ابراهیم حاتمیکیا با بیان اینکه شاید من هم تحت تاثیر سینمای آمریکا باشم که قهرمان دارد، اظهار کرد: من میخواهم نسبتی بین اثرم و خودم وجود داشته باشد که برای این کار باید روی یک شخصیت متمرکز باشم و حرفم را بزنم و برای این کار قهرمان ساخته میشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، ابراهیم حاتمیکیا که در کارگاه انتقال تجربه چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت در پردیس ملت سخن میگفت، با بیان اینکه بعد از 3 دهه فیلمسازی چیزی که به آن رسیدهام این است که فیلمساز چه موقع میتواند هویت داشته باشد و به رنگ و طعم خاص خود برسد. اگر استادان و متولیان اجازه بدهند فیلمساز خودش باشد و جهان خود را خلق کند شاید در چند فیلم اول ملموس نباشد اما اینها ذخیرههایی است برای پرتاب مهمی که میتواند در سینما برای یک فیلمساز اتفاق بیفتد.
حاتمیکیا ادامه داد: من با فیلمسازی آماتور وارد این حوزه شدم و به ما یاد دادند که با فیلم سوپر 8 کار کنیم و قدم به قدم پیش برویم و این تربیت برای من 3 سال طول کشید اما وقتی با فیلم هویت وارد سینمای حرفهای شدم اندوختهای داشتم و به این عرصه پرتاب نشدم.
کارگردان فیلم "مهاجر" با بیان اینکه عدهای نیز با دستیاری کارگردانان دیگر وارد سینما میشوند که من از بابت پیداکردن الفبای شخصی به این دسته از افراد مشکوکم، اظهار کرد: بیش از 90 درصد فیلمسازان ما اینطور هستند و کارهای آنها هویت ندارد و گرچه میتوانند فیلمهای متنوعی بسازند اما به نوعی مردهشور میشوند.
او ادامه داد: جز در مقطع اول که ما آماتور بودیم کسی بالای سر من نبود. وقتی هم جنگ شروع شد من دوست داشتم با فیلم سوپر 8 کار کنم نه با فیلم 16 میلیمتری که افراد حرفهایتر با آن کار میکردند. چون با فیلم سوپر8 میتوانستم نگاه خاص خود را داشته باشم و فیلمهای دیدهبان و مهاجر هم به نوعی دنباله همین نگاه است.
کارگردان فیلم "بادیگارد" با بیان اینکه افرادی که از عرصه مستند وارد سینما میشوند عمیقتر هستند، توضیح داد: این دسته از فیلمسازان آداب تحقیق و حفظ فاصله با سوژه را یاد گرفتهاند و کسی که به طور اصولی در حوزه مستند تربیت شده، وقتی وارد سینمای داستانی میشود نگاه عمیقتر و محترمانهتری به سوژه دارد. البته این موضوع قطعی نیست و موارد استثناء هم وجود دارد.
حاتمیکیا که موضوع بحث خود در این نشست را به هویت فیلمساز در آثارش اختصاص داده بود، اظهار کرد: هرکدام از ما فیلمسازان ویژگیهایی داریم که میتواند چیزهای متفاوتی از آن بیرون بیاید. در غیر این صورت به سمت تکرار قواعد مشخص و مشابه میرویم و گاه سیستم آموزشی ما را به این سمت میکشد چه از سوی هنرآموزی که تلاش میکند زودتر به فیلمسازی حرفهای برسد چه از طرف کسانی که بالای سر او هستند و در نهایت چیزی از فردیت آن فیلمساز باقی نمیماند. زمانی که من فیلم هویت را ساختم تصمیم گرفتم مانند بچههای روایت فتح اسمم را در تیتراژ نزنم اما در جشنواره آن سال این بحث پیچید که فیلم آنقدر بد شده که اسم کارگردان را در تیتراژ نزدند. از آنجا فهمیدم که سینما هنر فردیت است.
حاتمیکیا با بیان اینکه گاهی در بعضی از فیلمها نوعی دروغ را احساس میکنیم چون چیزی از خود کارگردان در آن نمیبینیم، ادامه داد: این نداشتن اثر انگشت کارگردان است که باعث میشود احساس کنیم یک جای کار میلنگد. گاهی هدف ما این است که فیلم بسازیم تا مقبولیت شخصی پیدا کنیم اما گاهی برای مقبولیت خود اثر بین مردم، فیلم میسازیم. اگر فیلمساز دنبال مقبولیت شخصی باشد چیزهایی را از دست میدهد اما اگر فیلمساز با اثر خود ارتباط مستقیم داشته باشد این در کارش دیده میشود و اگر فیلم با سازنده خودش نسبتی داشته باشد اتفاق خوبی رخ میدهد.
کارگردان فیلم «چ» با بیان اینکه باید هر آنچه را هستیم تقویت کنیم اظهار کرد: گاه به فردی که لائیک است سفارش کار مذهبی میدهند و او هم چون سرخورده است قبول میکند و برای تلویزیون کار میکند اما بعدها اظهار پشیمانی میکند. من با مرحوم سلحشور و مرحوم ملاقلیپور نمیتوانستم کنار بیایم اما به جهان آنها احترام میگذاشتم زمانی هم که مسعود دهنمکی با اخراجیها تازه به سینما آمده بود همه به او حمله میکردند اما وقتی من فیلم را نگاه کردم دیدم حرفهایی در آن هست که مال خود دهنمکی است و این خود اوست.
کارگردان فیلم «گزارش یک جشن» با بیان اینکه من میان همکارانم فیلمسازی معرفی میشدم که آزاد است هرآنچه دلش میخواهد بسازد، گفت: اما اینطور نبود و من بابت فیلمهایی که میسازم بسیار تحقیق و مداقه میکنم و برای ساخت آنها میجنگم. از فیلم مهاجر که یک فرمانده به نیروی زیردست خودش کشیده میزد و برخی آن را توهین به رزمندگان تلقی کردند و گفتند باید این صحنه حذف شود تا همین امروز میتوانم بگویم کجاها برای پخش فیلمم جنگیدهام.
وی ادامه داد: فیلمساز باید به خودش رجوع کند و به آنچه خودش هست و اعتقاد دارد، تکیه کند و جز یک سری قواعد کلی هیچ قبلهای بیرون از فیلمساز وجود ندارد. اگر فیلمساز خودش باشد و دروغ نگوید به اینکه حرفی بزند و فیلمی بسازد که به آن اعتقاد ندارد شرف دارد.
حاتمیکیا با بیان اینکه امروز در رسانهها بحثی مطرح شده که آیا فیلمساز میتواند حامل محتوا باشد یا نه و آیا فیلمساز باید جهان ارزشی خود را تعریف کند یا نه، اظهار کرد: گاهی ما برای گفتن حرف خاصی به سینما آمدهایم اما برخی این نگاه را سرکوب میکنند و میگویند فیلمساز نباید ایدئولوژیک باشد من این حرف را نمیفهمم. ایدئولوژیک بودن دروغین است که میتواند بد باشد اما مگر میشود آدم ایدئولوژی نداشته باشد. همه ما ایدئولوژی و نگاه سیاسی داریم و برای بیان آن تکنیکهای سینمایی را یاد میگیریم. من فیلمسازی نمیشناسم که سرش به تنش بیارزد اما ایدئولوژی خود را نداشته باشد. دعوا از زمانی آغاز میشود که حرفی که فیلمساز میزند حرف خودش نباشد.
این کارگردان سینما در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره وجود قهرمان در فیلمهایش نیز گفت: نمیتوانم بگویم از ابتدا راهی را انتخاب کردم که در آن قهرمان وجود داشته باشد. برای من اول شخص خودم مهم است و دوست دارم داستان فیلم را روی یک شخص متمرکز کنم. به مرور دیدم این کار توفیق دارد و داستان فیلم هم متمرکزتر میشود. شاید هم من تحت تاثیر سینمای آمریکا باشم که قهرمان دارد اما در اصل میخواهم نسبتی میان فیلمهایم با خودم ایجاد کنم و میبینیم برای این کار باید روی یک شخصیت متمرکز باشم تا حرفم را بزنم و از این میان قهرمان ساخته میشود.
حاتمیکیا درباره لزوم وجود نگاه تازه در فیلمسازی دفاع مقدس نیز گفت: من در تربیت آماتوری خودم آموختم که زوایای تازه را پیدا کنم و راهی که دیگران رفتهاند را نروم. در فیلمهای امروزی حتی از منظر ریختشناسی هم دنبال چیزهای تازه نیستم. من مدتهاست تشنه نگاههای تازه در فیلمها هستم اما انگار کسی کاری به این حرفها ندارد و نگاهها همه تکراری است.
وی در پایان در پاسخ به سوال یکی دیگر از حاضران درباره تفاوت دفاع در جنگ ما با سایر جنگهای دفاعی نیز توضیح داد: من با تاکتیکهای تبلیغاتی کشور کاری ندارم. عبارت دفاع مقدس هم یک عبارت تبلیغاتی بود که استفاده شد. این حرف در حوزه فیلمسازی بیمعنی است. ما باید خودمان این تقدس را نشان بدهیم و تقدس باید در کار من دیده شود. در حوزه فیلمسازی نباید این کلمه را جدی گرفت. چون پیشاپیش تکلیف فیلمساز را روشن میکند در حالی که ممکن است من به این رویداد بپردازم و یک شکست از آن بیرون بیاورم که دیگر ربطی به تقدس نداشته باشد.