کلیسای لاساگرادا فامیلیا که در زبان اسپانیایی به معنای «خانواده مقدس» است. به طرزی خیره‌کننده و عجیب از قلب شهر بارسلون به سوی آسمان پر می‌کشد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، اثر آنتونیو گائودی، معمار کاتالان پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در نهایت زمانی که کار ساختمان آن به پایان برسد بلندترین کلیسای دنیا خواهد شد. اما آیا آنطور که عده ای معتقدند این ساختمان یک اثر معماری نبوغ آسا است و یا یک بنای زشت و نابخردانه؟ آنتونیو گائودی همچون برخی از نخبگان هم دوره خود در دهه های پایانی قرن نوزدهم در کاتالونیا، منطقه ای در شمال شرقی اسپانیا، یک کاتولیک مومن و خداپرستی بسیار منزه بود. او بسیاری از آثار خود را با عناصر نیرومند مذهبی و عرفانی ویژه خود طراحی می کرد.

او در مورد شاهکار خود کلیسای لاساگرادا فامیلیا گفته بود: "من این ساختمان را برای خدا می سازم و مشتری من هیچ عجله ای برای تمام شدن آن ندارد."ساختمان این بنای خارق العاده که البته نباید آن را با کلیسای جامع اصلی شهر بارسلون اشتباه گرفت، از سال ۱۸۸۲ آغاز شده و هزینه آن در آغاز از طریق اوقاف یک انجمن کاتولیک و در دهه های اخیر از طریق بلیت ورودی بیش از دو میلیون توریستی تامین می شود که هر ساله از این محل بازدید می کنند.

بعید است این ساختمان تا قبل از سال ۲۰۲۶ تکمیل شود. بنابراین علاوه بر طراحی و پایه گذاری این ساختمان توسط گائودی چند نسل از معماران و سایر متخصصان رشته های ساختمانی با وسواس و عزم راسخی این پروژه را دنبال کرده اند. این ساختمان زمانی که تکمیل شود با ارتفاع ۱۷۰ متری بلندترین کلیسای دنیا خواهد بود و به احتمال زیاد عجیب ترین و بحث برانگیزترین ساختمانی است که تاکنون به عنوان محل عبادت ساخته شده است. از زمان مشخص شدن شکل نهایی این ساختمان پس از جنگ جهانی اول، هیچ بنایی تا این اندازه معماران، مورخان معماری و هنر و منتقدان را سردرگم و کلافه نکرده است.

به عنوان مثال جورج اورول نویسنده انگلیسی که در میانه جنگ داخلی اسپانیا به بارسلون رفته بود گفته است: "این یکی از زشت ترین و شنیع ترین ساختمانهای دنیاست" و اظهار امیدواری کرده بود که در جریان جنگ نابود شود. سالوادور دالی، نقاش سورئالیست اسپانیایی که زاده منطقه کاتالونیا بود گفته است: "زیبایی هراسناک و در عین حال خوردنی دارد" و پیشنهاد کرده بود که آن را زیر یک گنبد شیشه ای حفظ کنند. والتر گروپیوس معمار مدرنیست آلمانی، استاد خطوط و فرم های منظم و پایه گذار مدرسه معماری باوهاوس در دهه های آغازین قرن بیستم، نبوغ و کمال فناوری در بنای این ساختمان را ستوده است.

لوئیس سالیوان معمار برجسته آمریکایی دهه های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم که به "پدر آسمانخراش" شهرت یافت، این بنا را "تجسم معنویات در سنگ" توصیف کرده است.در سال ۲۰۱۰ پس از تکمیل شدن یکی از مناره های این بنا که تماما از سنگ ساخته شده و بیش از ۴۵ متر ارتفاع دارد و تقدیس این کلیسا توسط پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر پیشین کاتولیک‌ها باری دیگر بحث در مورد لا ساگرادا فامیلیا به راه افتاد. مانوئل ویسنت منتقد معماری و طراحی روزنامه اسپانیایی ال پائیس می گوید: "تنها فضیلت این بنا ناتمام بودن آن است.



این کلیسا آرزوهای یک معمار نابغه است که تحت تاثیر اوهام عارفانه به مرز جنون رسیده بود. امروزه با درآمد حاصل از توریسم ساختمان آن را ادامه می دهند اما وقتی که به پایان برسد کسی جز چند گردشگر ژاپنی و چینی به درون آن نخواهند رفت." انریک ماسیپ، معمار برجسته کاتالان و از اعضای کمیته کارشناسی شهرداری بارسلون می گوید: "این ساختمان بیهوده اینقدر اهمیت پیدا کرده و در حقیقت فضای کاملا بی روحی است." اکثر کسانی که این بنا را تقبیح می کنند حاضر نیستند به غیر از ظاهر بسیار تزیین شده و فرم های اختیاری و بی قاعده آن به چیز دیگری فکر کنند. اگر این ظاهر را که در نوع خود استثنایی است، کنار بزنیم متوجه خواهیم شد که طراحی یک چنین ساختمان عظیمی بدون تبعیت از قوانین متعارف معماری محصول سطح بسیار پیشرفته ای از مهندسی سازه است.


آنتونیو گائودی بسیاری از طرح های شخصی خود را براساس فرم هایی تنظیم می کرد که آنها را به شکل انتزاعی از اشکال طبیعی استخراج کرده بود. بسیاری از ستون ها و یا طاق های این بنا مثل سایر ساختمان هایی که او در بارسلون و اطراف آن ساخته است، به جای ساختارهای متعارف معماری و مهندسی شبیه درختان، گیاهان و یا تخت سنگ هایی است که در طبیعت می بینیم. به عنوان مثال به عکس مربوط به طاق مرکزی داخل این کلیسا نگاه کنید. به نظر شما شبیه جنگل انبوهی نیست که نور خورشید به درون آن نفوذ کرده باشد؟ گائودی آرزو می کرد که دیگران نیز همین شباهت را درک کنند. او می گفت:"هر چیزی را که طراحی کرده ام از کتاب بزرگ طبیعت الهام گرفته ام." راهنمای او غارها و کوهستانهایی بودند که با علاقه فراوان آنها را می شناخت و بررسی می کرد.مارک بوری یک معمار ۲۳ ساله اهل زلاند نو وقتی که در سال ۱۹۸۰ برای مشارکت در پروژه تکمیل این ساختمان به بارسلون آمد کاملا گیج شده بود.

تا اینکه بالاخره به اصطلاح دو ریالی او افتاد و متوجه شد که طراحی و محاسبات ریاضی و هندسی بی نظیر گائودی از تصویر او از کوهستانها و سایر پدیده های طبیعی الهام گرفته است.او اکنون معمار ارشد این پروژه و از چهره های شاخص طراحی فضاهای ساختمانی در دانشگاه ملبورن است. او با عاریه گرفتن نرم افزارهای پیشرفته مربوط به طراحی هوا- فضا توانسته است طرحی را که گائودی آغاز کرده بود، تکمیل کند و با ابداع روشهای کامپیوتری برای برش سنگ های مورد نیاز این ساختمان روند تکمیل آن را تسریع کند.

آنچه باعث تعجب و در عین حال فروتنی افرادی مثل مارک بوری می شود این است که آنتونیو گائودی حدود صد و بیست سال پیش و بدون کمک هیچیک از فناوریهای موجود توانسته بود با اتکا به شم معماری و نبوع بی نظیرش یک چنین طرح پیچیده و سه بعدی را خلق کند.طراحی ها، اتودها و مدلهایی را که خود گائودی تهیه کرده بود در آشوب جنگ داخلی اسپانیا و بر اثر حمله آنارشیست ها به این کلیسا همه از بین رفتند. با این همه آنارشیست ها به قبر گائودی حمله نکردند چون به خوبی می دانستند که بسیاری از مردم کاتالونیا از هر قشر، طبقه و مرام سیاسی او را مثل یک  قدیس ستایش می کنند.روز هفتم ژوئن ۱۹۲۶ در یکی از چهارراه های شلوغ شهر بارسلون یک تراموا به گائودی زد و او نیمه جان روی زمین افتاد.

راننده های تاکسی حاضر نشدند او را به بیمارستان منتقل کنند چون ظاهر او شبیه گداها بود. مردم این پیرمرد نحیف را به بیمارستان مستمندان بردند. وقتی که به هوش آمد و بقیه هم متوجه شدند که او کیست حاضر نشد آن بیمارستان را ترک کند و گفت :"جای واقعی من همین جاست."

در مراسم خاکسپاری او هزاران نفر از مردم شرکت کردند.درک انگیزه های معنوی، چه مذهبی و چه عرفانی، که طراحی و ساخت چنین ساختمانی را موجب شد امروزه کار ساده ای نیست. فکر اولیه بنای چنین کلیسایی ابتدا به ذهن جوزپ ماریا بوکابلا، یک ناشر کتابهای دینی و پس از سفرش به اماکن مذهبی در ایتالیا خطور کرد.او در این سفر به زیارت مقبره لورتو رفته بود که کلیسایی است که ادعا می شود خانه ای که فرشتگان در آن مریم را تقدیس کرده اند، با کمک فرشته ها از فلسطین به آنجا آورده شده و نگهداری می شود تا از ویرانی های جنگهای صلیبی در قرن سیزدهم در امان بماند.جوزپ ماریا بوکابلا پس از بازگشت به بارسلون انجمن مریدان سن جوزپ (یوسف مقدس) را بنیانگذاری کرد و این انجمن قطعه زمینی را که کلیسای لاساگرادا فامیلا بعدها در آن ساخته شد را خریداری و هزینه مراحل اولیه احداث این بنا را پرداخت کرد. این انجمن در اوج فعالیت خود حدود ششصد هزار عضو داشت.اگر ایمان می تواند کوهستانها را تکان دهد مسلما می تواند کلیسای لا ساگرادا فامیلیا را نیز بسازد.