اخلال دو قطبی؛ شاید بیماری خیلی شناختهشدهای نباشد، اما تعدادی از مشهورترین افراد تاریخ، از نیوتن گرفته تا ناپلئون، چرچیل و ونگوگ نقاش هلندی را مبتلا کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، شاید بیماری خیلی شناختهشدهای نباشد، اما تعدادی از مشهورترین افراد تاریخ، از نیوتن گرفته تا ناپلئون، چرچیل و ونگوگ نقاش هلندی را مبتلا کرده است. بیماریای که زندگی و خلقوخوی فرد را بر مدار سینوسی قرار میدهد و چنان نوساناتی در رفتار فرد ایجاد میکند که گاهی افسار زندگی از دستش خارج میشود و اوضاع برای یک هفته، یک سال یا شاید حتی سالها حسابی به هم میریزد. بله، داریم از اختلال دوقطبی حرف میزنیم، نوعی اختلال روانی که به شیدایی - افسردگی معروف است و برخلاف تصور عموم تنها بزرگسالان را درگیر نمیکند، بلکه گاهی گریبان نوجوانان و جوانان را هم میگیرد.
برای آشنایی بیشتر با اختلال دوقطبی در کودکی سراغ دکتر غزال زاهد، روانپزشک، رفتیم تا درباره نشانهها و عوارض این اختلال روانی صحبت کنیم.
خانم دکتر! تصور عموم بر این است که اختلال دوقطبی معمولا در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی ایجاد میشود، شما با این نظر موافقید؟
سن میانگین شروع اختلال دوقطبی حدود 20 سالگی است، ولی این اصلا به معنای آن نیست که بچهها دچار این اختلال نمیشوند. در حال حاضر نمونههایی از این بیماری حتی در بین بچههای سنین دبستان هم دیده میشود.
بهطور کلی تعریف این بیماری چیست؟
اختلال دوقطبی یکی از انواع اختلالات خلقی است که مشخصهاش نوسانات خلقی شدید است. یعنی وضعیت بیمار دائم در میان حالتهای افسردگی و حالات هیجانی بالا که در اصطلاح مانیا نامیده میشود، در نوسان است. درواقع این اختلال باعث میشود رفتار فرد غیرقابل پیشبینی باشد و بهسرعت تغییر کند.
خیلی از افراد در جامعه هستند که چنین نوساناتی را تجربه میکنند. نوجوانان و جوانان هم از این قضیه مستثنا نیستند. پس باید نتیجه بگیریم که درجههایی از این بیماری در این افراد وجود دارد؟
نه، همیشه اینطور نیست. بههرحال خلقوخوی افراد سالم هم گاهی بنا به دلایلی بالا و پایین میشود، اما این نوسانها در میان کودکان یا بزرگسالان دوقطبی بسیار شدید است و حال فرد بهطور دائم میان دورههای تکانشی و پرانرژی و حالتهای غم، افسردگی و ناامیدی در نوسان است. گاهی حتی این تغییرات خلقوخو همزمان در کودک یا نوجوان یا افراد جوان ایجاد میشود. بههرحال نوسانات شدید بهخصوص در این سنین، بر رشد تحصیلی و رابطه با خانواده یا گروه همسالان تاثیر میگذارد و بهنوعی باعث اختلال در روند زندگی عادی او میشود.
آیا نشانههای اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان یکسان است؟
نشانههای اختلال دوقطبی در کودکان شباهت کاملی به تابلوی این اختلال در بزرگسالان ندارد. یعنی درصدی از نشانهها که مشخصه اختلال دوقطبی در بزرگسالان است و تشخیص بیماری را برای ما مسجل میکند، ممکن است به این شفافیت در میان کودکان دیده نشود.
افرادی که دچار این اختلال هستند، بیشتر چه نشانههایی را تجربه میکنند؟
شاید برای افراد بزرگسال دورههای شیدایی و افسردگی، یک هفته یا بیشتر طول بکشد. اما تغییر حالات در نوجوانان بسیار سریعتر است و فاصله زمانی کمتری دارد. این افراد بعضی وقتها درونگرا و کمحرف هستند و چند لحظه بعد پرحرف یا پرخاشگر. اضطراب، ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهای خوشایند، تغییرات عمده در وزن و اشتها، تغییر در الگوی خواب، احساس بیارزش بودن، بلندپروازی و اعتمادبهنفس زیاد و... از جمله نشانههایی است که در دورههای مختلف این بیماری در کودک دیده میشود.
به نظر میرسد که شیوع این بیماری این روزها در حال افزایش است. آیا این مسئله علت خاصی دارد؟
بله، شیوع این بیماری نه فقط در ایران، بلکه در همه جوامع رو به افزایش است. ولی این مسئله به دلیل دقیقتر شدن تشخیصهاست. یعنی اگر ما در گذشته کمتر در دور و اطرافمان با بیماران دوقطبی مواجه میشدیم، بهخاطر این بود که بیماری این افراد در گذشته بهدرستی تشخیص داده نمیشد و نوسانات خلقیشان به عوامل دیگر ربط داده میشد.
چه عواملی در بروز اختلال دوقطبی موثر هستند؟ آیا شرایط زندگی در جامعه مدرن میتواند باعث افزایش آمار مبتلایان به این بیماری شود؟
اختلال دوقطبی اغلب زمینه ژنتیکی دارد و شیوع آن نسل به نسل به واسطه انتقال ژنی افزایش مییابد. درواقع روال بیماری این است که یک آسیبپذیری به شکل زمینهای وجود دارد و عوامل و استرسهای محیطی میتوانند این بیماری را شعلهور کنند.
با توجه به نشانههایی که ذکر کردید، آیا والدین باید نسبت به هرنوع تحریکپذیری که در فرزندشان دیده میشود، حساس باشند؟
اگر در خانوادهای سابقه اختلالات خلقی، چه از طرف خانواده پدری و چه از طرف مادر، وجود داشته باشد و کودک دچار ناآرامی و تحریکپذیری باشد و نوسانات خلقوخویش با شدت زیاد و بهتناوب دیده شود، والدین باید حساس شوند و فرزندشان را برای معاینات دقیقتر و احیانا درمان نزد روانپزشک ببرند.