ایران قابلیت زیادی در پرداختن به صنایع فرهنگی و خلاق دارد؛ لذا می‌توان مدعی شد که توسعه و رشد اقتصاد متکی به صنایع فرهنگی و خلاق راهی است به سوی توسعه اقتصاد بدون نفت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، مزیت اصلی اقتصاد ایران، حتی با وجود نفت، در هنر و میراث فرهنگی است و از این نظر ایران جزو ده کشور اول دنیاست؛ بنابراین مساله توسعه گردشگری از سویی و توسعه صادرات فراورده‌های غیرنفتی از سوی دیگر در تمامی اسناد بالادستی توسعه کشور، نظیر سند چشم‌انداز بیست‌ساله توسعه و اسناد برنامه‌های توسعه پنج‌ساله، مورد تاکید قرار گرفته است. با توجه به پایان‌پذیر بودن ذخایر نفتی و چشم‌انداز مبهم بازار آن در سال‌های پس از 2020، ضروری است که مسئولان و برنامه‌ریزان کشور از هم‌اکنون در اندیشه سال‌های بدون نفت باشند. در این میان، حوزه صنایع خلاق می‌تواند در آینده جایگزین مناسبی برای اقتصاد وابسته به نفت باشد.

بنابراین مساله اساسی آن است که چگونه می‌توان درآمد صنایع خلاق (اقتصاد خلاق) را جایگزین درآمد نفت (اقتصاد نفت) کرد. تلاش می‌شود در هر شماره از دریچه‌ای به این مساله اساسی ورود کرد و به بخش‌هایی از آن پاسخ داد.

اندیشمندان توسعه معتقدند دوران تسلط صنایع سخت به عنوان موتور محرک توسعه به پایان رسیده و امروز، عصر صنایع نرم و خلاق است که در نقطه مقابل صنایع سخت قرار دارند. فناوری‌های سخت یعنی آن دسته از فناوری‌هایی که ریشه در علوم طبیعی و فیزیکی (زیست‌شناسی، فیزیک، شیمی و ریاضیات) دارند و ابزار تولید کالاهای مادی و فیزیکی به شمار می‌آیند. اما فناوری نرم آن دسته از فناوری‌هایی هستند که ریشه در علوم غیرطبیعی (علوم انسانی، هنر و غیره) دارند و حوزه عملیاتی آن‌ها دنیای فکر و ذهن انسان است. در جریان تحول اقتصاد جهان در عصر جدید، مفاهیمی چون اقتصاد نرم مطرح شده است. به عبارت دیگر، اقتصاد از دوران صنایع فیزیکی و سخت گذشته و وارد دوران اقتصاد نرم شده است. از جمله بخش‌های مهم و رو به گسترش این اقتصاد نوین، صنایع خلاق است که موضوع عصر چهارم - بعد از اعصار کشاورزی، صنعت و اطلاعات و دانایی‌محوری است.

موضوع صنایع خلاق در بستر مفهوم صنایع فرهنگی پا گرفت. واژه صنایع فرهنگی عبارتی آشناست که شاید اولین بار توسط فعالان مکتب فرانکفورت در دهه‌های 30 و 40 یعنی آدورنو و همفکرانش ارائه شد. این مفهوم در گذر زمان کم‌کم بار معنایی خود را تغییر داد و در مجامع فکری گوناگون مطرح شد. شاید نقطه عطف مفهوم این واژه در دهه 80 میلادی بود؛ زمانی که دولت فرانسه طی یک‌سری اقدامات اقتصادی - اجتماعی تصمیم به حمایت از فعالیت‌هایی گرفت که درون‌مایه‌شان خلاقیت فرهنگی و هنری بود. این فعالیت‌ها صنایع فرهنگی لقب گرفت. از این زمان به بعد، کم‌کم توجه به صنایع فرهنگی به عنوان صنایع پیشرو مطرح می‌شود. یونسکو فعالیت‌هایی برای معرفی و رشد این صنایع انجام می‌دهد و استرالیا در اقدامی بی‌سابقه صنایع فرهنگی را به عنوان موتور پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود در سده بیست و یکم برمی‌گزیند.

یونسکو صنایع فرهنگی را آن صنایعی می‌داند که محصولات خلاقانه ملموس و ناملموس هنری تولید می‌کنند و دارای پتانسیل بازتولید درآمد و ثروت از طریق به کارگیری دارایی‌های فرهنگی و تولید کالا‌ها و خدمات دانش پایه اعم از سنتی و معاصر هستند. ویژگی مشترک صنایع فرهنگی در این تعریف، بهره‌گیری از خلاقیت دانش فرهنگی و مالکیت معنوی به منظور تولید محصولات و خدمات با محتوای اجتماعی و فرهنگی است. یک جنبه مهم صنایع فرهنگی، بنا به تعریف یونسکو، این است که این صنایع از حیث «ترویج و حراست از تنوع فرهنگی و تضمین دسترسی دموکراتیک به فرهنگ» بسیار حائز اهمیتند. این ماهیت دوگانه ترکیب جنبه‌های فرهنگی و اقتصادی سیمای متفاوتی به صنایع فرهنگی می‌‌بخشد.

همزمان با مجامع فکری که تلاش می‌کردند به تعریفی مشترک از مفهوم صنایع فرهنگی برسند، عبارت «صنایع خلاق» توسط برخی از برنامه‌ریزان بخش فرهنگ و اقتصاد استفاده می‌شد. شاید نخست استرالیایی‌ها بودند که از واژه اقتصاد خلاق در تدوین برنامه‌‌های بلندمدت خود استفاده کردند. ابداع عبارت صنایع خلاق به دو منظور مهم بود. یکی این‌که مفهوم صنایع فرهنگی در ذهن برخی از اربابان نظر همچنان بار معنایی منفی‌ داشت و مهم‌تر این‌که واژه صنایع خلاق این گنجایش را داشت که پاره‌ای از حوزه‌های نوظهور همچون رسانه‌های جدید مبتنی بر وب، بازی‌های رایانه‌ای و حتی فعالیت‌های مبتنی بر تحقیق و پژوهش به قصد تولید دانش را نیز در بر بگیرد (در حال حاضر هم برخی‌ها، تفاوت این دو مفهوم را در همین مساله می‌‌دانند). همان‌طور که دیده می‌شود، صنایع فرهنگی استخوان‌بندی صنایع خلاق را تشکیل می‌دهند با این حال، این توضیح ضروری است که استفاده از عبارت صنایع خلاق نیز منتقدانی دارد که معتقدند تعریف گستره خلاقیت بسیار دشوارتر از گستره فرهنگ است.

وزارت فرهنگ، رسانه و ورزش بریتانیا صنایع خلاق را به عنوان «صنایعی که نیازمند خلاقیت، مهارت و استعداد است و پتانسیل بالایی برای تولید ثروت و شغل از طریق بهره‌برداری از مالکیت فکری دارد»، تعریف می‌‌کند. تاکنون چندین مدل برای طبقه‌بندی صنایع خلاق ارائه شده است که مدل وزارت فرهنگ، رسانه و ورزش بریتانیا یکی از این مدل‌هاست که این صنایع را به 9 دسته زیر تقسیم کرده است:

‌1- تبلیغات‌ و ‌بازاریابی 2- معماری 3- صنایع‌دستی 4- طراحی (تولید، گرافیک، طراحی ‌مد) 5- انتشارات 6- فیلم، عکس، تلویزیون و رادیو 7- نرم‌افزار و خدمات کامپیوتری، فناوری اطلاعات 8- موزه، گالری و کتابخانه 9-‌ هنرهای ‌نمایشی ‌و ‌بصری و موسیقی

همچنین، طبق تعریف سازمان تجارت و توسعه ملل متحد، صنایع خلاق دارای ویژگی‌های زیر است:

1. خلاقیت و سرمایه فکری، ماده خام چرخه ابداع، تولید و توزیع کالاها و خدمات است.

2. مجموعه‌ای از فعالیت‌های دانش‌بنیان متمرکز بر هنر - اما نه محدود به آن - است که توان درآمدزایی از حقوق مالکیت معنوی را دارند.

3. متشکل از محصولات مادی و غیرمادی و ملموس و ناملموس با محتوای خلاق هستند که ارزش اقتصادی دارند.

طبق این تعریف، صنایع خلاق به 4 دسته تقسیم می‌شوند:

1- میراث

2- انواع هنر

3- رسانه‌ها

4- آفرینش‌های کارکردی

1- میراث: میراث فرهنگی به عنوان منشأ همه انواع هنر و مظهر صنایع فرهنگی و خلاق شناخته می‌شوند. میراث فرهنگی دیدگاه‌های تاریخی، مردم‌شناختی، قومی، زیبایی‌شناختی و جامعه‌شناختی را به هم پیوند می‌زند، بر خلاقیت تاثیر می‌گذارد و منشأ شماری از کالاها و خدمات و همچنین فعالیت‌های فرهنگی است. مفهوم دانش سنتی و تجلیات فرهنگی نهفته در هنرها و صنایع‌ دستی و همچنین در فرهنگ عامه و جشن‌های سنتی به میراث مربوط می‌شود. بنابراین، این گروه خود شامل دو زیر گروه است: یکی تجلیات فرهنگی سنتی شامل هنرها و صنایع دستی، اعیاد و جشن‌های قومی و ملی و آیینی و دیگری مکان‌های فرهنگی شامل مکان‌های باستانی، موزه‌ها، کتابخانه‌ها، نمایشگاه‌ها و...

2- انواع هنر: این گروه شامل صنایع خلاق و تماما مبتنی بر هنر و فرهنگ است. دو زیرگروه عمده این بخش، هنرهای تجسمی (نقاشی، مجسمه‌سازی، عکاسی و...) و هنرهای نمایشی (تئاتر، موسیقی زنده، اپرا و...) است.

3- رسانه‌ها: این گروه نیز شامل دو زیرگروه است که کارکرد آن‌ها تولید محتوای خلاق با هدف برقراری ارتباط با مخاطبان انبوه است. زیرگروه‌های این بخش نیز یکی فعالیت‌های سمعی - بصری مانند فیلم، تلویزیون و رادیو و... و دیگری رسانه‌های چاپی و نشریات (کتاب، مطبوعات و... ) است.

4- آفرینش‌های کارکردی: این گروه شامل صنایع عموما تقاضامحور برای آفرینش کالاها و خدمات با اهداف کارکردی است و به سه زیرگروه عمده تقسیم می‌شود: طراحی شامل طراحی‌های داخلی، گرافیک، مد، جواهرآلات، اسباب‌بازی‌ها و...، رسانه‌های جدید شامل نرم‌افزار، بازی‌های ویدئویی، محتواهای دیجیتالی و خلاق و نهایتا خدمات خلاق نظیر معماری، تبلیغات، پژوهش‌ها و تحقیقات خلاق.

مزیت‌های این صنایع عبارت است از:

1- سبز بودن: به همین دلیل خوشه‌های صنایع خلاق و فرهنگی را اغلب می‌توان درون بافت‌های شهری برپا کرد. این امر صرفه‌جویی‌های زیرساختی فراوانی به همراه دارد؛ ضمن آن‌که از گسترش بی‌رویه شهر‌ها جلوگیری می‌کند.

2- اشتغال‌زایی بالا و ارزان: سرمایه‌گذاری در صنایع خلاق - طبق مطالعات انجام شده - دو تا سه برابر صنایع سنتی شغل ایجاد می‌کند. این چیزی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد.

3- رشد اقتصادی بالا: بر پایه مطالعات، نرخ رشد سالانه اقتصادی صنایع خلاق فرهنگی دو برابر بخش خدمات و چهار برابر بخش صنایع سنتی است.

بنابراین و علی‌رغم این‌که برای یک مدت طولانی صنایع فرهنگی و خلاق، به عنوان پدیده اقتصادی، موضوع مورد علاقه تحقیقاتی خاصی نبودند، امروزه و با ورود به قرن بیست و یکم این صنایع بسیار حائز اهمیت شده‌اند و صنایعی قلمداد می‌‌شوند که خلاقیت علمی، هنری، اقتصادی و فناورانه را توأمان در بر می‌گیرند و باعث افزایش اشتغال، انسجام اجتماعی و رونق اقتصادی می‌شوند. در یک کلام، توسعه این صنایع به طور همزمان توسعه اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد. به عبارتی، تا حدود بیست سال پیش مفاهیم صنایع خلاق و اقتصاد خلاق وجود نداشتند اما امروزه بخش پویا، مهم و در حال رشد اقتصاد جهانی به شمار می‌‌‌‌آیند. به دلیل پیشرفت فناوری و اینترنت، روش‌های خلاقانه‌ای برای تولید، توزیع و مصرف کالاها به وجود آمده است که در کنار رشد گردشگری در جهان، پیشرانه مهم اقتصاد خلاق به شمار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند.

کشور ایران نیز با برخورداری از فرهنگ و هنر چند هزار ساله و تنوع فرهنگی فراوان و نیز نیروی جوان تحصیلکرده بسیار، مهارت در انواع مختلف صنایع دستی، تنوع و فراوانی جاذبه‌های گردشگری و مواردی از این دست، قابلیت زیادی در پرداختن به صنایع فرهنگی و خلاق دارد؛ موضوعی که به نظر می‌رسد علی‌رغم وجود پتانسیل بی‌نظیری که در صنایع فرهنگی و خلاق (صنایع دستی، موزه‌ها، میراث فرهنگی، هنرهای نمایشی، موسیقی و...) وجود دارد، مورد توجه جدی قرار نگرفته است و لذا می‌توان مدعی شد که توسعه و رشد اقتصاد متکی به صنایع فرهنگی و خلاق راهی است به سوی توسعه اقتصاد بدون نفت.

با این حال، رشد و توسعه صنایع خلاق مستلزم وجود سرمایه‌های پنج‌گانه اقتصادی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین، مهارت‌های کارآفرینی، زیرساخت‌های لازم و همچنین قوانین مالکیت فکری - مخصوصا حق کپی‌رایت - و نیز انجام اقدامات موثر در این زمینه است که تلاش می‌‌شود در شماره‌های بعدی به آن پرداخته شود.

رسول بیدرام؛ استادیار گروه اقتصاد هنر دانشگاه هنر اصفهان

پی‌نوشت:

1- نویسنده تلاش دارد با این عنوان کلی و در چندین شماره، در راستای فرهنگ‌سازی و ترویج اقتصاد دانش‌بنیان علاوه بر معرفی و بیان چیستی اقتصاد خلاق و واژه‌های مرتبط و مهم آن از جمله صنایع خلاق، شهر خلاق، گردشگری خلاق و...، به ارائه راهکارهایی در خصوص چرایی و چگونگی جایگزینی اقتصاد نفت با اقتصاد خلاق نیز بپردازد.

منابع:

- ملکی‌فر، عقیل و کیقبادی، مرضیه (1393). فرصت تاریخی صنایع فرهنگی (صنایع خلاق). تهران: آینده‌پژوه

- حسین‌پور، سید علی و قریب، امید و اکبری مطلق، مصطفی و نجفی، محدثه (1391). شهر خلاق اقتصاد پایدار. تهران: طحان 

UNCTAD. (2008). CREATIVE ECOMOMY. REPORT

UNCTAD. (2014). CREATIVE ECONOMY. REPORT

 

منبع: «ماهنامه دانش بنیان»