در سال‌های اخیر با داغ شدن تب استارتاپ‌ها و کارآفرینی در کشور، شعار های  استقبال از شکست در سمینار‌ها و رویدادهای مختلفی که در این حوزه برگزار میشود شنیده میشود شعار هایی که گاه دقیقا از نمونه‌های خارجی کپی برداری شده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، نکته اصلی در این نوع مباحث این است که چقدر این شعار ها موثرند و اگر برد تاثیر آنها کم است به چه دلیل است . تغییر نگرش به مقوله شکست  در ذات  رویکرد بسیار خوبی است اما باید دید الزامات فرهنگی و محیطی در این خصوص رعایت شده است یا خیر.

آیا شکست معنی شکست می‌دهد؟

شکست به تنهایی به معنای نرسیدن به هدف و یا چیزی از این جنس است اما  کلمه شکست وقتی در محیط های گوناگون قرار میگیرد میتواند ابعاد و جوانب مختلفی پیدا کند که گستردگی و  تبعات آن در جوامع مختلف میتواند بسیار متفاوت باشد .شکسـت کارآفرینان پیامـدهـــای مختلفی به همراه دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فیزیوژیک، روحی و روانی و همچنین هزینه فرصت از دست رفته اشاره کرد..«براساس شاخص بازگردانی و بازیابی مجدد فعالیت واحدها و بنگاه های ورشکسته ، ایران در در بینم 189 کشور در رده 126 جهان قرار دارد در حالی که سال 88 ایران در جایگاه بهتر 118 بوده است.»

آنچه از این گزارش قابل درک میباشد این موضوع است که در ایران  شکست یک کسب و کار به سادگی قابل جبران نیست و بازگشتن یک فرد شکست خورده در حوزه کسب و کار با موانع زیادی مواجه است .در صورت برخورد مناسب با شکست می توان از آن به عنوان پلی برای رسیدن به موفقیت استفاده کرد، در مقابل اگر برخورد مناسبی با یک شکست صورت نگیرد می تواند سرآغاز شکست های بزرگ تر باشد که این به روحیه و نگاه انسان و برخورد جامعه  بستگی دارد.

در سطح فرد نکات مهمی در خصوص شکست و تفاوت افراد شکست خورده با هم وجود دارد که با توجه به شرایط این افراد نمیتوان برای همه نسخه ای یکسان  تجویز کرد و همه را به تحمل  شکست های متعدد با هدف  آموختن و قوی تر شدن  تشویق کرد . امروز شاهد هستیم که در مقالات و کنفرانس ها و مصاحبه های متعدد افراد به شکست خوردن تشویق میشوند و به این نکته ظریف توجه نمی شود که همه افراد یکسان نیستند .

در فضای ایران فرهنگ مواجهه با شکست در سه حوزه  شخص ،  جامعه و حاکمیت  در سطح بسیار پایین آمادگی  است . اغلب افراد  فعال در حوزه های کسب و کار و تازه واردان و صاحبان مشاغل نوپا فرهنگ پذیرش شکست و روش های عبور از شکست های کسب و کار را فرا نگرفته اند و سناریو های مشخصی برای این امر تدوین و طراحی نشده است .افرادی که در ایران در کسب و کارهایشان شکست میخورند همگی دارای روحیات کارآفرین نیستند که بتوان از آنها انتظار داشت شکست را تحمل کنند و بتوانند از آن عبور کنند ، دیدگاه اشتباه  این است که تصور میشود  همه مردم کسب و کارهای جدید را به خاطر روحیه کارآفرینی خود یعنی اشتیاق به کسب سود از سرمایه گذاری و ارزش آفرینی  راه می اندازند. در حقیقت، افراد به دلایل مختلفی کسب و کارهای جدید را شروع می کنند و دلیل آن همواره کارآفرینی نیست.و همین امر موجب تفاوت های بنیادین افراد در مواجه با شکست میشود .

در حقیقت توانمندی در حل مسائل هدفمند و داشتن انگیزه بالا نسبت به آینده و مسئول دانستن خود در  شکست و عدم  محول کردن آن به دیگران  از ویژگی های افرادی است که دارای مزیت تاب آوری در مقابله با شکست هستند.حال باید پرسید آیا تمام افراد شکست خورده در ایران دارای این روحیه هستند ؟ و اصولا برای این نوع رفتارو بروز آن  آموزشی دیده اند ؟

برای ایجاد توان عبور از شکست  نیاز به آموزش و تمرین مهارت هایی مانند اعتماد به نفس، تاب آوری، ابراز وجود، کنترل استرس و هیجان، خودپنداری مثبت، هدفمندی در زندگی و… است و در صورت عدم وجود این مهارت ها میتوان به شکست های متعدد و چند باره افراد مطمئن بود . و مطمئنا این نوع مهارت ها در همایش های یک ساعته و چند ساعته و با سخنرانی های تهییج کننده ایجاد نمیشوند .

کارآفرینان تنها  در صورت داشتن آمادگی روانی به میزان مطلوب، در صورتی که متحمل شکست شوند می توانند پذیرای آن باشند و شکست را از نگاه دیگران نبینند و به درستی نقاط ضعف خود را شناسایی و در صدد اصلاح آن برآیند.

 از سوی دیگر جامعه ایرانی از نظر فرهنگی پذیرش افراد شکست خورده را به دلایل متعدد  ندارد و این  افراد به محض شکست خوردن در کسب و کار با هجمه بزرگی  از طلبکاران مواجه میشوند که تنها راه  به دست آوردن طلب خود و یا حداقل بخشی از آن را  برخورد کیفری و زندانی کردن فرد شکست خورده میدانند. حال آنکه  در کشورهای پیشرفته اقتصادی موضوع شکست یک کسب و کار  هیچ بار منفی ندارد و تازه باعث تغییر رویکرد در ادامه مسیر نیز می شود. به این دلیل که نوع نگاه ها به مقوله شکست در جامعه جهانی با ایران تفاوت دارد. نگاه غالب در جامعه جهانی نوعی احیا سازی و بازگشت مجدد به فضای کسب وکار است، ولی نگاه غالب در ایران بر این فرض است که در واقع شرکت ها در انتهای خط هستند که این مورد خود نوعی رعب و هراس را ایجاد می کند.

آثار اجتماعی برخورد نامناسب با شکست یک کسب و کار نوپا  بسیار گسترده است، تعطیلی یک بنگاه اقتصادی نوپا به ویژه در مواردی که افرادی به عنوان کارگر یا کارمند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در آن به کار گرفته شده باشند، باعث ایجاد بحران های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در اندازه های مختلف خواهد شد. در کشوری مانند ایران که فاقد مناسبات اقتصادی استاندارد است ، شکست کسب و کار های نوپا در نگاه اول خود را نمایان نمی‌کند، ولی در میان‌مدت افزایش مشکلات حقوقی، گسترش جرم و فساد، نابسامانی‌های اقتصادی و مهاجرت نیروی سرمایه‌گذار و نخبه  و کاهش تمایل به بروز فعالیت های کارآفرینانه را به دنبال دارد.

از سوی دیگر حاکمیت به معنای قوای سه گانه هم هیچ گونه تمهیدی نه در بعد قانونگذاری ، نه در بعد سیاست های اجرایی و نه در بعد حمایت قضایی  برای موارد ورشکستگی در نظر نگرفته است و یا اگر در مواردی قوانینی در این حوزه وجود دارد بسیار  قدیمی و ضعیف است به نحوی که عملا پوشش حمایتی در این خصوص برای بازگرداندن یک فعال اقتصادی به کسب وکار ایجاد نمیکند .

در جمع بندی میتوان گفت برای عبور موفقیت آمیز از شکست هم باید برای آن آماده بود و هم عوامل آن و روشهای پیشگیری از بروز آن را به درستی به کارآفرینان آموزش داد و نباید با تهییج و تشویق همه به استقبال از شکست ،آن هم در محیطی مانند ایران انتظار داشت  که همه از شکست ها پل های پیروزی بسازند .