با
توجه به افزایش رشد اقتصادی و کاهش تورم و ماندگاری آن به نظر میرسد هر
چند دولت هنوز نتوانسته تمامی ارکان و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را
جامه عمل بپوشاند، اما سعی داشته در همان راستا قدم بردارد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، در
روزهایی که اقتصاد ایران برای رها شدن از پیامدهای تحریمها تلاش میکرد،
موضوع اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهکار اساسی برای نجات اقتصاد کمجان و
رنجور ایران پیشنهاد شد. در اقتصادی که رشدش از حدود 3 تا 4 درصد به منفی 5
تا 6 درصد رسیده بود و کسی نه توان تولید داشت و نه یارای خرید، پیشنهاد
شیوه اقتصاد مقاومتی برای رسیدن به ثبات و آرامش اقتصادی ضروری به نظر
میرسید. اگرچه بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که
برای اقتصاد ایران نسخهای مانند اقتصاد ریاضتی باید تجویز کرد، اما
بیانات رهبری و پیشنهادی مبنی بر در پیش گرفتن شیوه اقتصاد مقاومتی مشخص
شود این شیوه برای اقتصاد ایران میتواند کاراتر باشد. در تعاریف علمی و
اقتصادی از اقتصاد مقاومتی به طور مشخص نامی وجود ندارد، اما در برخی از
متون اقتصادی کلماتی چون Resilient Economy یا Resistive Economy وجود
دارد. در واقع اقتصاد مقاومتی بنابر تعاریف «روشی برای مقابله با تحریمها
علیه یک منطقه یا کشور تحریم شده است. در شرایطی که صادرات و واردات
هیچکدام برای آن کشور مجاز نیست. به طور معمول دولتهای رانتیر پس از
مواجهه با بحرانهای اقتصادی و تهدید به تحریم به سمت اقتصاد مقاومتی و
مقاومسازی نظام اقتصادی حرکت میکنند. اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص
حوزههای فشار و تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرهاست. برای رسیدن
به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور
و تلاش برای خوداتکایی تاکید شود. طبق نظر دولتمردان ایران در تعریف
اقتصاد مقاومتی، ضرورت مقاومت برای رد کردن فشارها و عبور از سختیها برای
رسیدن به نقاط مثبت ملی نیاز است.» برخی از اقشار (افراد عادی و حتی
کارشناسان) اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی میدانند یا تصور
میکنند اقتصاد ریاضتی یکی از شاخههای اقتصاد مقاومتی است، در حالیکه این
دو اصطلاح به طور کامل متفاوت هستند و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند.
ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع
کسری بودجه، به کاهش یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست میزنند.
این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود،
گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای مالی
خارجی میانجامد. اینکه بر اقتصاد و شرایط بحران آن ریاضت و
سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمیرسد، اما میتواند
به بازیابی درازمدت اقتصاد کمک کند. بنابراین اگرچه اقتصاد ایران ممکن است
ناچار شود در درازمدت به سیاستهای ریاضتی روی بیاورد، اما اقتصاد مقاومتی
و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که به هیچ عنوان منجر به
بروز یکدیگر نخواهند شد. بنابر این تعاریف معمول میتوان نتیجه
گرفت که اقتصاد مقاومتی بیش از هر راهحلی میتواند و توانسته بر اقتصاد
ایران تاثیر بگذارد و آن را در اوج رخوت و رکود به حرکت درآورد. روز 29
بهمن ماه سال 92 روز ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی نقطه عطفی در تاریخ
اقتصاد ایران به شمار میآید. این سیاستها با هدف تامین رشد پویا و
بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز
بیستساله، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطافپذیر،
فرصتساز، مولد، درونزا، پیشرو و بروننگر ابلاغ شد. البته این سیاستهای
کلی در 24 بند بود که نگاهی به این بندها نشان میدهد مهمترین نکته در
نظر گرفته شده در این سیاستها و کل اقتصاد مقاومتی تکیه بر ایجاد ارزش
افزوده و رشد اقتصادی با توجه به توان داخلی کشور است. توجه به بخش خصوصی
افزایش بهرهوری در اقتصاد و کاهش فساد که لازمه بهرهوری است نیز در این
سیاستها به طور کامل مورد توجه قرار گرفته است. اجرای اصل 44 قانون اساسی و توجه به
واگذاریها که یکی از مهمترین پایههای رشد بخش خصوصی در اقتصاد است، در
این سیاستها مورد توجه قرار گرفته است. در واقع توجه و استفاده از بخش
خصوصی و توجه به ظرفیتهای بخش خصوصی واقعی میتواند راهگشای اقتصاد ایران
با توجه به حجم درآمد ناخالص ملی و جمعیت جوان کشور باشد. در سالهای
نهچندان دور برای تحقق خصوصیسازی واقعی به عنوان یکی از مهمترین ارکان
به آن توجه شد. واگذاریهایی که میتوانست از طریق بورس به دست بخش خصوصی
واقعی برسد و کار مسولان و فعالان اقتصادی را بهبود بخشد. در سالهای اخیر
با وجود اینکه تعداد شرکتهای واگذار شده کاهش یافته، اما به نظر میرسد
با توجه به اینکه واگذاریها بیشتر از طریق بورس بوده، حجم بیشتری از این
شرکتها به بخش خصوصی واقعی واگذار شده است. با توجه به همه ناهمواریهای
راه و واگذاریها دولت نهایت سعی خود را کرده تا به اصل و روح واگذاریها و
همچنین پایه و اساس اقتصاد مقاومتی توجه کند و در راه به نتیجه رسیدن آن
تلاش شده است. یکی دیگر از ارکان تحقق اقتصاد مقاومتی
فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی و تک محصولی است. البته کاهش سهم نفت در بودجه
دولت به خصوص در بودجه جاری یکی از مهمترین راههای کاهش وابستگی اقتصاد
به نفت است. با توجه به اهمیت کاهش سهم نفت در بودجه و درآمدها در
برنامههای چهارم و پنجم توسعه به این موضوع توجه شد. قرار بر این بود که
با توجه درآمدهای دولت هم سهم واریز درآمدهای نفتی به صندوق توسعه ملی
افزایش پیدا کند و در عین حال حداقل سالی 10 درصد از سهم نفت در بودجه کاهش
پیدا کند، اما عملی شدن آن به دلیل بیانضباطی مالی در دولت همراه با
افزایش درآمدهای نفتی محقق نشد. هرچه بر شدت تحریمها افزوده شد، توان
اقتصادی و تولید نیز کاهش پیدا کرد. در سالهای اخیر به خصوص از سال 92 به
بعد که سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده، با توجه به اینکه درآمدهای
نفتی نیز بسیار کاهش یافت، مهمترین و اصلیترین شیوهها و سیاستهای دولت
معطوف به اجرای اقتصاد مقاومتی شد. البته با توجه به افزایش رشد اقتصادی و
کاهش تورم و ماندگاری آن به نظر میرسد هر چند دولت هنوز نتوانسته تمامی
ارکان و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را جامه عمل بپوشاند، اما سعی داشته
در همان راستا قدم بردارد. در بخشهای دیگر تحقق اقتصاد مقاومتی
مانند شفافیت اقتصادی، مبارزه با فساد، افزایش توانایی و توانمندیهای
اقتصادی، فعال کردن بخش واقعی و مولد اقتصاد، حضور فعال بخش خصوصی در
عرصههای مختلف، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و... از جمله این راههای رفته
برای تحقق اقتصاد مقاومتی است.