این روزها بازارهایِ اروپایی توجهی بیش از پیش به محصولاتِ ریشهدار نشان میدهند. محصولاتی که بر خلافِ محصولاتِ کاملا صنعتی و سازندههایشان نه کمپانیهایِ معظمی که هدفی جز سود مادی ندارند بلکه هنرمندانِ کوچکی هستند که بخشی از وجودشان در هنرشان است.
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری: میگوید:«کودکیاش در اصفهان و قدمزدن در میدانِ نقشجهان و خیرهشدن به سردرِ بازارِ قیصریه٬ رها شدن در آرامشِ معنویِ مساجدِ باشکوهِ میدان٬ همنفسشدن با نفسِ هنرمندانی که از چشم و جان و عشقشان به رنگهای مینا میدمیدند گذشته است و گردش در باغِ چهلستون و همصدا شدن با نوایِ زایندهرود در گذر از سیوسهپل٬ روح و جانش را با زیبایی و اصالتِ هنرِ هنرمندانِ ایران آشنا کرده و جوانهای در ذهنش زده که هنوز هم میبالد». اینها بخشی از سخنان آرزو باقی؛ موسس وبسایت پرسیسکآرت ( www.PersiskArt.com ) است، وب سایتی که می کوشد سهم واقعی هنر و هنرمند را زنده و پویا نگه دارد و با نگاهی هنرمندانه هنر را ارج نهد. در ادامه گفت و گوی ما با این بانوی کارآفرین را میخوانید.
به نظر می رسد که هنر ایرانی در تار و پود شما رخنه دارد.
بله، در طولِ سالها٬ علاقهام به هنر٬ کنجکاویام را به هنرمند رساند. دستانِ صبور و روحِ پراستقامتی که تار و پود را به هم میرساند و معجزهیِ «فرشِ» ایرانی را خلق میکند٬ روحِ آزاد و بیپیرایهیِ زنِ عشایری که «گلیم» و «جاجیم» میبافد٬ سوزنهایی که زنِ بلوچ به پارچه میزند٬ نگاهی که زنِ کرمانی در نقطهنقطهیِ «پته»اش جا گذاشته است٬ امیدی که در قلممویِ دخترِ اصفهانی است وقتی آبیِ فیروزهایِ «مینا» را خلق میکند٬ خلاقیتی که هنرمند در کنارِ هم چیدنِ قطعاتِ «منبت» به کار برده است٬ دقتی که در «مینیاتور»ها هست٬ و موجِ نوآوریِ هنرمندانِ جوانتر که با الهام از آموختههایِ پیشینیان٬ نگاهِ امروزشان را در جعبهها٬ نقاشیها٬ و هنرهایِ دستیِ دیگر بروز میدهند و پتانسیلهای بی شمارِ دیگرِ فرهنگ و هنر ایرانی زمینهساز عشق بی حد و حصر من به هنر و هنرمند ایرانی است.
با توجه به تجربهتان در این عرصه، نگاه بازار بینالمللی هنر را به هنر شرقی چگونه ارزیابی می کنید؟
چند سال پیش پس از مدتی اقامت در سوئد٬ کمکم متوجه شدم که فضایِ فرهنگی و هنریِ اروپا میتواند بخشی از تشنگیاش را با آبِ هنر و فرهنگِ ایرانی٬ اسلامی برطرف کند. دیدم که چطور کشورهایی همچون هند و پاکستان اقدام به سرمایهگذاری در زمینهیِ توزیعِ صنایعِدستی کشورشان میکنند و چطور مخاطبِ اروپاییِ کنجکاو شده را با تاریخ و زندگیِ مردمانِ آن کشورها آشنا میکنند.
همزمان٬ مشخص بود که بازارهایِ اروپایی توجهی بیش از پیش به محصولاتِ اصیل٬ واقعی و ریشهدار نشان می دهند. محصولاتی که بر خلافِ محصولاتِ کاملا صنعتی٬ ضرر و زیانَ کمتری برایِ محیطزیست دارند و سازندههایشان نه کمپانیهایِ معظمی که هدفی جز سود مادی ندارند بلکه هنرمندانِ کوچکی هستند که بخشی از وجودشان در هنرشان است.
در این بازار جایگاه هنر ایرانی کجاست؟
هنر ایران البته از طریقِ فرشِ ایرانی که وجههای جهانی دارد تا حدی شناخته شده بود٬ اما نخست اینکه مخاطبِ اروپایی چیز زیادی فراتر از فرش از هنر و فرهنگ و تاریخِ غنیِ ایران ندیده بود٬ دوم اینکه دانشِ او از ایران زیر پردهیِ ضخیمی از تصاویر رسانهای پوشیده شده بود.
سهم معنوی و مادی هنرمندان از این بازار چه اندازه است؟
متاسفانه هنرمندانِ کوچکتر صنایعِ دستی فرصتِ رقابت و حضور در بازارهای بینالمللی را به دست نیاورده بودند. یک نکتهای که به چشمم آمد این بود که در بازارهایِ هنری٬ همیشه خودِ محصول است که زیرِ نورِ چراغها قرار میگیرد و تحسین میشود. معمولاً٬ محصولها راهِ درازی را از خانهیِ هنرمندِ اول تا رسیدن به فروشگاهی که در معرضِ نگاهِ مشتری قرار میگیرند طی میکنند و همین فاصله باعث میشود تا کمتر خبری از خودِ هنرمند باشد.
یعنی بازار توجیه اقتصادی مناسبی برای هنرمندان در نظر نمیگیرد؟
بله، متاسفانه گاهی٬ توزیعِ اقتصادیِ این بازار هم از همین الگو پیروی میکند و سهمِ هنرمند کمتر خواهد بود. اما٬ اینکه هر محصول شناسنامه داشته باشد و مشتری بتواند بداند کدامین دست است که فرش را بافته است روز به روز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. همهیِ اینها دست به دستِ هم داد تا به فکرِ پرسیسکآرت،بیفتم.
کمی از مراحل راهاندازی این وب سایت بگویید؟
اول٬ با بیش از دهها هنرمند صنایعِ دستی که بیشتر از میانِ خانمها بودند صحبت کردم. از کرمان و سیستان و بلوچستان تا اهواز و کردستان و اصفهان و شیراز. خیلی از این هنرمندها در شهرهایِ کوچکتر و روستاها زندگی و خیلیهاشان با هنری که دارند بخشِ بزرگی از زندگیِ خود و خانوادهشان را تأمین می کردند. در قدمِ بعدی٬ اقدام به تولیدِ محتوا در مورد ایران٬ فرهنگ و تاریخِ آن٬ استانها و صنایعِ دستی آنها کردم. کمکم گروهِ کوچکی از علاقهمندان هم به من پیوستند که با هنر عکاسی و گرافیک و ایدههایِ خوب حاضر به کمک به پروژه بودند. از صنایعِ دستیِ ایران و کارگاهها و مراحلِ تولید و هنرمندان عکاسی و مستندسازی کردیم که بتوانیم آنها را به شکلِ قابلِ عرضه در اختیارِ مخاطب قرار دهیم.
هدف اصلی پرسیسک آرت چیست؟
یکی از اهدافِ این وبسایت این است که نه فقط محصولها٬ بلکه خودِ هنرمندان را هم معرفی کند. وقتی با خانمهای هنرمند صحبت کردم همه از این ایده استقبال کردند. یک قسمت «وبلاگ» در پرسیسکآرت ایجاد کردیم که به معرفی هنرمندها و قصهیِ آنها اختصاص داشته باشد. همچنین وبسایت و فروشگاهِ اینترنتی بر پایهیِ مدلِ کسب و کارِ اجتماعی راهاندازی شده، کسب و کارهای اجتماعی آن دسته از کسب و کارها هستند که هدفشان صرفاً سودِ مالی نیست٬ بلکه امیدوارند بتوانند از طریقِ کسب و کار٬ تأثیر مثبتِ اجتماعی داشته باشند.
و حرف پایانی شما؟
پرسیسکآرت امروز مکانی است که مخاطبِ اروپایی میتواند آنجا راجع به ایران و صنایعِ دستیِ آن اطلاعات کسب کند و در فروشگاهِ اینترنتیاش چرخی بزند و از میان گلیمها٬ ظروف میناکاری٬ منبت٬ مینیاتور٬ پته٬ سوزندوزی٬ بدلیجات دستساز مثلِ دستبند و گردنبند٬ جعبهها و صنایعِ دستی دیگر انتخاب و خرید کند. محصولاتی که در این فروشگاهِ اینترنتی عرضه میشوند توسطِ بانوانِ هنرمندِ ایرانی ساخته شدهاند و قسمتِ اعظمِ سودِ حاصل از فروشِ محصولات هم به همین بانوان برگردانده خواهد شد.
این پروژه هنوز در ابتدای راه است و مسیری طولانی پیشِ رو دارد. گرچه اولین قدم٬ سختترین قدم است اما رقابت در فضایِ بازارهای بینالمللی و شناساندنِ نامِ پروژه و صنایعِ دستیِ ایران به مخاطبان از جمله چالشهای پیشرو هستند.
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری: میگوید:«کودکیاش در اصفهان و قدمزدن در میدانِ نقشجهان و خیرهشدن به سردرِ بازارِ قیصریه٬ رها شدن در آرامشِ معنویِ مساجدِ باشکوهِ میدان٬ همنفسشدن با نفسِ هنرمندانی که از چشم و جان و عشقشان به رنگهای مینا میدمیدند گذشته است و گردش در باغِ چهلستون و همصدا شدن با نوایِ زایندهرود در گذر از سیوسهپل٬ روح و جانش را با زیبایی و اصالتِ هنرِ هنرمندانِ ایران آشنا کرده و جوانهای در ذهنش زده که هنوز هم میبالد». اینها بخشی از سخنان آرزو باقی؛ موسس وبسایت پرسیسکآرت ( www.PersiskArt.com ) است، وب سایتی که می کوشد سهم واقعی هنر و هنرمند را زنده و پویا نگه دارد و با نگاهی هنرمندانه هنر را ارج نهد. در ادامه گفت و گوی ما با این بانوی کارآفرین را میخوانید.
به نظر می رسد که هنر ایرانی در تار و پود شما رخنه دارد.
بله، در طولِ سالها٬ علاقهام به هنر٬ کنجکاویام را به هنرمند رساند. دستانِ صبور و روحِ پراستقامتی که تار و پود را به هم میرساند و معجزهیِ «فرشِ» ایرانی را خلق میکند٬ روحِ آزاد و بیپیرایهیِ زنِ عشایری که «گلیم» و «جاجیم» میبافد٬ سوزنهایی که زنِ بلوچ به پارچه میزند٬ نگاهی که زنِ کرمانی در نقطهنقطهیِ «پته»اش جا گذاشته است٬ امیدی که در قلممویِ دخترِ اصفهانی است وقتی آبیِ فیروزهایِ «مینا» را خلق میکند٬ خلاقیتی که هنرمند در کنارِ هم چیدنِ قطعاتِ «منبت» به کار برده است٬ دقتی که در «مینیاتور»ها هست٬ و موجِ نوآوریِ هنرمندانِ جوانتر که با الهام از آموختههایِ پیشینیان٬ نگاهِ امروزشان را در جعبهها٬ نقاشیها٬ و هنرهایِ دستیِ دیگر بروز میدهند و پتانسیلهای بی شمارِ دیگرِ فرهنگ و هنر ایرانی زمینهساز عشق بی حد و حصر من به هنر و هنرمند ایرانی است.
با توجه به تجربهتان در این عرصه، نگاه بازار بینالمللی هنر را به هنر شرقی چگونه ارزیابی می کنید؟
چند سال پیش پس از مدتی اقامت در سوئد٬ کمکم متوجه شدم که فضایِ فرهنگی و هنریِ اروپا میتواند بخشی از تشنگیاش را با آبِ هنر و فرهنگِ ایرانی٬ اسلامی برطرف کند. دیدم که چطور کشورهایی همچون هند و پاکستان اقدام به سرمایهگذاری در زمینهیِ توزیعِ صنایعِدستی کشورشان میکنند و چطور مخاطبِ اروپاییِ کنجکاو شده را با تاریخ و زندگیِ مردمانِ آن کشورها آشنا میکنند.
همزمان٬ مشخص بود که بازارهایِ اروپایی توجهی بیش از پیش به محصولاتِ اصیل٬ واقعی و ریشهدار نشان می دهند. محصولاتی که بر خلافِ محصولاتِ کاملا صنعتی٬ ضرر و زیانَ کمتری برایِ محیطزیست دارند و سازندههایشان نه کمپانیهایِ معظمی که هدفی جز سود مادی ندارند بلکه هنرمندانِ کوچکی هستند که بخشی از وجودشان در هنرشان است.
در این بازار جایگاه هنر ایرانی کجاست؟
هنر ایران البته از طریقِ فرشِ ایرانی که وجههای جهانی دارد تا حدی شناخته شده بود٬ اما نخست اینکه مخاطبِ اروپایی چیز زیادی فراتر از فرش از هنر و فرهنگ و تاریخِ غنیِ ایران ندیده بود٬ دوم اینکه دانشِ او از ایران زیر پردهیِ ضخیمی از تصاویر رسانهای پوشیده شده بود.
سهم معنوی و مادی هنرمندان از این بازار چه اندازه است؟
متاسفانه هنرمندانِ کوچکتر صنایعِ دستی فرصتِ رقابت و حضور در بازارهای بینالمللی را به دست نیاورده بودند. یک نکتهای که به چشمم آمد این بود که در بازارهایِ هنری٬ همیشه خودِ محصول است که زیرِ نورِ چراغها قرار میگیرد و تحسین میشود. معمولاً٬ محصولها راهِ درازی را از خانهیِ هنرمندِ اول تا رسیدن به فروشگاهی که در معرضِ نگاهِ مشتری قرار میگیرند طی میکنند و همین فاصله باعث میشود تا کمتر خبری از خودِ هنرمند باشد.
یعنی بازار توجیه اقتصادی مناسبی برای هنرمندان در نظر نمیگیرد؟
بله، متاسفانه گاهی٬ توزیعِ اقتصادیِ این بازار هم از همین الگو پیروی میکند و سهمِ هنرمند کمتر خواهد بود. اما٬ اینکه هر محصول شناسنامه داشته باشد و مشتری بتواند بداند کدامین دست است که فرش را بافته است روز به روز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. همهیِ اینها دست به دستِ هم داد تا به فکرِ پرسیسکآرت،بیفتم.
کمی از مراحل راهاندازی این وب سایت بگویید؟
اول٬ با بیش از دهها هنرمند صنایعِ دستی که بیشتر از میانِ خانمها بودند صحبت کردم. از کرمان و سیستان و بلوچستان تا اهواز و کردستان و اصفهان و شیراز. خیلی از این هنرمندها در شهرهایِ کوچکتر و روستاها زندگی و خیلیهاشان با هنری که دارند بخشِ بزرگی از زندگیِ خود و خانوادهشان را تأمین می کردند. در قدمِ بعدی٬ اقدام به تولیدِ محتوا در مورد ایران٬ فرهنگ و تاریخِ آن٬ استانها و صنایعِ دستی آنها کردم. کمکم گروهِ کوچکی از علاقهمندان هم به من پیوستند که با هنر عکاسی و گرافیک و ایدههایِ خوب حاضر به کمک به پروژه بودند. از صنایعِ دستیِ ایران و کارگاهها و مراحلِ تولید و هنرمندان عکاسی و مستندسازی کردیم که بتوانیم آنها را به شکلِ قابلِ عرضه در اختیارِ مخاطب قرار دهیم.
هدف اصلی پرسیسک آرت چیست؟
یکی از اهدافِ این وبسایت این است که نه فقط محصولها٬ بلکه خودِ هنرمندان را هم معرفی کند. وقتی با خانمهای هنرمند صحبت کردم همه از این ایده استقبال کردند. یک قسمت «وبلاگ» در پرسیسکآرت ایجاد کردیم که به معرفی هنرمندها و قصهیِ آنها اختصاص داشته باشد. همچنین وبسایت و فروشگاهِ اینترنتی بر پایهیِ مدلِ کسب و کارِ اجتماعی راهاندازی شده، کسب و کارهای اجتماعی آن دسته از کسب و کارها هستند که هدفشان صرفاً سودِ مالی نیست٬ بلکه امیدوارند بتوانند از طریقِ کسب و کار٬ تأثیر مثبتِ اجتماعی داشته باشند.
و حرف پایانی شما؟
پرسیسکآرت امروز مکانی است که مخاطبِ اروپایی میتواند آنجا راجع به ایران و صنایعِ دستیِ آن اطلاعات کسب کند و در فروشگاهِ اینترنتیاش چرخی بزند و از میان گلیمها٬ ظروف میناکاری٬ منبت٬ مینیاتور٬ پته٬ سوزندوزی٬ بدلیجات دستساز مثلِ دستبند و گردنبند٬ جعبهها و صنایعِ دستی دیگر انتخاب و خرید کند. محصولاتی که در این فروشگاهِ اینترنتی عرضه میشوند توسطِ بانوانِ هنرمندِ ایرانی ساخته شدهاند و قسمتِ اعظمِ سودِ حاصل از فروشِ محصولات هم به همین بانوان برگردانده خواهد شد.
این پروژه هنوز در ابتدای راه است و مسیری طولانی پیشِ رو دارد. گرچه اولین قدم٬ سختترین قدم است اما رقابت در فضایِ بازارهای بینالمللی و شناساندنِ نامِ پروژه و صنایعِ دستیِ ایران به مخاطبان از جمله چالشهای پیشرو هستند.