استاد راهجیری میگوید: اگر بنیاد ملی نخبگان بتواند بستری را فراهم کند که هنرمندان کشور به جهانیان شناخته شوند، گام بزرگی در تعالی هنر و اشاعه فرهنگ و تمدن این سرزمین خواهد بود. نخبگان هنری نیز میتوانند مانند نخبگان علوم دیگر برای آشنا شدن با هنر و پیشرفتهای کشورهای صاحب سبک به فرصت مطالعاتی بروند و حتی از هنرمندان خارجی برای شرکت در همایشها و نمایشگاههای بزرگ هنری کشور دعوت به عمل آید.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی فناوری و نوآوری، ستاد علی راهجیری متولد سال ۱۳۱۷ در بخش سبزهمیدان شهر رشت، نامی پرآوازه در آسمان هنر ایران، بخصوص حوزههای پژوهشهای هنری است. وی که پرورشیافته مکتب 8 استاد بزرگ خوشنویسی همچون زرینخط، فرزیب، ابوالفضل موسوی کجوری، برادران میرخانی و کاوه است، دست توانایی در نوشتن آثار بدیع خوشنویسی دارد. قوت قلم و استحکام نستعلیق او در عین کهولت سن و بیماری، از نکات بارز خط این پیشکسوت خوشنویسی است. مطالعات و پژوهشهای بسیاری که استاد راهجیری در زمینههای تاریخ و پژوهش خط انجام داده است او را به یک چهره متفاوت در هنر خوشنویسی ایران تبدیل کرده است. در ادامه گفتگوی مشروح پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان را با این نخبه خوشنویس و برگزیده جایزه شهید آوینی کشور میخوانید:
استاد برای شروع بیوگرافی مختصری از خودتان بگوئید؟
سال 1317 در سبزهمیدان شهر رشت به دنیا آمدم. پدرم، مرحوم ابوطالب، سرهنگ شهربانی و از افراد مورد وثوق مردم بود. از همان دوران کودکی به مناسبت آمد و شد اهل ادب و هنر و عرفان در منزل بستگان نزدیکم از جمله رفتوآمد به خانه مرحوم عمویم، با فضای شعر و ادب و هنر آشنا و تدریجاً علاقمند شدم.
چه شد که به هنر خوشنویسی گرایش پیدا کردید؟
آشنایی من با مرحوم شیخ محمدباقر کجوری نخعی نقطه عطفی در زندگی فردی و ادبی من بشمار میرود تا جایی که باید اذعان کنم بیشترین تاثیر را در شکلدهی شخصیت من داشت. پس از طی مدارج ابتدایی در شهر رشت برای تکمیل و آموزش دورهای بالاتر راهی تهران شدم و در این مسیر، آشنا شدن با بزرگانی از حوزه علم و ادب و عرفان و هنر لطفی بود که از جانب پروردگار شامل حال من شد.
محضر چه اساتیدی را درک کردید؟
توفیق شاگردی اساتید ممتازی را در طول دوران جوانی داشتم؛ مرحوم محمد فرزیب شاگرد اول مکتب عمادالکُتاب، مرحوم سید حسین میرخانی کاتب ممتاز قرآن به خط نستعلیق و برادر ایشان مرحوم سید حسنآقا میرخانی سراجالکُتاب و مرحوم علیاکبر کاوه که سالهای متمادی از محضرشان کسب فیض کردم، از جمله اساتید من بودند.
لقب «زبدهالکتاب» را از استاد کاوه دریافت کردید، چه شد که استاد کاوه شما را به این نام ملقب کرد؟
روزی 7-8 صفحه از مثنوی لیلی و مجنونِ مکتبی شیرازی را به قلم کتابت، تحریر کردم؛ با چند لحظه تاخیر خدمت استاد کاوه رسیدم و دیدم ایشان در بیرون منزل زیر تیر چراغبرق انتظار من را میکشند. خجالتزده شدم و عذرخواهی کردم. پس از دیدن اثر من، استاد لطف کردند و در ذیل مرقومهای لقب زبدهالکُتاب را به من اعطا کردند. این مکتوب را که مهمترین و بزرگترین سرمایه من و موجب ایجاد انگیزه در من است، هنوز به یادگار از ایشان نگه داشتهام.
شما برخلاف اغلب فعالان و علاقمندان به هنر، علاوه بر فراگرفتن هنر به تحقیق و پژوهش در هنر نیز پرداختید و در این حوزه تا جایی پیش رفتید که در حال حاضر به عنوان یک چهره متفاوت و البته قابل استناد در بین خوشنویسان شناخته میشوید، چه آثاری را در این حوزه تالیف کردهاید؟
از همان ابتدای تعلیم خوشنویسی به حوزه پژوهش نیز علاقمند بودم تا جائی که در اوایل جوانی (حدود 24 سالگی) آثاری را در این باب به چاپ رساندم که مورد توجه بزرگان فن و اساتید دانشگاه قرار گرفت. کتاب «تاریخ مختصر خط» سالها در دانشکدههای هنر به عنوان منبع و مرجع برای آموزش دانشجویان استفاده میشد. نگارش کتابهای پژوهشی از جمله «تاریخ خط»، «تذکره خوشنویسان معاصر»، شرح و احوال خوشنویسان در 3 جلد، شرح و احوال عمادالکُتاب در دو جلد، تذکره خوشنویسان قاجار (شرح زندگی و آثار بالغ بر 110 نفر از خوشنویسان منتهی به زمان عمادالکُتاب) که شامل 8 مجموعه 700 صفحهای است از این جمله هستند، البته کتابهای دیگری مانند «احوال و آثار زنان خوشنویس و نوآور» و دهها مقاله و شرح حال تخصصی دیگر نیز به رشته تحریر درآوردهام که متاسفانه هنوز موفق به انتشار آنها نشدهام.
چرا تاکنون نتوانستهاید این آثار را به چاپ برسانید؟
به دلیل عدم استقبال ناشر و سرمایهگذار هنوز منتشر نشده است. چندین اثر نیز در حوزههای ادبیات فارسی و آئینی و همچنین تاریخ هنر نیز به علل یاد شده معطل مانده است. متاسفانه ناشران در برخورد با این دست آثار فقط به بهره اقتصادی خود میاندیشند. باید تمهیداتی اندیشیده شود که این قبیل آثار که در واقع بیانگر پیشینه فرهنگی و هنری کشور است با رعایت اصول مقتضی، چاپ شوند.
برای فعالیت در حوزه پژوهش فرد باید از بسیاری منافع خود بگذرد!
طبیعی است افرادی که همه عمر خود را صرف پژوهش کردهاند، بسیاری از امکانات و ضروریات زندگی را از دست دادهاند. اگر یک خوشنویس و یا نقاش به جای خلق آثار هنری به دنبال خلق اثرِ بازاری و یا سفارشی باشد از مدارج هنری باز خواهد ماند اما در کنار آن میتواند به مکنت خوبی دست پیدا کند. بنابراین انتظار میرود نهادهایی مانند بنیاد ملی نخبگان که با این افراد در ارتباط هستند تمهیداتی را بیاندیشند که این قبیل پژوهشگران و هنرمندان برای گذراندن زندگی روزمره خود به سختی نیافتند.
کمی از فعالیتهایتان در هنر خوشنویسی بگوئید؟
در خوشنویسی نیز آثار بسیاری را نوشتهام. «کلیات عَلیه غرا» از تراوشات مرحوم مکتبی شیرازی، «نصیحتنامه لقمان» که چندین بار اجرا و چاپ شد، «منتخب مناجاتنامه خواجه عبدلله انصاری»، «ترجیعبند هاتف اصفهانی»، مجموعه «دُر اشک» که در مراثی و منقبت ائمهاطهار است و بسیاری آثار دیگر مانند: «ترکیببند عاشورایی» مرحوم صباحی بیدگلی آرانی، استاد شعر فتحعلیخان صباح ملکالشعرای دربار فتحعلیشاه، «رساله تحفهالوزرا»، «تحفه نوروزی» و از همه مهمتر کار معطل مانده چندینساله من «ادبالتعلیم» که شامل تمام نکات حرفهای در نستعلیقنویسی است، همگی در انتظار سرمایه و ناشر است.
کتاب «ادبالتعلیم» چه ویژگی خاصی دارد که انتشار آن تا این حد برای شما مهم است؟
اگر کتاب «ادبالتعلیم» منتشر شود، نمونهای بینظیر از نکات خوشنویسی نستعلیق در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت. این کتاب شامل نکاتی است که از 8 استاد بزرگ خود فراگرفتهام و البته تجربیات خود را نیز به آن افزودهام.
بسیاری خوشنویسی خاصه خوشنویسی نستعلیق را به دو دوره پیش از میرعماد و پس از میرعماد تقسیم میکنند و این درحالیست که نمیتوان از کنار نوآوریهای افرادی مانند کلهر به آسانی گذشت؟
در یک نگاه به سیر تغییر و تطور در هنر خوشنویسی نستعلیق میتواند آنرا به دو مکتب جدید و قدیم تقسیم کرد. خوشنویسان تا اواخر دوره قاجار نوعاً پیرو مکتب مرحوم عمادالحسنی ملقب به میرعماد بودند. اما با ظهور صنعت چاپ و اعمال سیلقه مدبرانه از جانب مرحوم کلهر در کرسیبندی، سرعت نگارش و تحدید جمعوجور کلمات، سبک و مکتب جدیدی توسط وی بنیان گذاشته شد.
شما این تغییر رویه را میپسندید؟
بر اصالت و درستی این تغییر همین بس که مرحوم محمَدحسین عمادالکُتاب که شیوه قدیم را در نهایت استواری و ملاحت مینوشت، پس از مشاهده خط مرحوم کلهر درحالیکه نستعلیق را به شیوه قدما بخوبی و آراستگی مینوشت تغییر شیوه داد و درحالیکه مرحوم کلهر در آن زمان از دنیا رفته بود، رموز و دقایق شیوه نوین را برای کاملتر کردن خط خود از ملکالخطاطین شاگرد کلهر آموخت.
برخی معتقدند در کتابت تا به امروز کسی نتوانسته است به زیبایی مرحوم کلهر بنویسد؟
بنده اعتقاد دارم مرحوم ملکالخطاطین در برخی موارد در شیریننویسی و کرسیبندی حتی از استاد خود، البته در کتابت، بهتر مینوشت. برای تائید این مدعا همین بس که مرحوم عمادالکُتاب در باب قدرت کتابت ملکالخطاطین را تائید کرده است.
پیشینه انجمن خوشنویسان نیز به همان دوران باز میگردد؟
در واقع نطفه «انجمن خوشنویسان» در اتاق قدیمی در حیاط استیجاری میرزای کلهر در محله سنگلچ بسته شد. در آنجا شاگردان اعم از خواص و عوام برای فراگیری فنون خط زانوی ارادت بر زمین میزدند. مرحوم آقا سید مرتضی برغانی روحانی هنرمند و شاگرد مورد احترام کلهر آنچه را که از استاد خود آموخته بود به آقازادههای خود آموخت. این افراد با همکاری برخی از شاگردان عمادالکُتاب در چند دهه بعد بنیانگذار کلاسهای آزاد خوشنویسی شدند.
چه اساتیدی در آن دوران در این کلاسها تدریس میکردند؟
این کلاسها با حضور اساتیدی چون سید حسین و سید حسن میرخانی، مرحوم کاوه و بوذری در تهران شکل گرفت که البته در طول مدت فعالیت خود فراز و نشیبهای زیادی در نحوه تربیت و مدیریت هنرجویان داشت. امیدوارم بزرگان خوشنویسی با اقتدا به اساتید سَلَف همواره در یک مسیر و در جهت اعتلای این هنر شریف گام بردارند تا در آینده الگویی مورد احترام و قابل تحسین باشیم.
نظر شما پیرامون هنر نقاشیخط چیست؟
در باب نقاشیخط و گرایشهای نوین، افرادی که این هنر را از طریق سنتی آن آموخته باشند میتوانند با امتزاج آن با علوم جدید از جمله گرافیک و نقاشی و غیره منشا اثر باشند. صرف بازی کردن با فرم و فضا و رنگ از انسان، هنرمند مولف نمیسازد.
در بین متاخرین نقاشیخط با آثار کدامیک از هنرمندان بیشتر ارتباط برقرار میکنید؟
در میان متاخرین استاد جلیل رسولی نمونهای ممتاز است. وی علاوه بر بهرهمندی از محضر اساتید کامل هنر خط، تجربیات و نوآوریهای قابل ستایشی در هنر نوین نقاشیخط دارد که در نوع خود میتواند الگویی برای هنرآوران باشد.
در حال حاضر جوانان بسیاری به سمت هنر خوشنویسی گرایش پیدا کردهاند، شما شرایط کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اعتقاد دارم علیرغم کثرت زیاد خوشنویسان سطح کیفی این هنر بخصوص در نستعلیق ارتقا چندانی نداشته است. برای مثال کدامیک از خوشنویسان امروز در سطح میرعماد و یا کلهر مینویسند. شاید ملزومات روزمرگیهای زندگی امروز چنین زحمتی را از آنان گرفته است. وجود فناوریهای نوین که امروزه خوشنویسان از آن بهرهمند هستند همچون نورکافی، عکس، فضای مجازی و غیره میتوانست میزان مشاقیهای مستمر گذشته را برای ظهور یک کاتب بزرگ فراهم کند. با این حال سرعت پیشرفت آنگونه که باید مورد توجه نیست. البته امیدوارم جوانان قویپنجهای که در سالهای اخیر با نام و آثارشان آشنا شدهام بتوانند در چشمانداز آتی تحولی درخور ایجاد کند.
به نظر شما نخبه هنری چه ویژگیهایی دارد؟
در حوزه اخلاق، دایره نخبگی در درجه اول افرادی را که از ادب بینصیب باشند شامل نخواهد شد. برخورداری از کمالات اخلاقی و تربیتی، نکته غیرقابل چشم پوشی در معرفی یک نخبه است. با این حال معتقدم دستیابی به مهارت و تخصص در پناه آموزش صحیح و طی مدارج و در کنار آن ممارست و پژوهش مستمر در حوزه تخصصی و مهمتر از همه آنچه گفته شد توکل داشتن بر خداوند متعال، همگی از ویژگیهای فرد نخبه است.
و سوال آخر اینکه چگونه میتوان جهانیان را با هنر و فرهنگ کشور آشنا کرد؟
اگر بنیاد ملی نخبگان بتواند بستری را فراهم کند که هنرمندان کشور به جهانیان شناخته شوند، گام بزرگی در تعالی هنر و اشاعه فرهنگ و تمدن این سرزمین خواهد بود. نخبگان هنری نیز میتوانند مانند نخبگان علوم دیگر برای آشنا شدن با هنر و پیشرفتهای کشورهای صاحب سبک به فرصت مطالعاتی بروند و حتی از هنرمندان خارجی برای شرکت در همایشها و نمایشگاههای بزرگ هنری کشور دعوت به عمل آید.