سعید کرمی؛ سردبیر خبرگزاری فناوری و نوآوری در یادداشتی آورده است: دانشمندان کامیاب امیدوارانی هستند که پا بردوش ناکامان مایوس گذاشته‌اند و ذره ذره خود را بالا کشیده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل یادداشت سعید کرمی؛ سردبیر خبرگزاری فناوری و نوآوری بدین شرح است:

حلول فصل بهار، نشانه امید طبیعت است برای استمرار زندگی در این جهان. از این رو، این دو همزیست و همراه اند. از سر وجود چنین حکمتی است که ما ایرانیان همواره، رسیدن نوروز که آغازکننده بهار است، را دائما جشن گرفته ایم. دوباره دمیدن و روییدن و سبزشدن و نشاط آوردن آوردن، هم در اندرون امید مستتر و زنده است. درختی را که رهگذران چوب مرده‌اش می‌پنداشتند، همین‌که در معرض باد بهاری قرار می‌گیرد، احیا می‌شود و جوانه می‌زند. پایان شب سیه سپید است و در نومیدی بسی امید است.

ما از بهار می‌آموزیم که از چاره‌جستن نومید نشویم که «از دانه شگفت نیست رستن». تعبیر نظامی قشنگ است و اتفاقا برگرفته از ماثورات دینی است که «کاری که نه زو امید داری/ باشد سبب امیدواری» یعنی اتفاقا در اوج یأس و سرخوردگی است که آفتاب بهار می‌تابد و جهان را سبز و نو می‌کند. هیچ دانشمندی با ناامیدی نتوانسته راه به‌ جایی پیدا کند و بر سختی‌ها و مشکلات جهان فائق آید. در سایه امید است که آدمیزاد از کنج غارهای تیره و تار بیرون آمده و جهان را این‌چنین خوش‌آب و رنگ ساخته است... اگر امید نبود، ما هنوز مقهور مریضی‌ها و مصیبت‌ها بودیم و هم‌چنان دربرابر طاعون جز که تسلیم و رضا چاره‌ای نداشتیم. خطا نیست اگر تاریخ علم و فناوری را تاریخ امیدواری بنامیم. از بس که بشر به دیوار بسته خورده اما نگذاشته که در دلش چراغ امید کشته شود.

سرآمدان و نخبه‌هایی که تاریخ به احترامشان کلاه از سر برداشته، محدود به همین دانشمندان نامی و بزرگان مشهور نیست. قطعا چند برابر امیرکبیر و پاستور و ابن‌سینا و کخ و برادران رایت و سهروردی، علامه طباطبایی و... ما نخبه و زیرک و نابغه داشته‌ایم. اما خیلی از آن‌ها را باد یاس و سرخوردگی با خود برد و نگذاشت تا خودی نشان دهند و ایده‌شان را عملی کنند. درست عین درختی که در برابر زمستان وا بدهد و بمیرد، این‌ها هم اسیر ناامیدی شدند و کورسوی امید را در دل خویش کشتند. نخبگی که فقط به نبوغ نیست.

نوابغ بسیاری همین‌که سرشان به سنگ خورد، به کنج عزلت پناه بردند و زانوی غم بغل گرفتند و دست بر پشت دست زدند. ویروس ناامیدی خیلی از نوابغ را به خود مبتلا کرد و به عدمشان فرستاد. داستان‌های تلخ شکست و عقب‌نشینی کم نیستند. ده‌ها برابر مردمان موفق، ناموفق‌ها را می‌شود اسم برد. اما چه لطفی می‌تواند داشته باشد بازخوانی شکست و افسردگی، مگر این‌که از آن‌ها درس بگیریم و به دیده اعتبار در آن‌ها بنگریم. یادمان باشد که چراغ موفقیت و پیشرفت را روغن شکست و عقب‌نشینی روشن نگه می‌دارد. دانشمندان کامیاب امیدوارانی هستند که پا بردوش ناکامان مایوس گذاشته‌اند و ذره ذره خود را بالا کشیده‌اند.

برای همین هرکجا دیدید که کسی حرف از بی‌وفایی و ناامیدی می‌زند، بدانید که او جوهری زمستانی و تلخ دارد و راه به جایی نمی‌برد. از حیث دانش یگانه دوران هم که باشد، اگر دیدید که بد و تلخ و ناراحت‌کننده حرف می‌زند، از او رو برگردانید و نگذارید که تیرگی‌اش به چشم و دلتان سرایت کند. گفت هم‌نشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیافزاید. یعنی که باید با بهاری‌ها و امیدوارها و شیرین‌دهنان نشست و برخاست کنیم تا از شیرینی و شادی و امیدشان نصیب ببریم. ما مملکتمان را باید بسازیم.

باید کاری مهم انجام بدهیم. نیاز داریم تا سریع‌تر قطار اقتصاد دانش‌بنیان را به حرکت درآوریم. این قطار نه با پول نفت راه می‌افتد و نه با مدیریت آمرانه. جوهر توسعه نه امر است و نه سرمایه. بلکه امید و دل‌خوشی و شادکامی است که باعث می‌شود بینمان مودت به وجود آید و پشت هم درآییم و از سدهای ستبرِ «نشدن و نتوانستن» بگذریم و به فرموده امام راحل به «ما می‌توانیم» برسیم. با شعار و تشریفات هم نمی‌شود نشدنی‌ها را شدنی کرد، بلکه باید از بهار طبیعت راه و رسم حیات و نوزایی و نوآوری را بیاموزیم و با ذکر یا مقلب‌القلوب و الابصار... بذر امید در دل یکدیگر بکاریم. ان‌شاءالله.

روز و روزگارتان خوش، دلتان همواره بهاری و ابر تیره ناامیدی تا ابد از سرتان دور.