تفکر
خلاق در سادهترین شکل خود یعنی فکر کردن خارج از شیوههای معمول استدلال
کردن، بنابراین اصلا عجیب نیست اگر ببینیم از یک اتاق شلوغ و آشفته که هیچ
چیز سر جای معمولش نیست، ایدههای خلاقانه بیرون میآید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، من از زمان تولد شلخته بودم! هر کسی که من را بشناسد، بهخوبی با این
ویژگی من آشناست و میداند که بینظمی پای ثابت زندگی من است. من ساعتهای
زیادی از عمرم را صرف سر و کله زدن با همکارم سر تمیز کردن اتاق کردم چون
ما دقیقا 180 درجه در زمینه تلقی که از نظم و انضباط داریم، با هم فرق
میکنیم. همکارم از آن دسته آدمهایی است که ذاتا منظم هستند و آنقدر
منضبط به نظر میرسند که میشود آنها را با مهمانداران هواپیما اشتباه
گرفت! تکیهکلام همکارم در تمام این سالها این بود که «یک میز به هم
ریخته برابر با یک ذهن بینظم است». هرگز حرفش را باور نکردم و با گفته
مشهوری از انیشتین جوابش را میدادم که در این صورت «یک میز خالی
نشاندهنده چیست؟!» اما بزرگترین ضربه زمانی به من وارد شد
که نگاهم به مصاحبهای از دکتر رجینا لارک، رئیس کمیته آموزشی انجمن ملی
سازماندهندگان حرفهای امریکا، افتاد که از رابطه قوی میان ذهن درهمبرهم و
میز شلوغ و آشفته میگفت. به گفته دکتر لارک، بینظمی میتواند ژنتیکی
باشد. این افراد شیوهای غیرخطی برای فکر کردن و روحیهای هنری دارند.
آنها آدمهایی اجتماعی هستند و ترجیح میدهند هر کاری بکنند جز منظم کردن و
فایلبندی و... آنها وقتی به خانه میرسند و میخواهند پروژهای جدید را
شروع کنند، یک ایده درخشان توی ذهنشان هست و این برایشان کافی است تا
دوباره همه چیز را روی زمین بریزند و شروع به کار کنند. نظم چیست؟ در «دانشنامه اسلامی» در توضیح واژه نظم
آمده است: «نظم در لغت به معنای آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن کار و... و
در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است. انضباط نیز
به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامانپذیری و
آراستگی است.» بر این اساس، نظم از نظر اسلامی به سه دسته نظم در اوقات
شبانهروز، نظم فکری و نظم در مصرف تقسیمبندی میشود. امروز هم وقتی حرف
از نظم به میان میآید، سه شیوه مهم منظم بودن مورد توجه است: اول نظم دادن
به محیط زندگی، دوم نظم دادن به افکار و ذهنیات و سوم نظم در برنامهریزی
یا به اصطلاح توانایی سازماندهی که هر یک میتواند بر دیگری اثر داشته
باشد. بینظمی؛ نشانه نبوغ؟ دکتر کاتلین ووس، روانپزشک در دانشگاه
مینه سوتا، برای بررسی تاثیر نظم و انضباط در زندگی تنها به میزهای شلوغ
بسنده نکرده، بلکه سراغ ذهنهای درهم نیز رفته است و با انجام یکسری
مطالعه پژوهشی توانسته نوعی نبوغ و نخبگی در این بینظمیها پیدا کند و
برای ادعایش شواهد علمی نیز دارد. اما سوالی که اینجا برای هر کسی پیش
میآید، این است که تفکر خلاق چیست و اتاق به هم ریخته چه کمکی به شکلگیری
آن میکند؟ تفکر خلاق در سادهترین شکل خود یعنی فکر کردن خارج از
شیوههای معمول استدلال کردن، بنابراین اصلا عجیب نیست اگر ببینیم از یک
اتاق شلوغ و آشفته که هیچ چیز سر جای معمولش نیست، ایدههای خلاقانه بیرون
میآید؛ درست همانطور که اتاق کار انیشتین بود! البته مارک تواین نیز در
بینظمی دستکمی از انیشتین نداشت و در میان همنسلهای خود صاحب روشنترین
و خلاقترین ذهنها بود. حتی استیو جابز، نابغه عصر حاضر که آیفون را به
دنیا معرفی کرد، یک بینظم تمامعیار بود. حتی یک بار بینظمی محیط کار
دانشمند بزرگ، پیاژه، تعجب یک خبرنگار را برانگیخت اما پیاژه در جواب این
سوال که «آقای دکتر در این اتاق نامنظم چطور چیزی را که میخواهید پیدا
میکنید»، گفت: «دو گونه نظم وجود دارد: هندسی و طبیعی. اتاق من به صورت
طبیعی منظم است و نه هندسی. بنابراین، من بهراحتی هر چیزی را که بخواهم
پیدا میکنم!» اما اگر شما اتاقی بینظمی برای خودتان
ساختهاید و هر بار که دنبالتان میگردند از زیر کوهی از لباس و کاغذ و
جوراب شسته نشده پیدا میشوید، معنیش این است که نابغه هستید و باید هر
لحظه منتظر کشف و اختراعاتتان باشیم؟ زهی خیال باطل! مطالعات روانشناسانه
مختلف، از جمله مطالعات دکتر ووس، نشاندهنده رابطه علت و معلولی میان
بینظمی و نبوغ و خلاقیت نبوده است و این طور نیست که تصور کنیم اگر هر روز
در یک اتاق شلوغ و درهم بیدار شویم، ایدههای خلاقانه بیشتری به ذهنمان
خطور میکند.