ممنوعیت مطالعه کتاب های غیر درسی در دوران تحصیل فرزندان، آسیبی است که متاسفانه برخی خانواده ها به آن افتخار می کنند!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، دست کم گرفتن مطالعه از زمانی آغاز می شود که دانش آموزان را فقط به عنوان واحدی می بینیم که باید درس بخوانند. درس هم از راه مطالعه آغاز می شود. وقتی در دوران کودکی به بچه ها بیاموزیم که مطالعه کنند و آنها را با کتاب آشنا کنیم، دانش آموز تفاوت چندانی میان کتاب های منتشر شده و کتب درسی نمی بیند؛ و دست آخر اینکه در نوشتن بسیاری از درس ها بچه ها می توانند از خلاقیت بهره ببرند.
پس چه باید کرد، قدم اول مطالعه برای کودکانمان که برای تمام جوانب شان حاضریم هزینه کنیم از کجا آغاز می شود؟
به طور قطع قدم اول از نهاد خانواده آغاز می شود، خانواده به عنوان مهمترین نهاد شکل گیری شخصیت کودک، نقش انکار ناپذیری را در این میان ایفا می کند. خانواده ها زمان لازم را برای تربیت کودکان در حوزه مباحث مطالعاتی نمی گذارند.
انس گرفتن کودک با کتاب و یا دیدن والدینی که در حال مطالعه هستند، به صورت غیر مستقیم باعث شکل گیری نهاد شخصیتی کودک می شود. این قطعه معیوب بخش اعظمی از مشکلات ما در مطالعه نکردن کودکان را تشکیل می دهد.
نهاد دیگری که می تواند در شکل گیری و نتیجه بخشی پرورش کودکان در مطالعه موثر باشد، مدرسه است. دانش آموزان به واسطه اینکه زمان بسیاری را در مدرسه می گذرانند، شکل گیری بخش عمده از شخصیت خود را مدیون مدرسه هستند. در واقع مدرسه و نظام آموزشی تاثیر بسیار زیادی در تشکیل نهاد کودکان داراست.
اما به واسطه ایرادات ساختاری که آموزش و پرورش دارد، اصولا چنین شکل گیری به صورت درست انجام نمی شود. اینجاست که باید ساختار مدرسه را از مدیریت تا دبیران به صورت مختلف بررسی شود.
مدیران اغلب مدارس نسبت به درس ادبیات بیگانه هستند و آنچنان که باید و شاید نسبت به این درس اشراف ندارند و یا آن را درسی کم اهمیت می دانند. در صورتی که می توان مثال های فراوان برای نقض این مسئله دید. (شما توجه کنید چه تعداد پزشک یا مهندس در کشور ما از نوشتن یک نامه اداری بدون غلط املایی و یا ساختار مناسب عاجز هستند).
همین بی توجهی یا کم توجهی شکل دیگری نیز به خود می گیرد. آیا در ساختار آموزش و پرورش ساعتی برای مطالعه دانش آموزان در ساعت های مختلف در نظر گرفته شده است؟ و آیا اساسا می توان به مفروضات درسی شک کرد و یا تشکیکی در امور مختلف درسی و یا اعتقادی کرد؟
پاسخ به این مسئله روشن کننده این امر است که به طور کل سیستم آموزش پرورش با امر اندیشیدن گویا سر عناد دارد، مطالعه که جای خود دارد. امر دیگر که در همین زمینه باید به آن پرداخت تاثیر دبیران ادبیات است که اگر درد معاش را از زندگی آنان نادیده بگیریم، حتی آنان که زمان می گذارند و برای دانش آموزان خود کار می کنند از سوی مدیران کلان خود حمایت نمی شوند و چه بسا به واسطه نگاه های مقطعی توبیخ نیز بشوند.(باید در نظر گرفته شود که امور فرهنگی مباحث بلند مدت است)
حال در این میان چه باید کرد؟
تمام مشکلات ساختاری در اجتماع و انواع نهاد های ما وجود دارد، اما آیا با وجود این مشکلات باید دست روی دست گذاشت و یا می توان راهکارهایی مناسب نیز در نظر گرفت؟
- اول آنکه باید سعی کنیم کتاب همیشه در دسترس کودکان باشد، حتی اگر نسبت به کتاب ابتدا احساس بیگانه ای داشته باشند. اما در قدم های بعد رفته رفته با کتاب خو می گیرند.
- دوم در خانه در قدم های اول برای کودکان کتاب خوانده شود. در قدم های بعد اجازه بدهند بخشی از داستان توسط کودک ساخته شود. این اجازه دادن به کودک در ساخت داستان پرو بال دادن به تخیل او باعث ایجاد علاقمندی در زایش اثر، ایجاد حس مالکیت او نسبت به امر ادبی را ممکن می سازد. همین احساس می تواند در خرید کتاب نیز برای او شکل بگیرد و قدم به قدم برای کتاب های خویش ارزش قائل شود.
- سوم در نهاد مدرسه باید حرکت به سوی تعالی نظام آموزشی باشد، به نظر می رسد در قدم اول می توان با ایجاد ساعاتی برای مطالعه غیر درسی و ایجاد انگیزه دانش آموزان را به این سمت سوق داد که می شود کتب غیر درسی به کلاس بیاورند و حتی بخوانند. به طور مثال بخشی از یک زنگ ادبیات به ساعت کتاب خوانی اختصاص پیدا کند. این امر و پرورش شوق خواندن در دانش آموزان رفته رفته می تواند بخشی از آنان را وارد بدنه افراد کتابخوان کشور کند.