پـرویـز کـرمـی؛ مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، در یادداشتی آورده است، اگر به شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی در دهه چهارم استقرارش نگاه کنیم میبینیم که «مقاومت» نه یک راهکار که یک ضرورت است و ما چارهای نداریم جز اینکه خود را مودب به آداب مقاومت کنیم.
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل یاداشت پـرویـز
کـرمـی؛ مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، بدین شرح است:
باید مراقب باشیم که اقتصاد مقاومتی تبدیل به شعار و تشریفات نشود. متاسفانه سیستم بروکراسی کشور به شدت مستعد این است که مفاهیم بلند و ارزشمند و سرنوشتساز را تبدیل به یک فعالیت اداری کند و اثربخشیاش را به حداقل برساند. ما قبلا هم تجربه کردهایم که راهکارهای مهم و حیاتی تبدیل به تعارف و تشریفات شدند و آنچنانکه شایسته بود به اجرا درنیامدند. باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و راه تکرار بر خطا را ببندیم. اقتصاد مقاومتی بیتردید بهترین نسخهای است که میتواند برای اقتصاد ضعیف و پر مسئله کشور تجویز شود. چیزی که رهبر خردمند انقلاب اسلامی در پیام نوروزی خود فرمودند حاصل پژوهشهای بسیار و مطالعات گسترده است که خبرگان اقتصادی و اجتماعی در قالب طرحی فراگیر آماده کردهاند.
ما برای پیشرفت و توسعه و برای رهایی از معضلات جدی و خطرناک راهی جز اقتصاد مقاومتی نداریم. حتی اقتصاد دانشبنیان هم در دل این مقاومت و خوداتکایی است که معنی میدهد. اگر به شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی در دهه چهارم استقرارش نگاه کنیم میبینیم که «مقاومت» نه یک راهکار که یک ضرورت است و ما چارهای نداریم جز اینکه خود را مودب به آداب مقاومت کنیم. برخی از آداب مقاومت را در این یادداشت برمیشمریم. قبلش اما گفتن این نکته ضروری است که بحث نظری پیرامون اقتصاد مقاومتی به معنی دور شدن از اقدام و عمل نیست. اتفاقا با بررسی جوانب کار و تبیین مفاهیم اقتصاد مقاومتی میتوانیم به اقدام و عمل نزدیکتر شویم و زودتر فضای مقاومت را بر کشور حاکم کنیم. انشالله تعالی.
یک. یکی از تجلیات
مقاوت دفاع نظامی است. عجیب نیست که ما تا سخن از مقاومت میگوییم
حال و احوال ایام دفاع مقدس به ذهنمان تداعی میشود.
ما یکی از سختترین و پرهزینهترین
جنگهای قرن بیستم، بعد از جنگ جهانی، را پشت سر گذاشتهایم.
هشت سال در حالت جنگی بسر بردیم و به بسیاری از حالتها
و شرایط این وضعیت خو گرفتیم. ما در ایام دفاع مقدس کاری بس مهم و فوقالعاده
کردیم.
ما فقط با بعث عراق و سربازان صدام نمیجنگیدیم بلکه جنگ هشت ساله ما مقابله انقلابیهای مسلمان ایران بود با اصحاب نظام سلطه. ما با یک جهان جنگیدیم و خدا را شکر پیروز و سربلند بیرون آمدیم. در آن ایام جنگ نظامی اهمیت فوقالعاده داشت اما همه دفاع ما در جنگ نظامی خلاصه نمیشد. روحیه ایثار، صبر، قناعت، مواسات، همدلی، همراهی، تحمل، مدارا، فروتنی، مبارزه با نفس، خدمت به دیگران، اطاعت از فرماندهان لایق، دلسوزی برای کشور، محترم شمردن آرمانهای اسلامی و انسانی و... ملکات ارزشمندی بودند که اکثریت ملت آنها را به مثابه وظیفه عمومی بلکه تکلیف دینی پذیرفته بودند. برای اقتصاد مقاومتی نیازی نیست ما به لباس سربازی و پوتین گلی و اسلحه و سنگر پناه ببریم. البته خیلی از آداب نظامی حکم سمبلهایی را دارند که باید زنده بمانند تا ما را به یاد آن روزها بیندازند.
اما چیزی که مهم است حفظ و احیای همان ملکاتی بود که متاسفانه بعد از ایام جنگ مورد غفلت واقع شدند. ما نباید آن همدلی و مواسات و خیرخواهی و برادری حاصل از دوران دفاع را با دنیادوستی و مسابقه ثروت و تجمل طلبی عوض میکردیم اما متاسفانه اتفاقاتی افتاد که رفته رفته طعم دنیا زیر زبان خیلی از ما مزه کرد و باعث شد به مرور از آن ملکات ارزشمند فاصله بگیریم. آنچه در معنی اقتصاد مقاومتی منطوی است بازگشت به شرایط نظامی و دفاعی نیست بلکه بازگشت به همه ارزشهایی است که میتوانند به عنوان هویت ایرانی، اسلامی ما شناخته شود.
مناسب با ارزشهای اسلامی و آرمانهای انقلابی ما نیست که به دنیادوستی مشهور شویم و در کشورمان فقر بیداد کند و فاصله طبقاتی زیاد شود و طبقات از هم کینه به دل بگیرند. با هیچ نظام ارزشی که به تاریخ و جغرافیایمان مربوط میشود متناسب نیست که ما با هم مهربان نباشیم و برای هم خیر نخواهیم و به هم کمک نکنیم و به داراییهای حقیر خود فخر بفروشیم. بازگشت به مفاهیم مقاومت در اصل بازگشت به همه ارزشهایی است که میتواند ملت ایران را در دنیا به خوبی و راستی و اعتدال و ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم از دیگر ملتها متمایز کند.
دو. بدترین ویروس که شیطان در بین مومنین و انقلابیها پخش میکند ویروس تجمل است. تجمل نه تنها ما را از حقیقت دور میکند بلکه باعث میشود صفات رذیله دیگری هم در جان و تن آدمی خانه کند. زیبایی و آداب دانی یک چیز است، گرفتار تجمل شدن یک چیز دیگر. اولین چیزی که در سایه مقاومت باید از بین برود همین تجمل خود برتر بینی و خودخواهی و اسراف و تبذیر است. روح اسلام هم میدانیم که با تجمل سازگار نیست. همین تجمل بود که بسیاری از صحابه والامقام را از حقیقت دین دور کرد و در دنیای مادیات سرگردانشان کرد. متاسفانه ما گرفتار تجمل دیوانسالارانه هم هستیم. یعنی بعضی عادتهای اشرافی در سیستم بروکراتیک ما هم رخنه کرده باعث شده که مراتب اداری دچار خودبرتربینی شوند. در ایام دفاع مقدس هیچ کس از هیچ کس نمیپذیرفت که خودش را تافته جدابافته ببیند و از مواهبی خاص برخوردار شود. قشنگی دهه شصت به این بود که بین سرباز و فرمانده تفاوتی نبود و رییس و مرئوس هم فرقی با هم نداشتند. البته گرید اداری و سلسله مراتب سازمانی را نباید کنار گذاشت اما باید مدام به خودمان یادآوری کنیم که به واسطه اعتبارات دنیا هیچ کس از هیچ کس دیگر بالاتر نیست.
سه. پادشاهی. اسلام و انقلاب هیچکدام با پادشاهی کنار نمیآیند. تاریخ اسلام از آن روز گرفتار مصیبت و فلاکت شد که خلفا خود را پادشاه یافتند و فکر کردند که دنیا مال آنهاست و مختارند که در هرچیزی تصرف کنند. پادشاهی و تجمل از یک جنسند و هر دو از یک آبشخور آب میخورند. آنچه باعث شد که به تعبیر امام علی، دین خدا پوستین وارونه شود همین بود که رفته رفته خلیفهگری جایش را به پادشاهی داد و پادشاهان فکر کردند که به هیچکس نباید جواب پس بدهند. دلیل اینکه ابوذر غفاری را به ربذه تبعید کردند همین بود که از خلیفه پرسش میکرد و از او برای انتصابها و کارهایش دلیل و برهان میخواست. مسئول اصلا یعنی کسی که مورد پرسش قرار گیرد. مسئول یعنی اینکه ملت بازخواستش کنند و از او درباره کار و کردارش حجت بخواهند. این مفهوم هم متاسفانه با فاصله گرفتن از فضای دفاع مقدس و دهه شصت از بین رفت و کار به جایی رسید که پرسش کردن هزینه بردار شد. زمان جنگ اگر یادتان باشد فرماندهان از اینکه خود را فرمانده بنامند خجالت زده بودند. حتی روی سنگرها ادب میکردند و نمیزدند فرماندهی بلکه مینوشتند: «یا حسین فرماندهی از آن توست». آن تواضع و فروتنی را باید دوباره به چنگ بیاوریم و بیادا و بیاصول به آن همه اخلاص و تواضع پناه ببریم. پول بیتالمال را نمیشود به تشخیص شخصی هزینه کرد. باید سختگیری کرد و متر و معیارهای قانونی را محترم شمرد. از این حیث بازگشت به مقاومت بازگشت به سختگیریهای قانونی هم میتواند باشد.
چهار. قناعت. در کمال شرمندگی باید گزارش بدهیم که در کشور ما اسراف زیاد است و خیلی امکانات و داراییهای ما حیف و میل میشود. نه تنها نباید بیتالمال را حیف و میل کنیم بلکه باید همه داراییها و امکانات کشور را حراست کنیم که از بین نروند و لطمه نبینند. خیلی مهم است که ما به الگوهایی دست یابیم که مواد غذایی دور ریخته نشوند. پول و وقت و سرمایههای انسانی هبا و هدر نشوند. ما همه ساکن یک کشتی هستیم و هیچکس نمیتواند خودرایی کند و مال و اموالش را بیملاحظه هدر بدهد. قدیم میگفتند: «پول خودم است، میخواهم تخم مرغ کنم و بزنم به دیوار». نه. هیچ کس به این اعتبار پول خودش نیست. اینها همه امانت است دست ما که باید محترمشان بداریم و حفظشان کنیم برای نسلهای آینده. اسراف و تبذیر دولتی قبیح است، در بخش خصوصی هم قبیح است. باید طوری برنامهریزی کنیم که حتی لقمهای نان دور ریخته نشود چه برسد به امکانات ارزشمند کشور.
یک چیزهایی را نسلهای قبل امانت به دست ما سپردهاند ما هم باید آنها را به نسلهای بعد برسانیم. این بیمبالاتی در مصرف انرژی خطرناک است و باعث میشود کشوری تهی و بیامکانات و بیسرمایه را به نسلهای بعدی بدهیم. محیط زیست، امکانات طبیعی، مواد کانی، سرمایههای انسانی، پول، وقت و هزاران شیء ارزشمند را خداوند به ما امانت داده تا به بهترین نحو از آنها استفاده کنیم و به نسلهای بعد تقدیم کنیم. این اتفاق فقط در سایه مقاومت امکانپذیر است.
پنج. کار و بهرهوری. باید سرافکنده باشیم اگر طبق گزارشهای رسمی میزان کار در جمهوری اسلامی به کمترین میزانش باشد. باعث سرافکندی است که در فرهنگ اسلامی و ایرانی کسی به کار ارزش ندهد و بعضی اقشار تا بتوانند از زیر بار کار در بروند. به یاد بیاوریم ایام دفاع مقدس را که هرکس تا آنجا که توان برای کشور کار میکرد منتی هم سر کسی نمیگذاشت. حالا هم ما باید کار کنیم و بهرهوری داشته باشیم. حقیقت این است که کشور نیاز به کار دارد و کار زمین مانده هم بسیار است. احتیاج به عزمی راسخ داریم تا آستین بالا بزنیم و مردانه کار کنیم و موانع رشد و ترقی را از سر راهمان برداریم. کافی است به تصویر برادران شهیدمان نگاه کنیم تا به خودمان تذکر دهیم که کار و کار و کار. بیکاری و تنبلی هیچ نسبتی با مقاومت ندارد. مزد بیزحمت هم مناسبتی با مقاومت ندارد. قطعا حالا نیست که کسی بیآنکه زحمتی کشیده باشد مزدی دریافت کند. مزد در مقابل کار است و باید که فضای کار را در کشور احیا کنیم. معلمها باید کار کنند، کارگران باید کار کنند، مهندسان، هنرمندان، دانشمندان و همه و همه باید در مقابل خود فضایی باز و راحت ببینند که کار کنند و بهرهوریشان را بالا ببرند و کارشان هم ماجور باشد.
شش. خوداتکایی. تعامل با دنیا و روابط اقتصادی با دیگر مردمان یک بحث است، وابسته شدن به دنیا بحث دیگر. ما به کشورمان مدیون هستیم و باید که دینمان را از طریق ارج نهادن به تولید داخلی ادا کنیم. ایرانی باید تولید ایرانی را ارج نهد نه اینکه آن را مایه سرافکندگی خودش بداند. اینجا احتیاج مبرم به کار فرهنگی داریم که اولا زمینه ارتقاء کیفیت تولیدات ایرانی را فراهم کنیم ثانیا مصرف تولید داخلی را به مثابه یک ارزش جا بیندازیم. الآن ما متاسفانه در زمره مصرفکنندگان بزرگ دنیا هستیم و خیلی از قدرتهای اقتصادی به ما به عنوان بازاری خوب و بالقوه نگاه میکنند. مصرف زدگی مثل طاعون فراگیر شده و به جان همه انداخته که مصرف کننده تولیدات غیر ایرانی باشند. اینجا بحث صرفه هم هست با این همه چارهای نداریم جز اینکه تولیدات خود را بالا ببریم و از تولیدات خودمان مصرف کنیم. در زمان دفاع مقدس چیزی که باعث شد در برابر قدرتهای بیگانه سرخم نکنیم و تسلیم نشویم همین بود که توانستیم به خود اتکا کنیم و خیلی از لوازم مورد نیاز جنگ و زندگی را خودمان با بهترین کیفیت تولید کنیم. همان روحیه را دوباره باید احیا کنیم.
هفت. دانشبنیان. اقتصاد دانشبنیان جزو ترمهای جدید است اما حقیقت این است که اتفاقا با اقتصاد مقاومتی به شدت مناسبت دارد. ما باید از دانش کسب ثروت کنیم نه از فروش کانیها و مواد خام. در این باره به طور مفصل بحثهای تخصصی لازم است که متعاقبا تقدیمتان خواهد شد.
هشت. دولت و ملت. در ایام دفاع مقدس دولت و ملت نه تنها از هم جدا نبودند بلکه در بسیاری از عرصهها عینا برهم منطبق بودند. این انطباق به حدی بود که در خیلی از مواقع ملت منتظر دولت نمیماندند تا کاری انجام دهد بلکه خود آستین بالا میزدند و مقدم بر او به تکلیف خود عمل میکردند. حالا هم معنی همدلی دولت و ملت که رهبر فرزانه انقلاب روی آن تاکید دارند به همین معنی است که باید دولت و ملت را یککاسه کرد. یک چیز دیگر هم هست. ملت جدای از دولت باید هوای هم را داشته باشند و مشکلات هم را حل کنند. اصلا انفاق و زکات و خمس تجلیهای مواسات هستند که مردم فقیر احساس تنهایی و بیکسی نکنند و بدانند که برادرانشان هوایشان را دارند.
نه و ده. مقاومت. مقاومت. مقاومت... پایداری و همت و عزم راسخ و صبر و حوصله و اطمینان و ایستادگی و خوشدلی و خرمی و صفا و صمیمیت و امید از این قبیل همه در مقاومت مستترند. باید که خود را به این خصال بیاراییم تا در زمره امتی دربیاییم که به فرمان ولی خود لبیک میگویند و عهد خود را با امام و شهدا تجدید میکنند. اطاعت از ولی فقط به حرف نیست. به عمل کار برآید به سخندانی نیست. اگر بخواهیم به سربلندی و اعتلای کشورمان بیندیشیم و سهمی در آن داشته باشیم راهش همین است که اقتصاد مقاومتی را اهمیت بدهیم و در مسیر آن گام برداریم. انشاءالله تعالی.