هنر چیدمان یا هنر اینستالیشن (به انگلیسی: Installation art) استفاده کردن از عناصر مختلف است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، برای بیان تجربه هنرمند از «فضا» یی مشخص آنچه این هنرمندان در آن شریکند، نه موضوع خام، مواد خام، یا روشهای خاکار، بلکه، علاقه آنها و تعهدشان به دیدگاهی گستردهتر از آفرینش هنری واز این راه کشف خود است.
از خصوصیات هنر اینستالیشن، فعال سازی یک محیط یا یک مفهوم با برخوردهای ظاهراً هنری است که باعث میشد اثر و مفهوم و ارزش هنری پیدا کند.
اثری از مارسل دوشان، Fountain, 1917. Photograph by Alfred Stieglitz
موادی که در چیدمان استفاده میشوند شامل طیف وسیعی هستند: از مواد و اشیاء زندگی روزمره و طبیعت گرفته تا رسانههای جدید نظیر ویدئو، صدا، پرفورمانس (هنر اجرا)، کامپیوتر و حتی اینترنت. هنر چیدمان لزوماً در نگارخانههای هنری اجرا نمیشود، بلکه ممکن است در هر فضای عمومی یا شخصی اجرا شود. بعضی از چیدمانها فقط برای فضای خاصی طراحی شدهاند.
سبکهای استفاده شده در هنر چیدمان بسیار متنوع هستند؛ از انتزاعی (آبستره) گرفته تا روایی، از سیاسی تا صرفاً نظری، اثری موقتی یا ماندگار.
اثر کارستن هولر، Test Site, 2006, Tate Modern. Members of the public slid down as much as five stories inside tubular slides.
نامگذاری این سبک هنری در دهه ۱۹۷۰ بود ولی پیشروان آن متعلق به اوایل قرن بیستم بودند. در اواخر دهه ۱۹۱۰ جلوههایی از هنر چیدمان در آثار هنرمندانی که میخواستند فراتر از قراردادهای مرسوم هنر نقاشی و مجسمهسازی بروند دیده میشد. این افراد معتقد بودند هنرهای زیبا باید با معماری درآمیخته شود.
Neorizon, Maurice Benayoun, urban interactive art installation (eArts Festival Shanghai ۲۰۰۸)
در سال ۱۹۸۹ – نگارخانه واحد ۷ لندن به هنر چیدمان اختصاص یافت و زمینه ساز تأسیس موزه چیدمان گردید.
شهرت این هنر از سال ۱۹۷۰ آغاز گردید اما ریشههای آنرا میتوان در آثار هنرمندانی مانند مارسل دوشان و آبجکتهای هنری کورت شویترس در گذشته یافت، هدف هنرمند یک پارامونت و برتری است که تا هنر مفهومی سال ۱۹۶۰ کشیده شد. در آغاز این حرکت دوباره، در هنرهای نمایشی و صحنه گروه ژاپنی گوتای ۱۹۵۴ (Gutai group، گو به معنای ابزار و تای به معنای بدن) به عنوان هنرمندان غیر غربی که تحت تأثیر پیش گامان اینستالیشن مانند آلن کاپرو (Allan Kaprow) بودند، و در غرب اینستالیشنهایی مانند اثر ۶ TV Dé-coll/age ولف ووستل ۱۹۶۳ در گالری اسمولین نیویورک دیده شد. در سال ۱۹۸۹ گالری واحد ۷ لندن به هنر چیدمان اختصاص یافت و زمینه ساز تأسیس موزه اینستالیشن گردید.
واژه اینستالیشن یا چیدمان در این اواخر در بیان فرم خاصی از هنر و به عنوان اصطلاحی جهت این سبک نام گرفت، پیشینه این اصطلاح برای اولین بار به فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد ۱۹۶۹ بازمیگردد، شکلی از هنر که مسلماً از ماقبل تاریخ وجود داشته است ولی در دستهبندی مجزایی قرار نداشته است. آلن کاپرو در سال ۱۹۵۸ اصطلاح محیط زیست (Environment) که بعدها به واژههای هنر گذرا و هنر پروژه (Project art & Temporary art) پیوست را جهت فضاهای داخلی دگرگون شده آثار خود به کار گرفت.