اصطلاح توسعه پایدار(Sustainable development)  در اواخر قرن بیستم مطرح شد. توسعه پایدار فرایندی است برای به دست آوردن پایداری در هر فعالیتی که نیاز به منابع و جایگزینی سریع و یکپارچه آن وجود دارد.

پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد ملی نخبگان: در کنار رشد اقتصادی جهان و جمعیت رو به افزایش سعی در اختصاص دادن منابع به یک میزان به همه و نیز به آیندگان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. توسعه پایدار عنصر سازمان‌دهنده‌ای است که موجب پایداری منابع تجدیدناپذیر می‌شود که این منابع لازمه حیات بشر روی کره زمین است. این مفهوم  سعی دارد برای آیندگان شرایط مطلوبی فراهم کند. توسعه پایدار نگاهی اخلاقی به دنیا را در پی دارد و به دنبال مسائلی است که دنیا در آرزوی آن است. مفهوم توسعه پایدار به دنبال پیشرفت اقتصاد جهان است، به دنبال نابودی فقر و در تلاش برای وحدت اجتماعی است که البته  در همه این‌ها حفظ محیط زیست در اولویت قرار دارد.

توسعه پایدار به‌عنوان یک فرایند، درحالی‌که لازمه بهبود و پیشرفت است، اساس بهبود وضعیت و رفع کاستی‌های اجتماعی و فرهنگی جوامع پیشرفته را فراهم می‌آورد و باید موتور محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی‌جوامع، به‌ویژه کشورهای در حال توسعه باشد.

 اگر بخواهیم به‌طور مشخص اهدافی را برای توسعه پایدار مشخص کنیم، می‌توان به سه هدف اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی با تاکید بر ایجاد تعادل بین آن‌ها اشاره کنیم.

در دو قرن گذشته این نگرش حاکم بود که محیط، یک عامل جدا از انسان و عاملی خارجی است و برای استفاده و استثمار انسان در نظر گرفته می‌شد. این دیدگاه که در ارتباط با توسعه سرمایه‌داری و انقلاب صنعتی رشد کرد، ارتباط انسان و محیط را به صورت غلبه انسان بر محیط بیان می‌کرد. در بیان توسعه پایدار اما دیگر انسان بر طبیعت سوار نیست، بلکه انسان و طبیعت هر دو با هم و در کنار هم قرار دارند.

مفهوم توسعه پایدار حاصل رشد و آگاهی از پیوند‌های جهانی، ما بین مشکلات محیطی در حال رشد، موضوعات اجتماعی، اقتصادی، فقر و نابرابری و نگرانی‌ها برای یک آینده سالم برای بشر است.

فرانچسکو دی کاستری معتقد است که توسعه پایدار به صورت صندلی است که چهار پایه اقتصادی، اجتماعی، اکولوژیکی و فرهنگی دارد که این ابعاد در کنار یکدیگر ، انسان را به سمت توسعه انسانی و پایدار سوق می‌دهند.

البته پایداری اغلب متهم به شعار بیشتر و عمل کمتر است. این ایراد بنا به دلایلی درست است. اول این‌که در مرحله‌ای از رشد اولیه نسبی است و هنوز خوب تعریف نشده است و مفاهیم به‌درستی در عمل کاربرد ندارد. دوم این‌که اغلب با محیط‌گرایی همراهی می‌کند و فریبی قوی برای استفاده ظاهری از آن به‌عنوان نشانی از احترام به محیط زیست است.

بعد از این‌که توسعه پایدار مطرح شد، حالا لازم بود این مفهوم به صورت کاربردی درآید و عینی شود. برای این کار موضوع طراحی پایدار مطرح شد که به دنبال راه‌حل‌هایی بود تا اهداف سه‌گانه توسعه پایدار را در صنعت نشان دهد. به زبان ساده‌تر طراحی پایدار یکی از راه‌حل‌های دسترسی به توسعه پایدار است. فلسفه طراحی پایدار، پشتیبان و مشوق نگرش‌ها و تصمیم‌هایی است که هر مرحله از طراحی، ساخت و سپس مصرف، تاثیرات منفی بر محیط زیست و سلامت استفاده‌کنندگان را در نظر گرفته باشد. این نوع طراحی از اصول خاصی تبعیت می‌کند که رعایت آن‌ها ضروری است: مدیریت منابع انرژی، طراحی با قابلیت بازگشت به چرخه زندگی، طراحی برای انسان.

یکی از موضوعاتی که در ادامه توسعه پایدار مطرح شد، موضوع توسعه پایدار شهری بود که محصول نگاه‌های جدید به عدالت اجتماعی، فضایی و محیطی نسبت به شهر است. توسعه پایدار شهری در پی بحث‌های طرفداران محیط زیست درباره مسائل زیست‌محیطی، به‌خصوص محیط زیست شهری، ارائه شد. راه‌های رسیدن به مبانی نظری در توسعه پایدار شهری برنامه‌ریزی‌های شهری، روستایی، ناحیه‌ای و ملی در راستای نقش قانون و کنترل کاربری‌هاست که نقش دولت در این برنامه‌ریزی‌ها بسیار اهمیت دارد. پیتر‌ هال توسعه پایدار شهری را این‌چنین تعریف می‌کند:

توسعه پایدار شهر محصول نگاه‌های جدید به عدالت اجتماعی، فضایی و محیطی نسبت به شهر است.

در راستای تحقق توسعه پایدار شهری می‌بایست شرایطی فراهم شود تا امکان بسترسازی توسعه پایدار انسانی و بهبود رفاه اجتماعی شهروندی فراهم شود که در این بستر می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

? برقراری عدالت اجتماعی

? طراحی اقلیمی هماهنگ با محیط زیست انسانی

? تقویت ساختارهای هم‌بستگی اجتماعی همچون تعهد و مسئولیت‌پذیری

? تقویت بنیان‌های اجتماعی و خانوادگی و احیای محیط زیست همگانی

? ایجاد انتظام ساختاری در فضای شهری برای ادراک زیباشناختی و خوانایی شهری

? بهبود بهره‌گیری از فضاهای شهری و افزایش رضایت شهروندی

? یکپارچگی بخشی به ساختار بصری محیط و منظر شهری

یکی دیگر از مفاهیم مهمی‌که در ادامه توسعه پایدار و طراحی پایدار مطرح شد، معماری پایدار است. با توجه به این‌که ساختمان‌ها با منابع طبیعی در ارتباط هستند و این‌که ساختمان‌ها چه هنگام ساخته شدن و چه هنگام بهره‌برداری از مهم‌ترین موضوعاتی هستند که در چرخه اکوسیستم بسیار اثر می‌گذارند، پس لازم است موضوع توسعه پایدار در معماری وارد شود. معماری پایدار بر این نکته استوار است که ساختمان یک جزء کوچک پیرامونی است که باید به‌عنوان بخشی از اکوسیستم عمل کند و در چرخه حیات قرار گیرد. معماری پایدار با ارزش نهادن به نیاز‌های انسانی به وسیله تاکید بر ویژگی‌های یک مکان سعی در تداوم و بقا در آن دارد.

درواقع معماری پایدار مانند جنبش‌های معماری سبز، عمده توجه خود را به مسائل محیطی و اکولوژیکی از یک سو و از سوی دیگر موضوعات تکنولوژیک (اکوتک) قرار نمی‌دهند، بلکه سعی دارند آن‌ها را با موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز عجین کنند.

نورمن فاستر، معمار مشهور انگلیسی و طراح تالار لندن و گنبد رایشتاک، طراحی پایدار را حداکثر کارایی با حداقل ابزار می‌داند و نیز ریچارد راجرز دیگر معماری مطرح انگلیسی که همراه رنزو پیانو مرکز فرهنگی ژرژ پمپبدو را طراحی کرد، در توصیف معماری پایدار معتقد است که معماری باید در پایداری محیط و اجتماع سهم داشته باشد و معماران عهده‌داران این مسئولیت‌ها و دارای مختصر استقلالی شوند.

این نکته دارای اهمیت است که طراحی پایدار در عرصه معماری و شهرسازی به‌عنوان سبکی جدید همانند فولدینگ یا دیکانستراکشن نیست، بلکه یک روش در تفکر طراحی است که اساس آن هماهنگی با طبیعت است. البته این تفکر به صورت ناخودآگاه از قرن‌های گذشته کم‌وبیش وجود داشته است. به‌عنوان مثال استفاده از مصالح بوم‌آورد و نیز جهت‌گیری ساختمان‌ها برای جذب بیشتر انرژی خورشید ازجمله روش‌هایی است که سعی داشته‌اند بهترین استفاده را از طبیعت  ببرند.„