تنها داشتن یک مدل کسب‌وکار مطلوب در زمان آغاز به کار شرکت مهم نیست، بلکه آن‌چه حیاتی‌تر است، در اختیار داشتن و حفظ یک مدل کسب‌وکار بهینه در طول حیات بنگاه است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،  یک مدل کسب‌وکار مناسب، توانایی آن را دارد که با پاسخ به سوال‌هایی در زمینه مشتری، ارزش مشتری و چگونگی کسب درآمد، زمینه منطق اقتصادی فعالیت سازمان را توضیح و شرح دهد که چگونه می‌توان ارزش مورد نظر مشتریان را با هزینه مناسب ارائه کرد.2

در هر کسب‌وکار دنباله‌ای از فعالیت‌ها وجود دارد که بنگاه‌ها برای تولید و ارائه محصول و خدمات خود به مشتریان باید آن‌ها را انجام دهند و به فراخور آن به سود یا زیان برسند. به این دنباله از فعالیت‌ها سیستم کسب‌وکار  گفته  می‌شود، که از یک صنعت به صنعت دیگر متفاوت است.3 در تعریف دیگری آمده است: سیستم کسب‌وکار یعنی روش یا روندی که مکانیسم تحویل محصول یا خدمات به مشتری را بهبود می‌دهد.4

بسته به نوع صنعت و بنگاهی که این فعالیت‌ها را به اجرا در می‌آورد، سیستم کسب‌وکار به زنجیره ارزش، شبکه ارزش  و گردونه ارزش  تقسیم می‌شود.5 سیستم کسب‌وکار برای یک بنگاه تولیدی زنجیره ارزش نامیده می‌شود (مانند سیستم کسب‌وکار یک بنگاه ساخت و تولید)، به بنگاه‌هایی که فعالیت‌های ارزش‌زای اصلی آن‌ها متضمن نقش واسطه‌ای است، شبکه ارزش گفته می‌شود (مانند سیستم‌های کسب‌وکار بانک‌های تجاری، سرمایه‌ای و خدمات کاریابی) و بنگاه‌هایی که نیاز به یک کسب‌وکار انعطاف‌پذیر دارند تا بتوانند نیازهای گوناگون را برطرف کنند، گردونه ارزش نامیده می‌شوند (مانند سیستم‌های کسب‌وکار در بیمارستان‌ها، خدمات مشاوره‌ای، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی). مجموعه‌ای از سیستم‌های کسب‌وکار بایستی در فعالیت باشند تا سیستم ارزش  (یا در دیدگاه تولیدی زنجیره تامین ) را شکل دهند. در یک سیستم ارزش هر کدام از بنگاه‌ها سیستم کسب‌وکار خودشان را دارند. آن‌چه برای ما اهمیت دارد، سیستمی متشکل از این سیستم‌های کسب‌وکار است که آن را سیستم ارزش می‌نامیم.6

علت این نام‌گذاری این است که این سیستم ارزش از تامین‌کنندگانی تشکیل شده است که نیاز‌های مشتریان خود را پس از افزودن ارزش به محصول برآورده می‌کنند. اما این مشتریان نیز خود به‌عنوان تامین‌کنندگان نیاز مشتریان دیگر محسوب می‌شوند و این دور تا مصرف‌کننده نهایی ادامه دارد. اگر در این سیستم ارزش کسب‌وکارها اقدام به مبادلات، یعنی به خرید یا فروش نهاده‌ها یا ستاده‌ها بینجامد، اصطلاحا یکپارچگی عمودی  صورت می‌پذیرد. به عبارت بهتر، ساخت نهاده‌ها یا فروش ستاده‌های بنگاه توسط خودش را یکپارچکی عمودی می‌گویند.7

چنان‌چه در این سیستم ارزش یکپارچگی عمودی در سمت بالادست‌های سیستم ارزش (یعنی کسانی که در ابتدای این زنجیره ارزش قرار دارند) صورت گیرد، آن را یکپارچگی عمودی پس‌رو و اگر در جهت عکس آن (یعنی کسانی که بیشتر به مشتری نهایی نزدیک‌اند) صورت بگیرد، آن را یکپارچگی پیش‌رو می‌گویند. برای مثال وقتی یک سازنده تلفن همراه ریزپردازنده‌های مورد نیاز تلفن همراه را به جای خرید از بنگاه دیگر، خود می‌سازد، می‌گوییم بنگاه اقدام به یکپارچگی عمودی پس‌رو کرده است. درواقع به جای این‌که این ریزپردازنده‌ها را از بالادستی خود (تامین‌کنندگان دیگر) تهیه کند، خودش ساخته است.

چنان‌چه این سازنده تلفن همراه پس از تولید تلفن همراه به‌طور مستقیم تلفن‌ها را به دست مشتریان برساند (و از این‌که بخواهد این موضوع را به متخصصان بازاریابی و کانال‌های توزیع واگذار کند، صرف نظر کند)، می‌گوییم بنگاه اقدام به یکپارچگی پیش‌رو کرده است. درواقع به جای این‌که فعالیت‌های بازاریابی را به پایین‌دستی‌ها واگذار کند، خود مستقیم این فعالیت‌ها را انجام می‌دهد. لازم به ذکر است که یک بنگاه در اصل زمانی این اقدامات را انجام می‌دهد که در مقایسه با رقبا بتواند ارزش بهتری را به مشتریان ارائه دهد. کسب‌وکارها علاوه بر فعالیت‌های پیوسته‌ای که در بالا نام برده شد، ممکن از اتحادهای راهبردی  یا مشارکت مخاطره‌آمیز  نیز استفاده کنند.

درمجموع هدف از همه این‌ها ایجاد ارزش مناسب‌تر برای کسب‌وکار‌هاست. درمجموع یک بنگاه در صورتی می‌تواند بهتر از رقبای خود در بازار به پول دست یابد که مدل کسب‌وکارش را با هزینه کمتر یا محصولات (خدماتی) متمایزتر ارائه دهد تا بتواند از ارزش ایجادشده به‌طور کامل بهره‌برداری کند. بنگاه‌ها برای آن‌که بتوانند در متن خود برای سودآوری بهتر فعالیت کنند، لازم است به سیستم‌های ارزش خود، به‌خصوص سیستم کسب‌وکار و ارکان آن توجه بیشتری داشته باشند.„