ورزش یکی از ابزاری است که می‌تواند مانع رشد تک‌بعدی ذهنی شود. به همین دلیل است که برقراری نسبتی درست میان ورزش و نخبگی اهمیتی فراوان دارد. برای بررسی این نسبت اول از همه باید دید نخبگان و مستعدان برتر با توجه به ویژگی‌های خاص ذهنی‌شان به چه ورزش‌هایی بیشتر توجه و علاقه نشان می‌دهند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،‌ اگر قرار است درباره نسبت ورزش با نخبگان حرف بزنیم، باید اول تکلیفمان را روشن کنیم که می‌خواهیم از نخبگان ورزشی صحبت کنیم، یا این‌که درباره ورزش‌های مورد توجه و علاقه نخبگان حرف بزنیم. قطعا این‌جا قصد نداریم مثلا درباره حسین رضازاده حرف بزنیم و توانایی‌های بی‌مانند او را در ورزش وصف کنیم. همین‌طور قرارمان این نیست که از نبوغ علی دایی در فوتبال حرف بزنیم، که معروف است روزی یکی از بزرگان دانشگاه شریف، در سخنی نغز در توصیف نبوغ او گفته، کمتر کسی در میان دانشجویان این دانشگاه مثل علی دایی از «کله‌اش» استفاده کرده!

می‌توان درباره ورزش‌هایی هم حرف زد که بیش از سایر ورزش‌ها به کار نخبگان می‌آید؛ نخبگانی که یکی از شروط موفقیت پایدارشان تنظیم ابعاد مختلف زندگی است. ورزش یکی از ابزاری است که می‌تواند مانع رشد تک‌بعدی ذهنی شود. به همین دلیل است که برقراری نسبتی درست میان ورزش و نخبگی اهمیتی فراوان دارد. برای بررسی این نسبت اول از همه باید دید نخبگان با توجه به ویژگی‌های خاص ذهنی‌شان به چه ورزش‌هایی بیشتر توجه و علاقه نشان می‌دهند. 

در فهرست ورزش‌های مورد علاقه نخبگان بی‌تردید شطرنج در رده‌های بالا قرار دارد. ورزشی که شاید در افواه عمومی خیلی جزو ورزش به شمار نیاید، به این دلیل که به نسبت سایر ورزش‌ها از تحرک بدنی کمتری برخوردار است. اما آن‌هایی که اسم شطرنج را در لیست ورزش‌ها قرار داده‌اند و برای آن فدراسیون و کنفدراسیون ساخته‌اند، حتما ویژگی‌هایی در شطرنج دیده‌اند که آن را جزو ورزش‌ها به حساب آورده‌اند. قطعا آ‌ن‌هایی که از ضریب هوشی و قدرت ذهنی بیشتری برخوردارند، در این ورزش‌ها بهتر از مردم عادی می‌درخشند، چنان‌که قهرمانان شطرنج ایران و جهان، عمدتا کسانی‌ هستند که با هر معیاری در زمره نخبگان قرار می‌گیرند و به جز شطرنج در عرصه‌های علم و فناوری و برنامه‌ریزی‌های هوشمند، در رده‌های بالا فعالیت می‌کنند.

به جز شطرنج ورزش‌های دیگری هم هستند که میزان تحرک ذهنی در آن‌ها بیش از تحرک جسمی است. اما این مطلب بنا ندارد که فقط این قبیل ورزش‌ها را مرور و بررسی کند. بلکه بحث سر حضور نخبگان در عرصه‌های دیگر ورزشی و کیفیت حضور آن‌هاست؛ عرصه‌هایی نظیر فوتبال، بسکتبال، والیبال، کشتی و...

با توجه به این‌که تب ورزش‌هایی چون فوتبال و والیبال -به سبب برگزاری مسابقات لیگ جهانی والیبال داغ است، بگذارید درباره کیفیت نقش‌آفرینی نخبگان در این رشته‌ها صحبت کنیم. به گمان نگارنده نخبگان به چهار گونه می‌توانند نقشی فعال داشته باشند.

نخبگان به عنوان تماشاچی

بی‌شک میزان فعالیت نخبگان به این شکل بیشتر از سایر اشکال است. فوتبال یا والیبال دیدن نخبگان می‌تواند شبیه مردم عادی باشد، می‌تواند از مناظری هم تفاوت‌ داشته باشد. نخبگان عموما حساس‌تر از مردمان عادی‌اند. به همین دلیل ممکن است بیشتر از دیگران حین تماشای یک مسابقه مهیج احساساتی شوند.

حالا این احساسات را بروز بدهند یا نه، بحث دیگری است. جمع نخبگان یکی از جذاب‌ترین جاها برای تماشای یک مسابقه حساس است. بنده خود تجربه تماشای چند ال‌کلاسیکو، چند داربی داخلی و چند مسابقه حساس را در جمع نخبگان داشته‌ام و شهادت می‌دهم که از حیث جو گرفتن، کری‌خوانی و البته نقد و تفسیر و پیش‌بینی وقایع مسابقه، این جمع قابل مقایسه با هیچ جمع دیگری نیست.

نخبگان به عنوان آنالیزور و مشاور

نخبگان در این حوزه می‌توانند فعالیتی موثرتر از تماشاچی بودن داشته باشند. در ورزش‌هایی مثل فوتبال و والیبال، الگوریتم‌های پیچیده‌ای برای آنالیز بازی‌ها می‌نویسند و از فناوری‌های پیشرفته‌ای در این عرصه استفاده می‌کنند. قطعا طراحان سیستم‌های آنالیز و مخترعان تجهیزات و نرم‌افزاهای پیشرفته و طراحان الگوریتم‌های پیچیده نخبگانی‌اند که به عنوان یک پروژه حرفه‌ای این کارها را انجام می‌دهند. نخبگان هم‌چنین می‌توانند  در تجزیه و تحلیل آنالیزها نیز نقشی فعال داشته باشند و به عنوان مشاور، کمک‌های زیادی به مربیان و مدیران ورزشی کنند.

 نخبگان به عنوان گزارشگر، منتقد و مفسر

کشور ما هر چیزی کم داشته باشد، مفسر زیاد دارد، اما اگر قبول کنیم که تجزیه و تحلیل و تفسیر یک کار پیچیده و علمی است، باید بپذیریم این کار از کسی برنمی‌آید به جز نخبگان. نمونه آشنای تفسیر عالمانه ورزش، گزارش‌ها و تحلیل‌های کارشناسانی حرفه‌ای مثل عادل فردوسی‌پور، حمیدرضا صدر و امیر حاج‌رضایی است. اولی دانش‌آموخته دانشگاه شریف است، دومی یک شهرساز آکادمیک و یک جامعه‌شناس حرفه‌ای است و سومی اطلاعات زیادی در حوزه تاریخ و ادبیات دارد.

نخبگان به عنوان ورزشکار

هر چه در سه حوزه نخست حرف برای گفتن زیاد است، در این بخش دست نویسنده تقریبا خالی است. در رشته‌هایی مثل فوتبال، از نسل جدید پدیده‌هایی مثل علی دایی و -با ارفاق- مجتبی جباری استثنا هستند. در تاریخ فوتبال البته می‌توان نمونه‌هایی درس‌خوانده و نخبه را پیدا کرد که جزو سرآمدان زمان خود بوده‌اند. اما هر چه پیش‌تر آمده‌ایم، عمدتا به این سمت‌وسو رفته‌ایم که فوتبالیست‌ها فقط به صرف داشتن تکنیک‌های ورزشی جزو نخبگان به حساب می‌آیند. (البته باز هم باید تاکید کنیم ما در این ستون خیلی کاری به نبوغ ورزشی نداریم که البته نبوغ و نخبگی در عرصه ورزش هم جای خود را دارد.) ظاهرا در والیبال و بسکتبال اوضاع بهتر از فوتبال است، لااقل شکل و قیافه والیبالیست‌ها متفاوت از فوتبالیست‌هاست.