در یادداشتی به قلم مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان میخوانیم:
تکلیف از ما به صرف اینکه رئیسجمهوری انتخاب کردهایم و از طریق مجلس
مطالباتمان را پیگیری میکنیم، ساقط نمیشود. نقد قدرت خیلی مهم است اما
نقد بار مسئولیت را از دوش ما برنمیدارد. دموکراسی این نیست که ما همه
مسئولیتها را به گردن دولت و مسئولان امر بیندازیم و خود به سراغ زندگی
برویم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، متن کامل یادداشت پرویز کرمی مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم فناوری و اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی بدین شرح است:
این روزها بازار انتقاد
از دولت داغ است و عام و خاص، تا هر جا که صدایشان شنیده شود، از مسئولان
امر انتقاد میکنند و ضعفها و خطاهایشان را بازمیگویند. «دولت» در زبان
مردم اختصاص به قوه مجریه ندارد. درست است که ما بیشتر با ادارات دولتی
سروکار داریم و زندگی و کار و بارمان با تصمیمات و عملکرد دولت عجین است
اما در اغلب موارد ضعفها و اشکالات دیگر نهادها را هم - حتی ضعفها و
اشکالات قوه قضائیه و مقننه را هم - به حساب دولت میگذاریم.
به یک تعبیر، دولت سپر بلای نظام است و هر تیر و ترکش نقد یا ملامت و طعن،
حتی اگر به دست دیگران شلیک شده باشند، اول به دولت اصابت میکند. یکی از
وظایف دولت همین است که سپر باشد «پیش همه پیکانها». از اقتضائات
مردمسالاری هم همین است که دولتها دنده پهن داشته باشند و در شنیدن نقدها
و انتقادها تحمل و تامل خود را بالا ببرند.
یکی از عرصههایی که میتوان اقتدار نظام مردمسالار - در مورد ما، نظام
مردمسالار دینی - را به نمایش گذاشت، همین داغ بودن بازار نقد است که آحاد
جامعه، بیآنکه صدایشان بلرزد یا از عقوبتی نگران باشند، بالاترین مقام
اجرایی را مخاطب قرار دهند و بابت اشکالات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی
بازخواستش کنند. سابقه دموکراسی در کشور ما طولانیمدت نیست، تازه بعد از
انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی است که ما به تجربه دموکراسی
رو آوردهایم. از پس دو هزار و پانصد سال استبداد و سلطنت، با هر متر و
معیاری که حساب کنید، مسیر خوب و روشنی را در حکومت مردم بر مردم طی
کردهایم.
تا قبل از انقلاب ما نه تجربه پارلمان داشتهایم و نه تفکیک قوا موضوعیتی
داشته. پهلویها اندک دستاورد مشروطه را تبدیل به مجلس فرمایشی کردند و
عملا تاثیر و نقش مردم را به هیچ رساندند. مردم نهتنها حاکم بر سرنوشت خود
نبودند بلکه حتی نمیتوانستند به مجلس شورا نماینده بفرستند و از نماینده
بخواهند تا مطالباتشان را پیگیری کند. حتی در همان مجلس فرمایشی - ولو
برای حفظ ظاهر - حاضر نبودند تن به قواعد بازی دموکراسی بدهند و از شاه که
هیچ، لااقل از دولت سوال کنند. اما طی این چهار دهه، ما با آزمون و خطاهای
بسیار در عرصه مردمسالاری به جایی رسیدهایم که نهتنها در منطقه نظیر
ندارد، بلکه با کشورهایی قابل مقایسهایم که عمر دموکراسیشان از دو قرن
میگذرد. ما در منطقهای زندگی میکنیم که هنوز شاهان مستبد برای کشورشان
خط و ربط تعیین میکنند.
پارلمان که سهل است، بعضی از کشورهای نفتخیز منطقه کماکان در عصر جاهلی به
سر میبرند و امر شاه مترادف امر یزدان است. ما اما فرایند انتخاب تمام
مسئولان نظاممان فرایندی دموکراتیک است و مردم، مستقیم و غیرمستقیم، نهفقط
در انتخاب مسئولان که در انتخاب مسیر سیاسی و اجتماعی نقش ایفا میکنند.
برای همین مجلس حق مسلم و قانونی خود میبیند که بابت مشکلات اقتصادی،
کابینه یا شخص رئیسجمهور را مورد پرسش قرار دهد. اما در این میان یک نکته
مهم را نباید غافل شویم. مشارکت سیاسی - اجتماعی منحصر به انتخابات یا
پیگیری مطالبات مردمی نیست.
البته که این هردو مهمند اما رکن دیگر دموکراسی مسئولیت شهروندی است. تکلیف
از ما به صرف اینکه رئیسجمهوری انتخاب کردهایم و از طریق مجلس
مطالباتمان را پیگیری میکنیم، ساقط نمیشود. نقد قدرت خیلی مهم است اما
نقد بار مسئولیت را از دوش ما برنمیدارد. دموکراسی این نیست که ما همه
مسئولیتها را به گردن دولت و مسئولان امر بیندازیم و خود به سراغ زندگی
برویم.
اینجا یکی از آسیبهای جدی که جامعه را تهدید میکند، این است که به جهت
داغی بازار نقد، رفتهرفته به موجودات غرغرویی تبدیل شویم و دائما از
مسئولان بد بگوییم. ضمن اینکه نقد وقتی از یک حدی بالاتر برود، تبدیل به
عادت میشود و تاثیرش را از دست میدهد. عادت به هر دوا که کنی، بیاثر
شود. هم منتقد معتاد نقد میشود، هم مسئولان پوستشان کلفت میشود و حالت
بیتفاوت به خود میگیرند. خطر جدیای که در کمین جامعه ما نشسته، همین است
که یک طرف را تبدیل به موجودات پرتوقع غرغرو کند، طرف مقابل هم حساسیت خود
را از دست بدهد.
برای جلوگیری از این اتفاق باید که به آموزههای دینی پناه ببریم و آن
فرمایش نبوی را آویزه گوش کنیم که: «کلکم راع و کلکم مسئول». نهتنها باید
این اصل مترقی دینی را آویزه گوش کنیم، بلکه باید آن را در زندگی و کار و
عرصه اجتماع نیز پیاده کنیم. اگر اوضاع اقتصادی نامناسب است، البته که دولت
مسئولیت سنگینی دارد، اما من و شما هم به اندازه خود مسئولیم و باید که در
اصلاح امور بکوشیم.
حتی باید از خودمان حسابکشی کنیم که برای اصلاح امر چه کردهایم یا در
پدیدار شدن وضع موجود چقدر مقصریم. حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا. انتقاد
از دولت مبادا تبدیل به رفع مسئولیت از دیگران شود. نه. ما هم باید تلاش
کنیم و در بهبود وضع جامعه نقش ایفا کنیم. بهخصوص جامعه دانشگاهی - علمی
مسئولیت سنگینتری دارد و باید بکوشد و دولت را در عبور از نابسامانیها
یاری دهد.
البته از آن طرف دولت هم
باید سازوکار حضور و مشارکت حداکثری مردم را فراهم بیاورد. حقیقت این است
که هیچ دولتی بهتنهایی نمیتواند از بحرانهایی که نظام سلطه برایش درست
کرده، عبور کند. حتی اگر بتواند هم عقل و شرع حکم میکنند تا آحاد جامعه را
پای کار بیاورد و به یاری مردم بحران را پشت سر بگذارد.
اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه همدلی و اتحاد هم استحکام بیشتری پیدا
میکند. زمانی میتوانیم بگوییم «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» که دولت و
ملت تهدید آمریکاییها را تبدیل به فرصت کنند و با بهرهمندی از اقتصاد
مقاومتی، کشتی جمهوری اسلامی را از این دریای متلاطم به ساحل امن برسانند.
دولت و ملت اگر زیرک باشند، با یک تیر دو نشان بلکه صد نشان میزنند. اولا
توطئه دشمن را خنثی میکنند، ثانیا موقعیت پیشآمده را بهانه میکنند برای
اتحاد و مسئولیتپذیری. ایضا میتوانند بعضی عادتهای زشت و ناخوشایند را
مثل اسراف و تبذیر و تنبلی و ناامیدی و سستی و تمنا از بیگانه را یک بار
برای همیشه از خود دور کنند و پختهتر و وارستهتر و آگاهتر و باتجربهتر
وارد آیندهای روشن و امیدوارکننده بشوند. انشاءالله.