در یادداشتی به قلم پرویز کرمی آمده است: کافی نیست که به لحاظ اقتصادی و سیاسی قدرتمند شویم، بلکه باید در علم و تکنولوژی نیز فاصلهمان را با آمریکا و اروپا کم کنیم و در تولید علم شریک تجارب علمی جهان شویم. این کار بهسادگی ممکن نیست. احتیاج به زیرساختهای جدی دارد و مهمتر از همه بسیاری از باورهای عمومیمان باید تغییر کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل یادداشت پرویز کرمی؛ مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم فناوری واقتصاد دانش بنیان معاونت علمی بدین شرح است:
از دغدغههای جدی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی این است که رشد علمی در کشور کند نشود و انرژی و انگیزه و شتاب از آن گرفته نشود. در سالهای اخیر به گواه آنچه بهعینه شاهدش بودهایم و آنچه ناظران منصف و بیطرف بینالمللی گفتهاند، تولید علم رونق گرفته و جوانان اهل علم به کمک استادان متعهدشان کوشیدهاند با سرعت و شتابی قابل تحسین فاصله «ما» را با جهان مترقی کم کنند. جوامع غربی هر عیب و ایرادی که داشته باشند -که دارند- نمیتوان منکر شد که در تولید علم و تکنولوژی پیشرفتهای فوقالعادهای کردهاند، بلکه در عرصههایی موسس بودهاند. همین پیشرفت علمی و تکنولوژیک آنها باعث شده که ما نقصهای جدی آنها را نبینیم و همواره به دیده تمجید به آنها نگاه کنیم. این دیده تمجید گاهی با چنان غلظت و شدتی همراه بوده که اعتمادبهنفس بیننده را مخدوش کرده. از دوره قاجار تا به امروز بسیاری از سفرنامهها را که بخوانید، میبینید که ما خود را در برابر آنها تخفیف دادهایم، آنها را برتر و والاتر از خود برشمردهایم و این اصطلاح جعلی را، که آنها جهان اولاند و ما جهان سوم، به مثابه یک امر بدیهی پذیرفتهایم. تکنولوژی در چشم ما عظمتی داشته که باعث شده آنها را باور کنیم و خودباوری خود را از دست بدهیم.
در صد سال گذشته مهمترین حرف مصلحان اجتماعی و احیاگران فرهنگی مشرقزمین این بوده که در برابر غرب نباید خود را ببازیم و رسیدن به قلههای علمی و پیشرفت را امری محال برشمریم. کافی است به اشعار و اندیشههای علامه اقبال لاهوری بهعنوان سرآمد مصلحان و محییان نگاه کنیم تا ببینیم نگرانی ایشان چقدر بجا و حقیقی و جدی بوده است. مهمترین چیزی که اقبال به ما میآموزد -آن هم در یک قرن پیش- این است که مسلمانان مشرق زمین باید مومن خود و کافر غرب شوند: «مومن خود، کافر افرنگ شو». به اقتضای اقبال نیز باقی مصلحان همین نکته کلیدی را یادآور شدهاند که آنچه را خود داریم، از بیگانه تمنا نکنیم و مقهور علم و تمدن غربی نشویم، بهخصوص با یادآوری گذشته متعالیمان و با تذکر این حقیقت که شرق نیز در علم سهمی بسزا دارد، به خود اتکا کنیم و با «خودباوری» بکوشیم تا فاصله علمی و تکنولوژیک خودمان را با غرب کم کنیم. اصلا به یک اعتبار توسعه به همین معناست که ما در کار و بار خود پیشرفت کنیم و به جایی و مقامی برسیم که تاریخی و سیاسی سزاوار آن هستیم.
مهمترین اثری که انقلاب اسلامی روی باورهای ذهنی مردمان مسلمان گذاشت، این بود که اولا غرب چنانکه مینماید، بیعیب و نقص و شکستناپذیر نیست. ثانیا کشورهای مسلمان اگر اراده کنند، میتوانند به قدرت و قوتی دست یابند که آنها را از این وضع فلاکتبار نجات دهد و مقام و رتبهشان را بالا ببرد. تجربه شگفت انقلاب اسلامی با خودباوری مسلمانان همراه شد و در شکوه و عظمت نظام سلطه رخنه ایجاد کرد. مفاهیمی مثل جهاد و شهادت در انقلاب اسلامی احیا شدند و جلوه نوینی از عالم اسلام نشان دادند. تا قبل از انقلاب اسلامی جهان اسلام مترادف بود با جهان سوم و سرزمینهای مفلوکی که بیاجازه مستشاران فرنگی قدم از قدم برنمیداشتند و تمام معادن و مخازن خود را در اختیار نظام سلطه قرار میدادند. اینها داستانهای شعاری نیستند و من برای مبالغه در تاثیرات فراگیر انقلاب اسلامی، قصه سیاسی تعریف نمیکنم.
حضور قدرتمند استعمارگران در هندوستان و عراق و عربستان و آفریقا و... را بازخوانی کنید تا ببینید پدیده نیکوی انقلاب اسلامی چطور موازنه قدرت را برهم زد و مسلمانان را به خود آورد. ما نیز در ایران به خود آمدیم و همهجانبه کوشیدیم تا پلههای ترقی را درنوردیم و جمهوری اسلامی را بهعنوان الگویی برای مستضعفین جهان و بهعنوان یک تجربه موفق عرضه کنیم. برای این کار کافی نیست که به لحاظ اقتصادی و سیاسی قدرتمند شویم، بلکه باید در علم و تکنولوژی نیز فاصلهمان را با آمریکا و اروپا کم کنیم و در تولید علم شریک تجارب علمی جهان شویم. این کار بهسادگی ممکن نیست. احتیاج به زیرساختهای جدی دارد و مهمتر از همه بسیاری از باورهای عمومیمان باید تغییر کند. بزرگان در اینباره نکات کلیدی ارزشمندی بیان کردهاند و گفتهاند که تا شأن علم و عالم در نظرمان تغییر نکند، نمیتوانیم در این عرصه پیشقدم باشیم. پیرو علم بودن به معنی تولید علم نیست. ما باید به همان عصر زرینی برگردیم که در تمدن اسلامی به عصر زرین خرد تعبیر میشود. اینجا نباید سادهاندیشی کرد. با شعار و تبلیغات نمیشود از جامعه علمیمان متوقع باشیم که ابنسینا و رازی و جابرابنحیان امروزی بیافرینند. اینها محصول هزار اتفاق دیگرند که زنجیروار به رونق علم میانجامند. مهمتر اینکه باید در درون و در باورهای عمومی متحول شویم.
نسبت خود را با علم و عالم معلوم کنیم. قطعا بخشنامههای دولتی و تخصیص بودجه و تقنین ضوابط موثرند، اما اینها چیزی نیستند که کارخانه تولید علم و فناوری راه بیفتد. با این همه در سالهای اخیر جنبوجوشی در دانشگاهها و محافل علمی پدید آمد که در نسل جوان ایجاد انگیزه کرد و تحت تاثیر استادان علمدوست و مسئولین موقعشناس و مطالبه اکید و پیگیری مستمر رهبری فرزانه انقلاب خون تازهای در کالبد جامعه علمی دواند. تاثیر این خون تازه را میشد در کارآفرینی، در رشد و نشاط علمی-دانشگاهی و در حضور پررنگ ایرانیان در مجامع علمی مشاهده کرد. حتی ناظران منصف جهانی هم متوجه این شتاب و سرعت شدند و به دیده تحسین در فضای علمی کشور نگاه کردند. مهمترین اتفاقی که در این وادی افتاد، روشن شدن چراغ اقتصاد دانشبنیان بوده است که باعث اتفاقات خوبی در این وادی شده است. در اینباره انصاف حکم میکند که از مسئولین امر به نیکی یاد کنیم و بگوییم حقیقتا همت کردند و رشد علمی را شتابی فزاینده بخشیدند. اما جا دارد که نگران باشیم اتفاقات سیاسی-اجتماعی باعث شود که رشد علمی کند شود و مجددا شاهد مهاجرت دانشمندان و دانشجویان باشیم.
بهخصوص خبرهای تلخی درباره فساد، سوءاستفادههای شغلی و بیاعتنایی به «علم» باعث میشود که جلوی شتاب علمی گرفته شود. از این حیث دغدغه رهبری جدی است و لازم است که مراقبت کنیم نهضت نوپای علمی و فناوری ضعیف نشود و از حرکت باز نایستد. لازمهاش این است که اولا روی انگیزههایمان تاکید موکد کنیم و دائم به خود یادآوری کنیم که ما در یک بزنگاه مهم تاریخی ایستادهایم. یا به تعبیر بهتر ما در یک پیچ تاریخی قرار گرفتهایم و کوچکترین غفلت ما ممکن است به ضرر و زیانی غیرقابل جبران منتهی شود. در این میان مسئولین علمی-دانشگاهی وظیفهای خطیر دارند و باید مراقبت کنند که کید دشمنان کارساز نیفتد و آن خودباوری و خوداتکایی علمی و فناوری به دیوار یأس و نومیدی برنخورد. این دغدغهها را باید به گوش جان بنوشیم و تا توان داریم بکوشیم تا «علم و فناوری» رونقی زایدالوصف یابد.
*دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان