برخی از فیلمسازان امسال برخلاف سال‌های قبل تصمیم گرفته‌اند فیلم آپارتمانی نسازند و برای ساختن فیلمشان از تهران بیرون بروند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،  با گذشت پنج روز از برگزاری سی و ششمین جشنواره فیلم فجر و اکران نیمی از فیلم‌های ارائه شده در این دوره می‌توان گفت کارگردانها تلاش کرده‌اند تا حدودی از ساختن فیلم‌های آپارتمانی فاصله بگیرند و لوکشین‌های فیلم‌های خود را از فضای صرفا شهری و آپارتمانی، محیط‌های بسته و تکرار شده تهران دور کنند.

انتقادی که در دوره‌های جشنواره به فیلمها وارد می‌شد چون مکان و بستر رویدادهای فیلم و قصه در آنها معمولا آپارتمان‌هایی در شهر تهران بود با این حال آن طور که در این فیلم‌ها تلاش شده بستر قصه‌ها در فضاهای تازه روایت شود حتما اتفاق خوبی است اما مشخص نیست آیا کارگردان‌ها بر اساس رویکردی در فیلمسازی خود به این مسئله توجه کرده‌اند یا تصمیمی زودگذر است.

اما در این دوره کارگردان‌های زیادی سعی کرده‌اند فیلم خود را از تهران خارج کنند و در چشم‌اندازهای تازه فیلم خود را روایت کنند. از موفق‌ترین این فیلمها می‌توان از "شعله‌ور" حمید نعمت الله نام برد.

در این فیلم که روایتگر سرباز کردن عقده‌های شخصیتی و تبدیل کردن قهرمان(ضد قهرمان) به هیولایی شیطان صفت است.قصه از تهران آغاز می‌شود اما در ادامه داستان به سیستان و بلوچستان،زاهدان،زابل می‌رسد. استفاده از فضای بکر شهری و روستایی و دریای این منطقه از کشور و دیده نشدن این فضاها در سینما به شدت بر زیبایی بصری و قابها افزوده است و تصاویر جان داری در قاب دوربین ثبت شده است.

در این فیلم لوکیشن خود به کاراکتری جذاب و پیش برنده قصه در پیشبرد روایت به درستی نقشی انکار ناپذیر در ایجاد زیبایی شناسی بصری و مفهوم مورد نظر کارگردان ایفا کرده است.

دیگر فیلمی که در آن لوکیشن اهمیت زیادی دارد فیلم "به وقت شام" ابراهیم حاتمی کیاست.در واقع اساس فیلم بر مبنای جنایت‌های داعش در شهر تدمر سوریه که به اشغال داعش درآمده است، رقم می‌خورد.

هواپیما و آسمان بخش دیگری از محل روایت قصه فیلم است.استفاده از جلوه‌های بصری در زمین و آسمان، فیلم حاتمی کیا را به اثری تبدیل کرده که تنها در این لوکشین میتوانست اتفاق بیافتد.

استفاده از شهرهای تخریب شده توسط داعش و شهرهای تاریخی این کشور در زمان حضور داعش در شهرهای سوریه از عناصر مهم نزدیک شدن به رئالیسم در فیلم "به وقت شام" است.

"کامیون" کامبوزیا پرتوی دیگر فیلمی است که بخش زیادی از آن در خارج از شهر می‌گذرد؛ قصه روایتگر زنی از کُردهای ایزدی عراق است که روستایشان در این منطقه دچار حمله داعش شده است.

او به همراه کودک خردسالش  با یک کامیون عازم ایران می‌شوند تا به ایران بیاید و همسرش را که در ایران کارگری می‌کند، پیدا کند.بقیه فیلم در خیابان‌های شهر تهران می‌گذرد و کامیون  و خیابان لوکیشن اصلی فیلم است.

در فیلم "لاتاری" نیز مهدویان به حاشیه شهر کرج و منطقه وردآورد رفته است.نیمی از فیلم اگر چه در شهر سپری می‌شود اما خیابان لوکیشن اصلی فیلم است.نیمه دوم فیلم نیز در خیابان‌های شهر دوبی امارات روایت می‌شود.در این فیلم شهر و خیابان محل اصلی وقایع داستان است و تیتراژ ابتدایی فیلم نیز که پلان‌هایی مجزا و منفرد از پرسه زنی جوانان دختر و پسر را نشان می دهد تا حدود زیادی مشخص می‌کند فیلم از کدام جامعه و کدام آدمهای قصه تعریف می‌کند.

محل وقایع داستان فیلم خوش ساخت "مغزهای کوچک زنگ زده" حاشیه شهر تهران است.اگر چه این فضا پیش‌تر و بارها در فیلمهای سینمایی نشان داده شده است اما هومن سیدی با فضا سازی و شیوه روایت داستانش از این مکان فضایی تعمیم پذیر ساخته است.

پلانهای چفت و بست دار در این فضا با کارگردانی و بازی گیری قوی از بازیگرانش فیلم او را به اثری خاص در این جشنواره تبدیل کرده است.

رضا مقصودی هم در فیلم کمدی "خجالت نکش" قصه‌اش را در روستایی که دقیقا مشخص نیست در کجاست روایت می‌کند.

البته لهجه‌ها به لهجه‌های شمالی نزدیک است، فیلم با اینکه در روستا می‌گذرد. لوکیشن روستا نقش مهمی در منطق داستانی این فیلم دارد، با این حال کارگردان و فیلمبردار این فیلم به جای قاب کردن تصاویر مرسوم زیبا و بکر از روستا صرف که در بیشتر آثار سینمایی معمول است، حواسشان به قصه و روایت داستانی فیلم بوده است.

پرویز شیخ‌طادی نیز در فیلم "امپراطوری جهنم" به فرانسه رفته و در این شهر داستان تروریستی فیلمش را به تصویر کشیده است.

فیلمی که تقریبا نتوانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. در این فیلم لوکشین پاریس است که گروهی تروریست به راحتی می‌توانند هر جای شهر و حتی هواپیما را در آسمان منفجر کنند. قطعا ساخته شدن این فیلم در  پاریس حداقل برای کارگردان ناظر بر مفاهیمی روشن و واضح بوده است.

منبع: ایسنا