او میدانست که علی(ع) چه روشی دارد و کسی نیست که اگر کسی به او فحش هم بدهد فوراً بگوید گردنش را بزنید...
پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، امیرالمؤمنین(ع) بر منبر بود. به مردم فرمود: قبل از اینکه مرا در میان خود درنیابید هرچه سؤال دارید از من بپرسید و هرچه بپرسید من جواب میدهم.
یک وقت دیدند شخصی که قیافهاش نشان میداد از عربهای یهودی است، از گوشه مجلس بلند شد، شروع کرد با خشونت صحبت کردن: «ایهَا الْمُدَّعی ما لا یعْلَم» ای آدم پر مدّعا که چیزی را که نمیدانی ادعا میکنی! این حرفها چیست که از همه جا از من بپرسید؟! آیا واقعاً تو میتوانی هرچه از تو بپرسند جواب بدهی؟! شروع کرد به هتّاکی کردن نسبت به علی(ع) با اینکه خلیفه است.
مثل اینکه او میدانست که علی(ع) چه روشی دارد و کسی نیست که اگر کسی به او فحش هم بدهد فوراً بگوید گردنش را بزنید. چون جسارت کرد، اصحاب یکمرتبه از جا حرکت کردند و میخواستند به او حمله کنند. فوراً علی(ع) جلوشان را گرفت. فرمود: «الطَّیشُ لایقومُ بِهِ حُجَجُ اللَّهِ» با فشار، حجج الهی را نمیشود اقامه کرد. حرفی زده و به من گفته؛ سؤالی دارد بگذارید بیاید پیش من سؤالش را بکند. اگر جواب دادم خودش از عملش پشیمان میشود.
شدیداً جلوی آنها را گرفت. با «خفه شو»، «گم شو»، «کتکش بزنید»، «پدرت را درمیآوریم»، «این فضولیها یعنی چه» حجج الهی اقامه نمیشود. اگر میخواهید حجت الهی را اقامه کنید راهش این نیست، راهش «نرمش» و «ملایمت» است، چون سروکار با دل است، سروکار با فکر است، سروکار با روح است.
استاد مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ص197-196 (با تلخیص)