امروز خانواده دیویس در مورد خواص و خوبیهای بانک سلولهای بنیادی در تمام آمریکا صحبت میکنند. حتی پسران هم وارد عمل شده اند، آنها خودشان در این مورد صحبت میکنند: من جو دیویس هستم و سلول های بنیادی برادرم زندگی مرا نجات داد!...
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، زندگی پر از شگفتی است. دارلین و جوزف دیویس یک عمر غافلگیری های خوب و بدی داشتند، اما الان دوباره همه چیز به حالت عادی برگشته است. آقای جو دیویس، به عنوان یک کامند حرفه ای خدمات بهداشتی به خوبی می دانست که ممکن است بیماری سیکل سل کودک او را نیز درگیر کند. این بیماری، یک بیماری خونی است که از هر ۵۰۰ آمریکایی آفریقایی تبار یک نفر را درگیرمی کند که از طریق ژن ها منتقل می شود.
همسر او واقعاً دوست داشت که یک فرزند داشته باشد؛ اما این بیماری مشکلی بود که در بسیاری از افراد وجود داشت. وقتی فرزندشان به دنیا آمد هر دو آنها خیلی هیجان زده بودند، بخصوص اینکه دارلین نابارور بود و برای باردار شدن نیاز به درمان های خاص داشت.
وقتی که جو ۸ ماهه شد، شادی و هیجان آنها به ناامیدی تبدیل شد. چون فرزندشان که همیشه خوشحال بود حالا دائم گریه می کرد، تمایلی به حرکت کردن نداشت، او مدام تب می کرد و به زودی تشخیص داده شد که او به بیماری سلول داسی شکل مبتلاست.
پدر جو به عنوان یک پرستار، بیماران مبتلا به سلول های داسی شکل زیادی را دیده بود و در مورد علائم متنوع آن چیزهای زیادی می دانست. او امیدوار بود که علائم بیماری در پسرش به سرعت از بین می رود و او می تواند به خوبی زندگی کند، اما مشکلاتی هم در این میان خواهد داشت. اما متاسفانه پزشکان به جوزف و دارلین گفته بودند که ممکن است پسرتان فقط بتواند تا سال های اول نوجوانی زنده بماند.
پدر جو در ذهن خود مرور می کرد که، «همة تحقیقات و کتاب های علمی که من خوانده ام نشان می دهد که هیچ درمان خاصی برای این بیماری وجود ندارد و تنها راه این است که هر چند وقت یک بار به بیماران خون تزریق شود و با این کار، مشکل به طور موقتی برطرف می شود».
روزی پزشکی که آنها می شناختند در مورد گزینه ای جدید برای درمان این بیماری با آنها صحبت کرد. او در مورد یک پیوند صحبت می کرد به این صورت که با استفاده از سلول بنیادی بالغ که از یک دهندة هنگام تولد از خون بند ناف گرفته شده، بتوانند فرزندش را درمان کنند.
آنها امیدوار شده بودند، اما یک نکته مهم وجود داشت؛ آنها به یک دهنده خوب نیاز داشتند و تعداد خون بند ناف اهدایی از جامعه آمریکایی های آفریقایی تبار، خیلی کم بود. در واقع آنها وقتی در سراسر جهان جستجو کردند، نتیجه امیدوار کننده ای نگرفتند.
ناگهان یک شگفتی دیگر اتفاق افتاد: دارلین باردار شد. در ابتدا آنها باور نداشتند که این اتفاق افتاده باشد، حتی هنگامی که تست بارداری خانگی او مثبت شده بود. بارداری او با انجام یک آزمایش خون اثبات شد. این یک معجزه بود. با پیشرفت بارداری، قبل از تولد یک آمنیوسنتز انجام شد و نشان داد که خون این جنین برای پیوند بسیار مناسب است. این بچه یک پسر بود و خون بند ناف او هنگام تولد به عنوان یک دهنده پیوند، ذخیره شد.
جو حالا دو سال داشت. بعد از یک جلسه شیمی درمانی سلول های خونی بیمار او از بین رفتند و کشته شدند. سلول های بنیادی بالغ گرفته شده از خون بند ناف برادرش به او تزریق شد. نتایج فوری و هیجان انگیز بود. بیماری سلول داسی شکل جو با پیوند سلول های بنیادی بهبودی یافت.
امروز خانواده دیویس در مورد خواص و خوبیهای بانک سلول های بنیادی در تمام کشور صحبت می کنند. حتی پسران هم وارد عمل شده اند، آنها خودشان در این مورد صحبت می کنند: من جو دیویس هستم و سلول های بنیادی برادرم زندگی مرا نجات داد! برادرش نیز خوشحال است که یک برادر بزرگتر دارد.
منبع