مفهوم
منتور و منتور شیپ شده چاقوی دو لبه! اگه خوب باشه میگن عجب منتوری بوده و
دمش گرم، اگه بد باشه میگن بابا اینام که معلوم نیست از کجا اومدن شدن
منتور!!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،از یه
طرف با توجه به برگزاری کلی رویداد کارآفرینی و استارتاپی و از طرف دیگه
وجود کلی منتور و مشاور استارتاپ ها که دارن فعالیت میکنن، این وسط مفهوم
منتور و منتور شیپ شده چاقوی دو لبه! اگه خوب باشه میگن عجب منتوری بوده و
دمش گرم، اگه بد باشه میگن بابا اینام که معلوم نیست از کجا اومدن شدن
منتور!! اون موقعس که میپرسن ببخشید شما کی هستی؟ چه کسب و کاری راه
انداختی؟ اصلا حرف حسابت چیه؟
با توجه به موارد فوق، همیشه کلی حرف و حدیث راجع به منتورها و بحث منتورینگ تو شبکه های مختلف رد و بدل شده، بنابراین بر خودم لازم و واجب دونستم مطلبی رو در این باب بنویسم که توش یه بررسی کلی در مورد وضعیت منتورشیپ تو اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی کشور داشته باشم و یه سری نکات رو در این مورد بگم.
منتور استارتاپ ها کی هستن؟
تعریفی که قبلا از منتور کرده بودم تو سایتم:
مربی یا منتور (Mentor) میتونه یک کارآفرین، صاحب کسب و کار یا استارتاپ، یک فعال، متخصص یا خبره حوزه استارتاپی و هر کسی باشه که فکر میکنه این توانایی را داره که با در اختیار گذاشتن تجربه و دانشش به دیگری (تعلیم گیرنده-منتی) بهش کمک کنه تا چیزی را یاد بگیره که در حالت عادی اون فرد، آهسته تر و نامطلوبتر یاد می گرفت یا اصلاً یاد نمی گرفت.
مربیگری فرصتیه برای کمک به رشد یه فرد یا تیم استارتاپی دیگه. این یک شراکت دوجانبه است، جایی که هردو طرف دانش و تجربه رو برای حداکثر کردن ظرفیت تعلیم گیرنده تسهیم می کنن و بهش (تعلیم گیرنده) کمک میکنن تا به هدف هاش برسه. به دلیل اینکه مربیگری بر پایهی توافق دوجانبه ست، برای هر وضعیتی مناسب نیست. مربیگری برای این موارد نیست: فرصتی برای تصحیح رفتارها یا اعمال یک فرد، هدایت یک فرد برای در پیش گرفتن اقداماتی برای رسیدن به اهدافی. سرپرست یا کارشناس بودن، با در دست داشتن پاسخ همه سوالات.
بخوانید: دانشنامه استارتاپی ۱ (مفاهیمی که برای ورود به اکوسیستم استارتاپی باید بدانید)
این تعریف برای منتورهاییِ که به استارتاپ ها یا فاندر یه استارتاپ کمک میکنن که سریعتر به اهداف کسب و کارشون برسن و استارتاپشون رو توسعه بدن، اما خوب یه سری منتورها هم هستن که منتورهای رویدادی محسوب میشن، منتورهایی که بعنوان فریلنسر سعی میکنن تو رویدادهای مختلف کارآفرینی و استارتاپی حضور داشته بشان، حالا با هر هدفی، یه سریا میرن چون کلاس داره! یه سریا هم هستن کمک به توسعه اکوسیستم کارآفرینی کشور دغدغشونه، یه سریا میرن یاد بگیرن و یاد بدن، یه سریام مثل من مرض دارن! یا هر دلیل دیگه ای که خودشون میدونن.
حالا به هر دلیلی که منتوری تو یه رویدادی شرکت میکنه، تو برخی موارد این منتورها میتونن به خوبی از پسِ این مسئولیت مهم بر بیان، بعضیا هم با راهنمایی و جهت دهی اشتباه این عنوان رو در بین استارتاپ ها بدنام میکنن. یه سریام کلا میرن که عناوین و پوسترای رویداد یه جونی بگیره!
تصورهای درست و غلط در مورد منتور ها:
منتورها هر چی که هستن و هر کاری میکنن، موجب شدن یه سری از دوستان که کلا از منتورجماعت، زخم خوردَن، بگن که منتورشیپ شده فقط یه عنوان خوشگل، دهن پر کن، بلا استفاده یا حتی یه نقش اضافه! یه سریام هستن که خوب بهتر با این پدیده برخودر کردن!
میگن باید منتور، شخصی باشه که تو یه حوزه تخصصی و پر درآمد، استارتاپی رو ایجاد کرده و حتما هم موفق شده و در حال حاضرم تو همون استارتاپش فعالیت داشته باشه و در حین کارهاش هم یه سری به این رویدادها یا وقتی رو به استارتاپها اختصاص بده برای انتقال ایده ها و تجربیاتش، یعنی خیلی خودمونی کسی که قراره برامون نسخه بپیچه نباید خودش لنگ درآمد زایی استارتاپش باشه، خوب مشخصه این اینجور افراد خیلی کم هستن تو اکوسیستم و اگر هم داشته باشیم وقت ندارن و معنی نداره همه جا بیان!! مثلا چه معنی داره برادرای محمدیِ دیجی کالا، پاشن بیان استارتاپ ویکند استان ایکس!! اگه بیان یعنی اینکاره نیستن و وقتزیادی دارن سه روز بکوبن بیان استارتاپ ویکند!! یعنی به نظر این دوستان منتورهایی که تو یه ماه تو چنتا رویداد میرن منتورشیپ، بیکارایی هستن که میرن واسه خالی نبودن عریضه!
اگه واقع بینانه به این داستان نگاه کنیم میتونیم بگیم درصد کمی از این نظرات درسته، و اون اینکه یه منتور خوب باید حتما استارتاپی رو حداقل ۲-۳ سال ایجاد و مدیریت کرده باشه و تو این مدت هزار و یکی بدبختی کشیده و با ادبیات موضوع هم تا حد زیادی آشنا باشه و اینا بشن تجربه و دانش که بیاد به یه استارتاپ یا فاندر جوون انتقال تجربه و دانش کنه، اما من با دو بخش این نظریه مخالفم:
یکی اینکه باید حتما استارتاپِ موفق داشته باشه! خوب اونی که استارتاپش ناموفق بوده یا شکست خورده، تجربه های بهتر و مفیدتری داره که در اختیار دیگران بذاره که از یه سوراخ دوبار گزیده نشن، یا راهی که آخرش شکسته رو نرن (البته این رو هم قبول دارم تا کارآفرین شکست نخوره، کارآفرین نمیشه اما نه اینکه یه منتور داشته باشه اما بازم همون شکستی رو متحمل بشه که منتور مورد نظر مرتکب شده!)
دوم اینکه منتورهای خوب وقت ندارن! خوب من به شخصه منتورهایی رو میشناسم که زندگیشونو وقف اکوسیستم کارآفرینی کردن و کل وقتشونُ برای استارتاپ ها گذاشتن، در صورتیکه میتونستن خیلی راحت همه برنامه های جانبی این شکلیشون رو بذارن کنار و بچسبن به کسب و کارشون و اتفاقا هم چند برابر درآمد داشته باشن، اما باورتون بشه یا نشه بعضیا هستن که واقعا موفقیت استارتاپ های ایرانی، از مهمترین دغدغه های زندگیشون محسوب میشه.
استارتاپ ویکند چابهار – اردیبهشت ۱۳۹۶
نقش منتور ها تو موفقیت استارتاپ ها
تک کرانچ (Tech Cruch) تحقیقی رو استارتاپ های نیویورکی انجام داده که نشون میده خیلی از فاندرای استارتاپ ها، ارتباطات فردی قویای با موسسین و فاندرهای سایر استارتاپ ها داشتن. یکی از قویترین این ارتباطات، منتورینگ بوده! مثلا موسسین برجسته از جمله چاد دیکرسون از Etsy و نات تورنر از Flatiron Health پیش کارآفرینا و منتور های مثه کاترینا فیک از Flicker و برین اوکلی از AppNexus و… مشاوره و منتورینگ شدن.
این پژوهش نشون داده حدود ۳۳ درصد استارتاپ هایی که توسط منتور ها، مشاوره دریافت می کنن، تبدیل به کسب و کارهای موفقی شدن (یعنی حدودا سه برابر بهتر از عملکرد شرکتهای فناوری دیگه مستقر تو نیویورک)
ارتباط موثر با یه منتور خوب یعنی چی؟
همونطور که بالاتر گفتم بین علما برای اینکه یه منتور خوب چه منتوریه
اختلاف نظر هست، اما با توجه به بررسیای که تک کرانچ انجام داده و تجاربی
که بنده حقیر داشتم تو
، میشه گفت برای برای پیدا کردن یه منتور خوب و ارتباط موثر باهاش میشه از نکات زیر استفاده کرد:
نکته اول: کیفیت منتور
صرفا داشتن منتور کافی نیست. اگر می خواهید استارتاپتون رشد و توسعه مناسب و سریعی داشته باشه، به منتوری نیاز دارید که واقعا میدونه چطور باید این توسعه و رسیدن به سطح بالای کسب و کار رو براتون داشته باشه و تو این راه کمکتون کنه. یه منتور واقعی منتوریِ که تو صنعت مورد نظر تا حدی موفق بوده باشه یا اگر هم شکستی داشته کامل به اون شکستش واقفه و موفق شده شروع دوباره خوبی داشته باشه. چه بسا فاندرهای موفقی رو داریم که تو انتقال تجارب و دانششون یا ناتوان بودن یا حتی خسیس هستن!
نکته دوم: منتورینگ خوب نیاز به رابطه پایدار داره
منتورهای برجسته و استارتاپ های موفق معمولا با هم ارتباط پایدار و معنا دار و شفافی دارن، مثلا این ارتباط میتونه به طرق مختلفی تعریف بشه. مثلا اینکه به ازای آورده غیر مادی منتور، سهام حداقلی از استارتاپ بهش داه بشه، یا حتی تهاتری یا هزینه نفر-ساعت مشاوره و یا هر مکانیزم مشابه ای دیگه. در واقع میشه گفت توی آورده غیر مادی یه منتور که همون حمایت فکری و مشاوره ایش از کارافرینای نوپاست، ارتباط پایدار، نقش حیاتی داره.
نکته سوم: مطابق با نیازتون دنبال منتورینگ باشید.
در حال حاضر استارتاپ های زیادی رو می بینم که فکر میکنن مشکلشون پیاده سازی فلان پلتفرم، فلان هم بنیانگذار برنامه نویس و فنی یا حتی پیدا کردن منتوری ِ که بتونه تو برنامه نویسی و سایر موارد فنی بهشون کمک کنه، در صورتیکه که اصولا اون استارتاپ درک درست و شفافی مفاهیم مثه نوآوری تو مدل کسب و کار، اعتبار سنجی ایده، توسعه کسب و کار، تعریف مراحل مختلف ام وی پی و موارد اینچنینی ندارن و این گونه مفاهیم رو غیر عملیاتی میدونن پس دنبال منتور یا هم بنیان گذار برای این موارد نیستن، یا برعکس، از نظر کسب و کاری و تفکر طراحی بسیار خوب و غنی هستن اما ساختار فنی مناسبی را نتونستن طراحی و پیاده سازی کنن.
پس ابتدا نیازتون رو مشخص کنید و براساسش برید دنبال کسی که تو اون حوزه هست و ازش درخواست کمک کنید.
نکته چهارم: منتورای بزرگ باید روی مسائل حیاتی کسب و کار تمرکز کنن
مهمه که بتونید بعنوان فاندر یا عضو موسس یه استارتاپ، حداکثر بهره مندی رو از استعدادها و توانایی های منتور(هاتون) ببرید. روابط بین منتور و منتی (صاحب استارتاپ یا…) همگی باید رو مباحث اصلی کسب و کار مثل توسعه مدل کسب و کار، طراحی محصول، تفکر طراحی، تعیین استراتژی های کلان، تعریف چارچوب مناسب ام وی پی یا موارد این چنینی تعریف بشه. منتور های خوب معمولا افرادی پرمشغله اما عاشق هستن، عاشق کمک کردن به شما، پس باید ازشون به بهترین شکل ممکن کمک بگیرید و سعی کنید مسائل پیش پا افتاده رو باهاشون مطرح نکنید و تا حد امکان کارهای اجرایی و وقت گیر رو بین اعضای تیمتون تقسیم کنید.
نکته پنجم: منتور نباید ذی نفع حوزه فعالیت استارتاپ باشه!
تو برخی موارد دیده شده منتورِ یه استارتاپ خودش یه استارتاپ موازی و مشابه حوزه فعالیت استارتاپ مورد نظر رو داره یا حتی با مجموعه ای در ارتباطه که مستقیم یا غیر مستقیم تو حوزه استارتاپ مورد نظر حضور فعال داره. خوب تو موقعیت هایی مثل این اگه واقع گرا باشیم یه منتور خیلی سخت میتونه ارتباط بیرونیش رو در نظر نگیره و منتورینگ درست و حسابی داشته باشه چون همیشه عدم تمرکزش و تفکر دوگانش باهاش خواهد بود و در برخی موارد هم شاید (باز هم تکرار میکنم شاید) کم کاری یا خساست به خرج بده. پس حتما بررسی کنید منتوری که برای استارتاپتون انتخاب میکنید ذینفع مستقیم حوزه فعالیت استارتاپتون نباشه.
سخن آخر
من، مانوئل اوهانجانیانس، به عنوان یه عضو خیلی خیلی کوچیک از اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی کشور به شما خواننده و فعال عزیز پیشنهاد میکنم که نقش منتورها رو بیشتر از قبل جدی بگیرید، مخصوصا عزیزانی که بدون هیچگونه چشم داشت و انتظاراتِ مادیِ عجیب و غریبی سعی میکنن تو رویدادهای مختلف حضور پیدا کنن تا به استارتاپ های کشور کمک کنن.
مطمئن باشید اون منتور هایی که بجای رفتن به رویدادهای لوکس و سفارشی، تو رویدادهای کارآفرینی و استارتاپی استان هایی که هنوز اکوسیستم کارآفرینی شکلگرفته ای ندارن، حضور پیدا میکنن، واقعا دنبال برندینگ شخصی برای خودشون نیستن یا نمیرین اونجا که مثلا چون منتورینگ کلاس داره!، چون واقعا رویدادهایی از این جنس کمتر دیده میشه پس برندینگ شخصی عجیبی نداره
در انتها بیشتر به منتورها احترام بذاریم و سعی کنیم دوسشون داشته باشیم و به عنوان یک بازیگر اصلی تو توسعه اکوسیستم کارآفرینی، بهشون نگاه کنیم.