به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، تولید ناخالص داخلی ژاپن در سال 2005 رقمی معادل 5/4 تریلیون دلار گزارش
شد و این آمار حکایت از این داشت که این کشور دومین قدرت اقتصادی در دنیا
پس از امریکاست. پس از گذشت نُه سال تولید ناخالص داخلی این کشور با رشد
تقریبی 10 درصدی به عدد پنج تریلیون دلار رسید. اما در این مقطع زمانی
ژاپنیها دیگر دومین اقتصاد جهان نبودند، چرا که چین توانسته بود در کنار
امریکا جایگاه برتر اقتصادی دنیا را از آن خود کند.
ژاپنیها که طی سالهای اخیر فهمیدهاند چین رقیب سرسختی برای اقتصاد آنهاست، تلاش کردهاند تا با بهکارگیری برخی سیاستها مقابل این رقیب ایستادگی کنند که از جمله آنها میتوان به بعضی سیاستهای داخلی در این کشور اشاره کرد که حاصل آن حمایت بیشتر شهروندان این کشور از محصولات تولیدی داخلیشان است. ژاپنیها از زمان جنگ جهانی دوم به بعد روحیه حمایتگری از تولیدات داخلیشان را حفظ کردند و با همین روحیه تا امروز توانستند مقابل محصولات چینی که قصد داشتند بازارهای داخلی این کشور را تصاحب کنند، بایستند.
کمپین حمایت از تولید بعد از جنگ جهانی دوم
ژاپن از همان زمانی که در جنگ جهانی دوم شکست خورد، کمپینی را به جهت حمایت از اقتصاد و تولیدات ملی تشکیل داد که هنوز هم میتوان گفت مردم این کشور به آن وفادارند. پروفسور تسورو شیگتو که پس از پایان جنگ و تشکیل دولت ائتلافی در ژاپن معاون کمیته هماهنگیهای جامع در این کشور بود، گزارشی را با نگاه عینیگرا منتشر کرد که در نوع خود بیانیه کمپین حمایت از تولیدات این کشور محسوب میشد و به آن نام «گزارش واقعی اقتصاد» اطلاق شد.
در بخشی از متن این گزارش آمده است: «مردم نیز چون وضع اقتصاد خانوار خویش، میباید به اقتصاد کشور بیندیشند و رفتار و اندیشههای اقتصادی خود را چه در زمینه تولید، چه در زمینه مصرف، چه در زمینه پسانداز، چه در زمینه سرمایهگذاری و چه در زمینه تعادل درآمدها با هزینهها و پساندازها با آن هماهنگ کنند.» با انتشار این گزارش دولتمردان ژاپنی تلاش کردند تا اولین قدمها را برای حمایت از تولید و اقتصاد کشورشان بردارند. این گزارش تلاش کرد تا روح ملیت تحقیر شده شهروندان ژاپن را زنده کند. شیگتو میخواست لزوم اتکا به توان داخلی را به مردم کشورش گوشزد کند.
ترجیح کالای داخلی کمکیفیت به خارجی
همین ترغیب دولت ژاپن نسبت به مردمش هم سبب شد تا فرهنگ حمایت از تولید ملی در مردم این کشور نهادینه شود. در این خصوص صاحبنظران معتقدند از دوره بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی تا به امروز مردم ژاپن کالای داخلی و حتی کمکیفیت کشورشان را به اجناس خارجی ترجیح میدهند. مردم این کشور از کودکی آموزش دیدهاند و مسائل فرهنگی در خصوص حمایت از تولید ملی به آنها منتقل شده است. همین وضعیت هم سبب شده است تا آنها اجازه ندهند چین در شرایط جدید دنیای امروز بتواند اقتصاد کشورشان را زمینگیر کند.
راهبرد مقابله اقتصادی ژاپن با چین طی سالهای اخیر در شرایطی صورت گرفته است که این کشور با مشکلات عدیدهای همچون کاهش روزافزون جمعیت، سطح بالای مالیات و دسترسی محدود به منابع طبیعی در این کشور مواجه است. با این حال دولت بهخوبی موانع تولید در کشورش را شناسایی کرده است و در جهت مرتفع کردن آنها قدم برداشته است.
15 راهکار برای حمایت از تولید
در خصوص حمایت از تولیدات داخلی، دولت ژاپن با تدوین سیاستهای اصلاحی و ارائه سیاستهای پولی مناسب سعی میکند به ارزش پول خود ثبات بخشد و با تورم مقابله کند. کاهش فشارهای مالیاتی، تدوین سیاستهای کار متناسب با وضعیت جمعیتی و سیاستهای حمایتی درازمدت در حوزه علم و فناوری از جمله سیاستهایی است که در دستور کار دولت ژاپن قرار گرفته است.
ژاپن با محور قرار دادن تولید توانسته است به مقاومسازی اقتصاد خود بپردازد. همین موضوع هم سبب شده است که این کشور بر شرایط دشوار محیطی و تهدیدهای بیرونی خود مسلط شود. در این کشور تولید ملی رکن اساسی است و راهبردهای دولت در خدمت کمک به تولید مشخص میشود. برنامهریزی برای وضع مالیات، نظام بودجهریزی، نظام یارانهای، نرخ ارز، سیاستهای تجاری، نظام گمرکی، نظام مبادلات مالی و... همه در خدمت تقویت تولید داخلی تعریف میشود.
در کنار سیاست تجاری همسو با تقویت تولید ملی، سیاست مالی و بانکی این کشور نیز موجب فراهم شدن منابع مالی و سرمایهای کافی برای تولیدکنندگان ژاپنی شد. شبکه بانکی ژاپن همگام با روحیه و فرهنگ اعتدال در مصرف و پسانداز مردم ژاپن، با جمعآوری سرمایههای خرد و تخصیص تسهیلات به تولیدکنندگان، موتور محرک صنعت و فناوری این کشور محسوب میشد.
فراموش نکردن تجربیات شکست بعد از جنگ
نظام برنامهریزی اقتصادی ژاپن همواره از الگوی حرکت مداوم و تکاملی بهره برده است و دولتمردان این کشور همواره با آگاهی کامل از نقاط ضعف و قوت خود، عزم خود را برای دستیابی به هدف آرمانی کشور که همان «برتری و اقتدار ژاپن» بود، جزم کردهاند و پیامد تصمیمگیریهای خود را در مواجهه با چالشها پیشبینی کردهاند.
دولت ژاپن برای برنامهریزیهای تولیدمحور خود سعی میکند از عبرتهای تاریخی خود نیز استفاده کند و تجربیات گرانبهای شکست بعد از جنگ جهانی دوم را هیچگاه فراموش نکند. یکی از این تجربیات جمعیت 13 میلیونی بیکاران بعد از جنگ جهانی دوم و مدیریت دولت در آن زمان است. در آن زمان ژاپن با کمبود مواد غذایی و نرخهای تورم بالا مواجه شد. به طوری که حقوق افراد شاغل هم کفاف اداره زندگی را نمیداد. در شرایطی که ماشین جنگ باعث شده بود تا 25 درصد از داراییهای غیر نظامی و 5/41 درصد از ثروت ملی این کشور نابود شود، دولت و مردم با رویکردی منطقی به سیاستهایی که به تقویت تولید ملی منتهی میشد و رویکردی درونزا داشت، روی آوردند. این روند که منتهی به صنعتی شدن این کشور شد با توسعه فناوریهای نوین، ژاپن را به یکی از پیشگامان دنیای معاصر مبدل کرد.
تبدیل شدن کار به ارزشی مقدس
یکی از عواملی که باعث شد در اقتصاد ژاپن معجزه رخ دهد، رویکرد تقویت تولید در این کشور به همراه فرهنگ بالای ارزش دادن به کار در میان شهروندان ژاپن است. مردم این کشور در تمام سالهایی که اقتصاد این کشور با مشکل مواجه بود و حتی بعد از آن فقط برای کسب سود کار نمیکردند. بلکه تولید، کار و تلاش برای آنها به امری مقدس و ارزش تبدیل شد. ژاپنیها همچنین برای ارتقای بهرهوری و کارایی خود تلاش میکردند. آنها با کنجکاوی به پیگیری مهارتها و روشهای مناسبتر برای کار و تولید میپرداختند.
سه ویژگی نیروی کار ژاپنی
در واقع انگیزه نیروی کار ژاپنی برای بهبود کارایی خود، فراتر از آنکه تحت تاثیر نظام انگیزشی اقتصادی باشد، به صورت درونزا و با انگیزههای شخصی صورت میگرفت. ارزش قائل شدن برای کار و تولید، تلاش مضاعف و نیز تلاش برای ارتقای دانش و مهارت سه ویژگی مهم نیروی کار ژاپنی است که امروز هم میتوان اثرات آن را در جمعیت شاغل و فعال این کشور مشاهده کرد.
انباشت سرمایه و تاثیر فرهنگ قناعت
اگر فرهنگ کار و تلاش را به عنوان یک بال در نظر بگیریم که باعث شد اقتصاد ژاپن در دنیا به رشد بالایی دست پیدا کند، میبایست بال دیگر را فرهنگ مصرف صحیح و رویکرد قناعتمدارانه مردم این کشور در نظر بگیریم. ژاپن از جمله کشورهای شکستخورده در جنگ جهانی بود که بهاجبار میبایست غرامتهای جنگی بپردازد. همین وضعیت سبب شده بود که مردم این کشور تحت فشار اقتصادی زیادی قرار بگیرند. با این حال فرهنگ مصرف صحیح و صرفهجویی سبب شد تا اقتصاد ژاپن پیشرفت کند. مردم این کشور الگوی قناعتپیشگی را در پیش گرفتند و مصرف خود را متناسب با شرایط اقتصاد ملی تنظیم و کنترل کردند. همین رویکرد اعتدال در مصرف و قناعت در درازمدت سبب شد تا انباشت سرمایه در این کشور بیشتر شود و در نهایت منابع زیادی برای تقویت تولید ملی فراهم شد.
فرهنگسازی؛ راهی برای مدیریت واردات
البته نباید فراموش کرد که در کنار الگوی صحیح مصرف و فرهنگ ارزش دادن به کار در میان شهروندان ژاپنی، نگاه مردم به خرید کالای داخلی طی دهههای اولیه پس از جنگ اهمیت زیادی در رشد اقتصادی این کشور داشت. دولت با ایجاد زمینه فرهنگی مناسب در میان مردم برای حمایت از تولید و صنایع داخلی زمینهای را مهیا کرد تا مجبور نشود نیازهای داخلی این کشور را از طریق واردات تامین کند.
رویکرد ژاپن در خصوص دوری کردن از واردات گاهی به حدی شکل افراطی پیدا میکرد که برخی از آن به سیاستهای انزواطلبی ژاپن یاد میکردند. اما با این حال دولت مقاومت میکرد تا نیاز داخلی از طریق تولیدکننده این کشور تامین شود. ژاپن از جمله کشورهای نمونهای است که به منظور تقویت تولید داخلی خود علاوه بر اجرای سیاستهای درست اقتصادی علاوه بر اینکه از ابزار فرهنگسازی غفلت نکرده، تلاش کرده تا با پیشرفت در عرصه علوم و فناوری همواره در این عرصه کشوری پیشرو باشد.
نگاه صادراتمحور و بازی با ارزش دلار
یکی دیگر از رموز موفقیت اقتصاد ژاپن نگاه صادراتمحور است. به طوری که همواره به منظور حمایت از تولید، نگاه صادراتی نیز وجود داشته است. این موضوع هم یکی از تجربیات این کشور است که از زمان جنگ جهانی دوم برای دولتمردان این کشور به یادگار مانده است.
ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با سیاستهای مناسب علاوه بر تشویق صادرات، واردات کالا را محدود میکرد تا زمینه برای تقویت تولیدکنندگان ژاپنی فراهم شود. این دولت برای افزایش مزیتهای صادراتی خود حتی بارها اقدام به کاهش ارزش پول ملی خود (ین) کرد تا در مقابل دلار امریکا، کالای ژاپنی برای خریداران خارجی ارزانتر تمام شود. به این طریق هم از تولید داخلی خود با رویکرد صادراتی توانست حمایت کند.
حمایت از محصول داخلی با جلوگیری از واردات
در دوران پس از جنگ جهانی دوم ژاپن دریافته بود که برای تقویت تولید داخلی نیازمند استفاده از فناوریهای نوینی است که در اختیار ندارد. این موضوع مستلزم واردات یکسری کالاها بود که با ورود آنها فناوریهای نوین به صنعت این کشور میرسید. از طرفی هم نمیخواست سیاست محدود کردن واردات را رها کند. بنابراین دولت تصمیم گرفت واردات را به شکل دقیق کنترل کند و کالاهایی را وارد کند که با ورود آنها فناوری به کشور منتقل میشد. موضوعی که در خصوص مدیریت واردات توسط ژاپنیها قابل توجه به نظر میرسد، جلوگیری از واردات کالاهایی است که تولیدکنندههای داخلی این کشور در آن قدرت رقابت در جهان را نداشتند. به این ترتیب صنایع داخلی این کشور مادامی که به شکوفایی برسند، از حمایت دولت برخوردار میشدند و بازار داخلی این کشور در اختیار رقبا قرار نمیگرفت.
یک فرمول ساده در اقتصاد ژاپن پیشرفته
در الگوی صادرات و واردات کالا در ژاپن یک فرمول ساده به چشم میخورد. در این کشور کالایی صادراتمحور تلقی میشود که در داخل تولید آن با ایجاد ارزش افزوده بالا همراه شده باشد. به این معنی که صادرات منابع خام یا کالاهایی که ارزش افزوده بالایی پیدا نکردند معنی ندارد. در الگوی واردات قضیه برعکس است. ژاپنیها به واردات مواد خام مورد نیاز صنایع خود بهای زیادی میدهند اما جلوی واردات محصولی را که ارزش افزوده بیشتری در خارج از مرزهایشان پیدا کرده است، میگیرند.
مدیران صنایع در این کشور اولویت را به تولید داخلی میدهند و کسب سودهای کوتاهمدت برایشان جذابیتی ندارد. در اقتصاد ژاپن واردکننده به این میاندیشد تا موادی را وارد کشورش کند که تولیدکننده کشورش بتواند به حیات خود ادامه دهد. بازارها برای محصولات ساخت کشورشان همواره پذیراتر عمل میکنند و صادرکننده به دنبال این است تا نام کشورش در دنیا بدرخشد و محصولی را به جهان عرضه میکند که ارزش افزوده زیادی پیدا کرده و از کیفیت مطلوبی برخوردار است.
بهبود کیفیت محصولات برای رقابتپذیری
ژاپن در حالی که بعد از جنگ جهانی دوم توانست آرامآرام به اوضاع اقتصادی اش تسلط پیدا کند، متوجه شد که کیفیت کالاهای تولیدی در این کشور پایین است. البته هر چند قیمت پایین محصولات برایشان مزیتی را ایجاد کرده بود اما رقابت محصولات تولیدی در گوشه و کنار جهان سبب شده بود تا آنها نیز به فکر بهبود کیفیت کالای داخلی بیفتند. همین وضعیت سبب شد تا آنها در قدم اول به دنبال کاهش ضایعات محصولات تولیدی داخلیشان باشند. بر همین اساس هم آنها موفق شدند بعد از مدتی ضایعات تولیدی خود را به صفر برسانند که قدم بزرگی برای حمایت از تولید محسوب میشد.
در ادامه همین رویکرد ژاپنیها نظام کنترل کیفی را در خطوط تولیدی کارخانهها ایجاد کردند. اما این رویکرد برای رقابت در جهان هنوز کفایت نمیکرد، بنابراین ژاپنیها در برنامههای صادراتیشان فقط به کالاهایی اجازه صادرات دادند که به لحاظ رتبهبندی در نظام کنترل کیفی وضعیت بهتری داشتند. به این ترتیب ژاپن توانست در بازارهای جهانی کالاهایی را مطابق با استانداردهای بینالمللی عرضه کند و از این زمان، ارزشگذاری توانایی شرکتها براساس «تحقق بهترین کیفیت» انجام میشد.
هوشمندی مردم در نخریدن کالای چینی
در خصوص رویکرد همراهی مردم ژاپن با تولیدات داخلی این کشور یک شهروند ژاپنی میگوید مردم نسبت به حمایت از تولید داخلی احساس وظیفه میکنند. آنها با رویکردی منطقی به دنبال تقویت اقتصاد کشورشان هستند. این موضوع هر چند در سالهای اخیر کمرنگ شده است اما با واردات کالاهای چینی به بازار داخلی این کشور، مردم باز هم تلاش میکنند تا محصولات داخلیشان را بیشتر خریداری کنند.
وی میافزاید در برنامههایی که هدف آنها تقویت تولید داخلی است، مردم همراهی بالایی نشان میدهند. در همین خصوص هم ژاپنیها هنگامی که دریافتند خرید کالای چینی به ضرر اقتصادشان است، دست از خرید کالاهای چینی برداشتند. این رویکرد را هم در حالی اتخاذ کردند که حتی اگر کالای مشابه داخلی در این کشور گرانتر تمام شود، باز هم مردم ترجیح میدهند کالای داخلی خریداری کنند. این تعصب بعد از وقوع سونامی و زلزله بزرگ طی سالهای اخیر در ژاپن بیشتر شده است. مردم فهمیدهاند اگر کالای داخلی مصرف نکنند، اقتصادشان از هم میپاشد و ضرر میکنند.