در یادداشتی به قلم پرویز کرمی؛ مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری میخوانیم: ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی معضلات اجتماعی، فرهنگی بسیاری را نیز به دنبال دارد. کافی است پای درد دل کارگران بیکار شده و تولیدکنندگان ورشکسته بنشینیم تا بفهمیم بی اعتنایی «ما» مصرف کنندگان به تولیدات داخلی چه ضربههای مهلکی به بدنه جامعه می زند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل یادداشت پرویز کرمی مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم فناوری و اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی بدین شرح است:
البته ما برای بالا بردن توان
دفاعی در مراجعه به بازارهای بینالمللی محذوریتی نداریم بلکه این استکبار
جهانی است که جلوی مجهز شدن نظامی کشور را می گیرد و بر همین مبنا پرواضح
است که اگر دستش برسد، جلوی دیگر معاملات اقتصادی ما را با دنیا میگیرد.
اما توضیح چند نکته و یادآوری
وظیفه هر کدام از ارکان دخیل در امر تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی
ضروری است. باید بدانیم که سه رکن در این مهم دخالت مستقیم دارند و حضور
موثرشان می تواند سطح حمایت را تغییر دهد. اول اینکه حاکمیت و دولت موظف است
به لحاظ اقتصادی، قانونی و فرهنگی زمینه را برای حضور تولیدکنندگان داخلی و
کالا و خدمات ایران فراهم آورد.
آنهایی که با نشریههای سرآمد و دانش بنیان همراه بودهاند،
می دانند که حمایت از تولید داخلی همواره یکی از اصلیترین دغدغههای ما -
چه در بنیاد ملی نخبگان و چه در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری - بوده
است. ضمن اینکه به عنوان شهروندان ساده نیز وظیفه خود می دانیم از
«ایرانساخت» حمایت کنیم و از این طریق اقتصاد و بازار کار و معیشت
هموطنانمان را رونق بخشیم. در این میان اگرچه پیچیدگیهایی هم در کار است،
اما مناسبت های ساده و قابل فهمی حکمفرماست.
مادامی که تولیدکنندگان
نتوانند برای محصولات خود بازار مطمئن و گرمی دست و پا کنند، کار کارخانه
را هم نمیتوانند پیش ببرند. به بیان سادهتر آسمان یا دولت بر سر
تولیدکنندگان ایران زر فرو نمی فرستد و تصنعی و نمایشی چراغشان را روشن نگه
نمی دارد. اینها اگر نتوانند اجناس خود را در بازار بفروشند، خیلی زود دچار
رکود و ورشکستگی می شوند. احتیاجی ندارد متخصص اقتصاد باشیم تا بفهمیم
ورشکستگی یک کارخانه متوقف در خود کارخانه نمیماند. مناسبات اقتصادی جامعه
عین ظروف مرتبطه به هم وصلند و یک اتفاق مثبت یا منفی در یکجا در جاهای
دیگر هم اثر میگذارد.
ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی معضلات اجتماعی، فرهنگی
بسیاری را نیز به دنبال دارد. کافی است پای درد دل کارگران بیکار شده و
تولیدکنندگان ورشکسته بنشینیم تا بفهمیم بی اعتنایی «ما» مصرف کنندگان به
تولیدات داخلی چه ضربههای مهلکی به بدنه جامعه می زند.
از آنطرف حمایت
هدفمند و هوشیارانه ما از تولیدات داخلی می تواند قدرت و قوت جامعه را افزون
کند، همچنین اعتماد به نفس عمومی ما را در مواجهه با دنیای امروز بالا ببرد
و حتی قدرت سیاسی کشور را چند برابر کند. در زمینههای دفاعی نیز آنجا که
ما با اتکا به نیروی متخصصان ایرانی و با هنرمندی و درایت جوانان متعهد
کشور سلاح می سازیم، واجد قدرتی میشویم که هم حس دفاع از وطن را در وجودمان
قوت می بخشد و هم پیوند ما را با آرمان های اصلی انقلاب محکمتر می کند.
اصلا معنی اصلی تحریم همین است که در چشم استکبار موشک و غذا و لباس فرق
زیادی با هم ندارند و همانطوری که کشورها را از فروش سلاح منع میکند، از
فروش کالای معمولی نیز منع می کند. اینجاست که خودکفایی به معنای اقتصادی -
سیاسی لفظ ضرورت پیدا میکند و ما را بر آن میدارد تا از میزان وابستگیمان
به دنیا کم کنیم.
یادمان باشد که به خاطر حضور نا به جای نظام سلطه در همه
عرصه ها، وابستگی اقتصادی ما به دنیا می تواند تبدیل به اهرم فشاری شود که
آمریکاییها به توسط آن بر جمهوری اسلامی تنگ بگیرند و در امورش اخلال کنند.
از اینجاست که معنی حمایت از تولید داخلی و ایرانساخت وسعت می یابد و
میتواند جایگاه بین المللی ما را ارتقا دهد. به هر حال نگاه دنیا به کشوری
مقتدر و متکی به خود متفاوت است با کشوری وابسته و متکی به بیگانه.
منظور
اینکه با همین یک کار، یعنی حمایت از تولید داخل میتوانیم به موفقیت های
بیشماری نائل شویم. هم به اقتصاد و رفع بیکاری و شکستن رکود کمک میکنیم، هم
وحدت ملی و میزان همبستگی و اقتدار مردمی را افزایش میدهیم و هم موقعیت
سیاسی را چه در داخل و چه در عرصه های بینالمللی استحکام میبخشیم.
موفقیتهای فرهنگی و اجتماعی نیز بر این اقدام خیرخواهانه مترتب است که بر
مبنای نگاه دینی - عقیدتی ما میتواند رضایت پروردگار را در پی داشته باشد و
شایسته اجر اخروی.
در اینجا همه قوا باید تلاش کنند تا موانع
حقوقی و قانونی را از سر راه تولیدکنندگان بردارند و دولت نیز باید با
محدود کردن واردات خود و جلوگیری از قاچاق کالا عرصه را برای بازاریابی
کالای ایرانی باز کند. طبیعی است که در شرایطی که تولید داخل هنوز به آن
قوام و دوام جهانی نرسیده توان رقابت با تولیدکنندگان دنیا را ندارد و چه
بسا در همان بدو امر بازی را واگذار کند.
لذا دولت و حاکمیت باید از او به
قدر وسع حمایت کند و نسبت به تقویت او بکوشد. دومین رکنی که میتواند اعتبار
تولید داخلی را افزون کند، خود تولیدکننده است. او با بالا بردن کیفیت و
پایین آوردن قیمت میتواند وارد رقابت سالم شده و موازنه بازار را به نفع
خود تغییر دهد. همچنین تولیدکنندگان نباید از زیر بار مسئولیتی سنگینی که
دارند شانه خالی کنند و با اندک ناملایمتی که میبینند میدان را به نفع رقیب
خارجی واگذار کنند.
همچنین تولیدکنندگان باید در امر تبلیغات و
تکریم مصرف کننده و خدمات پس از فروش و مشتریمداری هم بکوشند و در جریان
فرهنگسازی هم به مردم و هم به رسانه های ملی کمک کنند. طبیعی است که بار
اصلی فرهنگسازی به عهده رسانه های رسمی است اما این مهم را دیگر ارکان نیز
میتوانند مدد برسانند. از این دو رکن مهم که بگذریم مردم، چنانکه در ابتدای
یادداشت عرض کردم مهمترین رکن حمایت از تولید داخل به حساب میآیند. این
مردمند که با تقویت عرق ملی و تعصب ایرانی می توانند جلوی عرض اندام کالای
خارجی بهخ صوص کالای قاچاق خارجی را بگیرند.
ضمن اینکه میتوانند با مطالبات
بهحق خود تولیدکننده ها را وادارند تا کیفیت محصولات خود را ارتقا بخشند.
همچنین این مردمند که میتوانند از حاکمیت و گردانندگان اقتصادی بخواهند
جایگاه تولید داخل را بالا ببرند. مردم میتوانند حمایت از تولید داخلی را
به فرهنگی بومی بدل کنند و آن را به مثابه غیرت ملی به نسل های بعد منتقل
نمایند. آنها در بومی سازی کالای مورد نظرشان می توانند تولیدکنندگان را
دنبال خود بکشند. اضافه میکنم که رکن مصرف ننده های مردمی مهمتر و موثرتر از
دو رکن قبلی است زیرا هم حاکمان مسئولان از میان مردم سربلند میکنند و هم
تولیدکننده ها و فعالان اقتصادی بخشی از بدنه مردمند.