به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، در مراسم شبی با سوکوروف که عصر شنبه ۴ اردیبهشت ماه در موزه ملی ایران برگزار شد، در ابتدا فیلمی از «فرانکوفونیا» ساخته الکساندر سوکوروف به نمایش در آمد. پس از پایان فیلم رضا کیانیان گفت: قبل از اینکه در مورد سوکوروف صحبت کنم باید بگویم که این فیلم چون در مورد موزه لوور بود، تصمیم گرفته شد با همکاری سفارت فرانسه در محل موزه ملی ایران نمایش داده شود و علاوه بر مخاطبینی که قبلا برشمردم تعدادی از موزهداران ایران نیز در اینجا حضور دارند.
او ادامه داد: من وقتی که در مورد بیوگرافی آقای سوکوروف مطالعه کردم، دیدم با او در یک سال متولد شدهام و حس عجیبی به من دست داد، قرار بود من به اینجا بیایم و راجع به او صحبت کنم. ناگهان حس کردم یک نفر در یکی از روستاهای روسیه و من هم در خراسان با هم متولد شدیم و بعد از ۶۵ سال در کنار هم قرار گرفتیم. این موضوع خیلی شبیه تمی بود که در این فیلم هم پیگیری میشد.
کیانیان گفت: یک بار مارتین اسکورسیزی در مورد او گفته بود که یکی از بهترین تکنسینهای سینماست. کسی که میتواند تکنولوژیها را در سینما استفاده کند ولی من فکر میکنم آقای سوکوروف یک عارف اخلاقگرا است و این نوع نگاه عارفانه و اخلاقگرایانهشان در فیلم کاملا مشهود است. او دنبالهروی سنتهای ادبی روسی است و همان نگاه تولستوی، چخوف و داستایوفکسی را ادامه داده است و من به عنوان کسی که به آن ادبیات علاقهمندم فیلمهای او را هم همیشه دوست داشتم و دارم.
او افزود: من حرفهای زیادی در مورد آقای سوکوروف و این فیلم داشتم اما ترجیح میدهم بگذاریم برای زمانی دیگر و الان آقای ساکاروف به اینجا بیایند و چند کلمهای با ما صحبت کنند.
در ادامه الکساندر سوکوروف سینماگر مطرح روسیه بیان کرد: من نمیدانم چه کلماتی میتوانم به گفتههای دوست عزیزم آقای کیانیان اضافه کنم. معمولا میگویند که زبان سینماگران یک زبان بینالمللی است و همدیگر را روی پرده سینما درک میکنند.
او افزود: هرچقدر روح و احساسات آدم باز باشد هنوز یک چیزهای پوشیدهای باقی میماند. بارها فکر کردم چه چیزی مانع از این است که ما همدیگر را بهتر بشناسیم، نیرویی که ما را به نوعی از هم جدا یا متحد میکند، قدرت فرهنگ ملی است. آیا لازم است که افراد صادق باشند و بازگو کنند هر چه را که احساس میکنند؟ من خودم را از زمره کسانی میدانم که معتقدم فارغ از مناسبات سیاسی و دولتی باید همیشه صادق بود.
این سینماگر ادامه داد: الان حرفهای من به سه زبان ترجمه میشود و یک سری مشکلات در ترجمهها بوجود آمده سخنانم را کوتاه میکنم. میخواهم تشکر کنم از فرانسه و این جشنواره که این شرایط را فراهم کرد. امیدوارم کسانی که اینجا حضور دارند بدانند که باارزشتر از هماهنگی و دوستی انسانها چیز دیگری وجود ندارد.
سوکوروف در پایان گفت: آخرین مطلب اینکه امید من به جوانانی است که در این راه کار میکنند که باید پیرو راه انقلابی در سینما نباشند بلکه به صورت پیوسته پیش بروند.
در ادامه رضا کیانیان گفت: ما میخواستیم کمی بیشتر با ایشان صحبت کنیم اما این تداخل ترجمهها موجب میشد که جمله اول او فراموش شود و من هم بنا به خصلت بازیگرانهام تحریک میشدم که با حرکات دست موضوع را برای شما توضیح دهم. قرار بود با آقای ساکاروف بیشتر صحبت کنیم اما نشد اما الان از کاردار فرهنگی فرانسه میخواهم که چند کلمهای صحبت کند.
وی افزود: خیلی سپاسگزارم از شما آقای ساکاروف که این لحظه فراموش نشدنی را با دیدن فیلمتان برای ما ایجاد کردید.
پس از آن رایزن فرهنگی فرانسه گفت: از جمیع افرادی که در فراهم شدن این شب کمکمان کردند به ویژه آقای میرکریمی بسیار سپاسگزارم همچنین از موزه ملی به خصوص آقای نوکنده و خانم احمدی بسیار سپاسگزارم.
او ادامه داد: این حسن اتفاق بود که این فیلم در مورد موزه لوور است، مدیر موزه لوور نیز چند روز پیش در تهران بود و این خیلی معنادار است که در مورد فرهنگها صحبت میشود. خیلی مفتخر و خوشالیم که سفارت فرانسه و جشنواره فجر در کنار هم در این رویداد فرهنگی حاضر شدند.
وی افزود: صحبت از رویدادهای فرهنگی شد، ما یک سفیر جدیدی داریم که چند روزی است به ایران آمدهاند و دعوت میکنند از حضار که در یک مراسم شامی حضور یابند.
در پایان کیانیان گفت: از کمیته ملی موزههای ایران هم باید تشکر کنم. چیزهایی میخواستم بگویم که نشد اما یک نکته را حتما باید بگویم.
او بیان کرد: فاشیستها موزهها را از بین نبردند اما داعشیها این کار را کردند یعنی در برابر داعشیها باید به فاشیستها تعظیم کنیم. هیچ وقت در زندگیام فکر نمیکردم روزی برسد که بگویم فاشیستها یک چیز خوب هم دارند.
پس از این مراسم، میهمانان برای حضور در ضیافت شام سفیر فرانسه به محوطه پشت موزه ملی رفتند. در این مراسم حجتالله ایوبی، رضا میرکریمی، علیرضا تابش و جعفر صانعی مقدم، نیکی کریمی، ابوالحسن داوودی، بیتا منصوری و … حضور داشتند.