌کنیم اگر می‌خواهیم کار بیشتری انجام دهیم، باید ساعات بیشتری هم کار کنیم، اما واقعیت این‌جاست که وقتی کارآمدی‌مان بیشتر می‌شود که هر روز چند ساعتی را به بازیابی توان ازدست‌رفته و تازه کردن خودمان اختصاص دهیم. بنابراین وقت ناهار، ناهار بخورید و کار را برای بعد بگذارید.

3. هیچ سرگرمی جدی ندارم

وقتی از شما سوال می‌کنند که دوست دارید وقت آزادتان را چطور بگذرانید، چه جوابی می‌دهید؟ بعضی‌ها می‌گویند مطالعه مهم‌ترین سرگرمی‌شان است، اما یادشان می‌رود توضیح دهند که منظورشان از مطالعه، خواندن گزارش‌های کاری در شرایطی است که دارند روی تردمیل می‌دوند!

4. وقتی سر کار نیستم، استرس می‌گیرم

داشتن کمی استرس در محل کار، نه فقط بد نیست، بلکه به شما کمک می‌کند که راحت‌تر بتوانید کارتان را انجام داده و سر موقع پروژه‌ها را تحویل دهید. البته شاید استرس در محل کار کمی شدیدتر از این شده و شما را به این فکر بیندازد که باید بیشتر به فکر خودتان باشید. هیچ‌کدام از این دو حالت اشکال خاصی ندارد، اما اگر وقتی سر کار نیستید، استرس می‌گیرید، اعتیادتان به‌شدت جدی است! اگر از نرفتن به محل کار عصبانی و ناراحت می‌شوید، اگر نمی‌توانید از سفر، بودن در کنار خانواده و... بدون پرداختن به شغلتان لذت ببرید، باید هر چه زودتر برای درمان به روان‌شناس مراجعه کنید.

5. هرگز از خودم راضی نمی‌شوم

کار می‌کنید و کار می‌کنید و کار می‌کنید، اما هرگز به مرحله‌ای نمی‌رسید که از خودتان و تلاشی که می‌کنید، راضی باشید؟ خب، شاید به کارتان معتاد شده‌اید و این همه ایده‌آل‌گرایی دست خودتان نیست. کوشش کردن برای رسیدن به مراحل و درجات بهتر، نه فقط بد نیست، بلکه جزو خصوصیاتی است که باید در روزمه کاری‌تان به آن اشاره کنید. اما اگر نتوانید موفقیت‌ها را درک کنید و از آن‌ها لذت ببرید، احتمالا نیاز به ترک اعتیاد دارید.

6. اولویت‌های شخصی دیگران را مسخره می‌کنید

همکارتان را که هر ماه به خانواده‌اش در شهرستان سر می‌زند، مسخره می‌کنید و ادای همکار دیگری را که برای کمک به همسر تازه زایمان کرده‌اش مرخصی گرفته، درمی‌آورید؟ چند لحظه دست نگه دارید و به این نکته فکر کنید که خودتان آخرین بار چه زمانی برای خانواده‌تان وقت گذاشتید. معتادان به کار معمولا به خودشان رسیدگی نمی‌کنند و وقتی برای اعضای خانواده‌شان ندارند. به همین خاطر در بخشی از فرایند درمان باید رسیدگی و توجه به خود، بازی، وقت‌گذرانی با دوستان و خانواده و... را تمرین کنند.

7. هرگز به یک مسافرت واقعی نرفته‌ام

افرادی که در طول سفرهای شخصی، کمی هم به کارشان رسیدگی می‌کنند، سروقت ای‌میل‌هایشان می‌روند، یکی دو تا تلفن می‌زنند و... معمولا خیلی مهم و باکلاس به نظر می‌رسند. اما آن‌هایی که بیش از لذت بردن از سفر و سر زدن به مناطق دیدنی یا استراحت کردن، کار می‌کنند، معمولا معتادند و به رسیدگی‌های روان‌شناسی احتیاج دارند.

8. حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشم، همه ذهنم متوجه محل کارم است

اگر وقتی سر کار هستید، به قرار برنامه سفری که برای آخر هفته گذاشتید، فکر می‌کنید، یک کارمند سالم محسوب می‌شوید. اما اگر وقتی آخر هفته را در کنار دوستان یا خانواده‌تان می‌گذرانید، درحالی‌که همه فکر و ذکرتان کار کردن است، باید کمی نگران شوید.

9. حتی وقتی مریضم، کار می‌کنم

معتادان به کار حتی وقتی خیلی بیمار باشند هم نمی‌توانند از کارشان دل بکنند. به همین خاطر، هم ممکن است به دلیل وخامت حالشان مرتکب اشتباه شوند و هم روند بهبودی خود را به تاخیر می‌اندازند و کارایی‌شان برای مدت طولانی‌تری افت می‌کند.

10. بیش از حد قابل دسترس هستم

به همکاران یا کارمندتان گفته‌اید که هر وقت دلشان بخواهد، می‌توانند به شما زنگ بزنند؟ تا دیر نشده، حرفتان را پس بگیرید. هر کسی باید حد و مرز مشخصی میان کار و شغل اجتماعی و زندگی خانواگی‌اش داشته باشد. تا به حال به جمله‌ای که مهمان‌داران در ابتدای پرواز به مسافران می‌گویند، توجه کرده‌اید؟ آن‌ها می‌گویند در موقعیت‌های اضطراری اول ماسک اکسیژن را روی دهان و بینی خودتان قرار دهید و بعد ماسک را روی صورت کودکتان بگذارید. شاید عجیب به نظر برسد، اما واقعیت این است که هرچقدر بیشتر خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید، راحت‌تر می‌توانید به دیگران نیز توجه نشان دهید و از آن‌ها مراقبت کنید.

 

منبع: «ماهنامه سرآمد»