قدرتنمایی اسپانسرها در شبکههای سیما و بحرانیشدن رویه بختآزمایی در برنامهها سرانجام رسانه ملی را با تذکر رهبر انقلاب مواجه کرد؛ تذکری که البته بهرغم مسبوق به سابقه بودن مغفول مانده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، روند رو به رشد سلطنت اسپانسرها در تلویزیون بالاخره به طور رسمی و جدی با مانع رو به رو و فرآیند مقابله با سوءاستفادههای فرهنگی و اقتصادی این سلاطین نوپا در رسانه ملی وارد فاز جدیدی شده است.
البته این اتفاق کمی دیر به وقوع پیوست و باعث شد در یکی دو سال گذشته قدرت گرفتن غیرمنطقی اسپانسرها، آنتن فروشی در تلویزیون و مخصوصاً فراگیری مسابقات بخت آزمایی، دادِ همه دلسوزان، منتقدان، کارشناسان و حتی هنرمندان را درآورد.
مهمترین حاشیه تلویزیون در یکی دو سال اخیر همین حضور اسپانسرها و تبلیغات بیقاعده و آنتن فروشی بوده که هر بار نقدی بر آن وارد میشد، با مقاومتهای صداوسیما مواجه میشد و مدیران از نبود بودجه برای توجیه این آنتن فروشی و انحصارطلبی اسپانسرها سخن میگفتند.
تا اینکه طی چند روز گذشته و با انتشار استفتایی از آیتالله مکارم شیرازی درباره فرآیند اهدای جوایز در یک مسابقه خاص و مهمتر از آن تذکر صریح رهبر معظم انقلاب درباره برنامههای بختآزمایی در صداوسیما منتهی به دستورات و نامه نگاریهایی در مجموعه مدیران سازمان صداوسیما شد که امید است به برچیده شدن مسابقات بخت آزمایی و قرعهکشیهای عجیب غریب بیانجامد؛ اما آیا این نتیجه مطلوب و کافی است؟
«بخت آزمایی» در سیما از کجا کلید خورد؟
طی ۲ سال گذشته که پای ستاره مربعها به تلویزیون باز شد انواع مسابقهها با اپلیکیشنها شکل گرفت که مردم میتوانستند شرکتکننده قرعهکشیهای مختلف و برنده رقمهای میلیونی باشند و در هر شبکه گردونهای در حال چرخیدن میدیدید که قرار بود نام یک «برنده خوششانس» از آن بیرون بیاید.
هرچقدر اسپانسر برنامهای میلیاردیتر بود، رنگ و لعاب جوایز هم متفاوتتر میشد و حتی برنامههایی مثل «دورهمی» تا آنجا پیش رفتند که مهران مدیری با دعوت اتفاقی از دو تماشاگر که قرار بود درباره نکتهای مثبت یا منفی سخن بگویند، با نظر تماشاگران بهتر (یا بامزهتر)، به یکی یا هر دو نفر تبلت اهدا میکرد.
این مثال البته شاید جزو بی اهمیتترین هدایای تلویزیون برای مخاطبانش بود که البته در جای خود در نگاه غالب بر سیما و ذهن مخاطبانش بی تاثیر نبود. با این حال در مسابقات مختلفی که در نظر گرفته شده بود از آپارتمان و ویلای شمال تا خودرو و دیگر جوایزی که میتوانست برای مخاطب مهیج و رویاساز باشد تبلیغ میشد.
تبلیغاتی که همه شبکهها و برنامهها را فراگرفته بود و هر شبکهای سعی میکرد در میدان رقابت برای قرعه کشی کم نیاورد؛ مدلی که پیشتر محدود به «تبلیغات» بازرگانی مجموعههای کلان اقتصادی مانند بانکها میشد و حالا گویی با ورود به میدان «سرگرمی» فراگیرتر شد.
در این سالها همه برنامههای مناسبتی و غیرمناسبتی سیما از برنامههای ورزشی تا برنامههای معنوی و رمضانی و اعیاد یاد گرفته بودند با این قرعهکشیها مخاطبانشان را جذب کنند و تلویزیون حتی برای جذب مخاطب به سریالها نیز سوالاتی درباره قصه و کاراکترها طراحی و در قالب سوالات چهار گزینهای هنگام پخش سریال زیرنویس میکرد! حالا دیگر ویروس به تمام اجزای سیما نفوذ کرده بود!
وقتی پای اپلیکیشنها به صداوسیما باز شد
در چنین شرایط مهیایی برای ابتلا به بیماری بود که تلویزیون پای اپلیکیشنهای مختلف را به میدان باز کرد و هر برنامه با یک اپلیکیشن که اغلب زیر نظر چند نام محدود هدایت میشدند وارد بازیهای شبه بخت آزمایی شد.
این روند نه تنها صدای کارشناسان و هنرمندان خارج از تلویزیون بلکه صدای خود برنامهسازان تلویزیونی را هم درآورد که حالا همه محتوا و هدف برنامهشان تحت سلطه امپراطوری اسپانسرها قرار گرفته بود.
اسپانسرهایی که مجری تعیین میکردند، موضوع برنامه را مشخص میکردند و حتی طبق علاقهشان میگفتند که چه کسی باید مهمان برنامهها باشد و درنهایت در میان همین اسپانسرها یا اپلیکیشن ها، کارمندانی هم پیدا شدند که تصمیم گرفتند در یک جشنواره بزرگ تلویزیونی مثل «جام جم» یک نفر را برنده کنند و دست به تقلب بزنند!
همین تخلف در جشنواره «جام جم» و تغییر آرای مردمی و ناتوانی یک سازمان کلان در هدایت و کنترل اسپانسرهایش بود که باعث شد وزیر ارتباطات دستور دهد که کدهای ستاره مربع برچیده شود و صداوسیما هم به جای تغییر در رویکردهای خود سراغ تغییر در ساز و کار بهره گرفتن از جیب مخاطب رفت.
تلویزیون که بودجهاش وابسته دولت است و بخشی از هزینههای سالانه خود را باید از تبلیغات و اسپانسر و آگهیهای بازرگانی دربیاورد سراغ ساز و کار دیگری همچون مسابقات «روبیکیو» رفت که اگرچه مخاطب در آنها باید به سوالات ۱۰ گانه جواب دهد با این حال در هر ۱۰ سوال تقریباً یک یا دو سوال سخت وجود دارد که شرکتکننده برای رد شدن از این سوال سخت باید «جون» خریداری کند و میتوان گفت نوع دیگری از بخت آزمایی است که هر شرکتکننده بابت آن پول میپردازد.
تلویزیون هنوز بابت این نوع از مسابقات واکنشی نداشته اما پیرو سخن صریح رهبر انقلاب درباره بعد فرهنگی و محتوایی «بخت آزمایی»، رییس صداوسیما در نامهای خطاب به مهدوی مهر مدیرکل بازرگانی صداوسیما تجدید نظر نسبت به بروز و ظهور رسانهای اسپانسرها را خواستار شد.
لزوم تغییر یک رویکرد در صداوسیما
بختآزمایی نمادی از یک زاویه نگاه در تلویزیون است و برای مخاطبان از کوچک و بزرگ تا بیسواد و متخصص این تفکر را ترویج میدهد که برمبنای «شانس» میتوانند «برنده» باشند؛ درواقع به جای یک ماه کار و تفکر میتوانند یک ماه پای گوشیهای موبایل خود کدهای ستاره مربع را ارسال کنند و یا با شرکت در مسابقات تلویزیون و یا پاسخگویی به سوالات مسابقاتی مثل «برنده باش» و هزینه کردن بابت خرید سوالات و گرفتن امتیازها حداقل حقوق یک تا چند ماه یک کارگر را بدست آورند.
البته این رویکرد برای تهییج مخاطب، پیش از این با تبلیغات بانکها کلید خورد و آگهیهای بازرگانی بانکها با وعده پولهای کلان، کلید آپارتمان و خودروهای گران قیمت مخاطبان را هر چه بیشتر به سمت یک زندگی رویایی و البته بدون زحمت فریفتند. سیستمی که به مخاطب یاد میداد کار نکند، تلاش نداشته باشد اما به برنده شدن در قرعه کشیهای رویایی دل ببنند و هر بار پول بیشتری سرمایه گذاری کند. سیستمی که نه تنها با سبک زندگی اسلامی و ایرانی و حتی اقتصاد مقاومتی مغایر بود و به نظر میرسید بیشتر در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه کارآمد است تا کشورهای توسعه یافته!
بگذریم که این میان چقدر از این هدایا به مخاطبانش نرسید و او را فقط به شخصی سرخورده و ناامید تبدیل کرد اما روندی که تلویزیون پیش گرفت باعث شد مخاطب دست به گوشی به جای امید به تلاش و کوشش خود به سوالات چهار گزینهای دل ببندد و کعبه آمال و آرزوهایش را در همین قرعهکشیها ببیند؛ مخاطبانی که بخش عمدهشان پیشتر به پای چهار گزینههای کنکور عمر باخته بودند و حالا گویی از چاله به چاه دیگری افتادند!
شباهت ساز و کار قرعه کشیهای تلویزیونی به شرط بندی تا آنجا پیش رفت که برخی از مراجع در بازههای زمانی مختلف نسبت به این رویکرد انتقاد کردند.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای در متن استفتایی از ایشان آورده است: معظم له در پاسخ به مخاطبی که پرسیده است: «اگر برای برگزاری یک دوره مسابقه، از شرکت کنندگان پول (حق شرکت یا ثبت نام) دریافت شود و قرار باشد که از محل همان دریافتها جوایزی به شرکت کنندگان برتر داده شود، با توجه به اینکه هدف شرکت کنندگان به دست آوردن آن جایزه است، آیا این رویه شرعاً ایراد دارد یا خیر؟ یعنی مصداق شرط بندی پیدا خواهد کرد؟» فرمودهاند «اگر به صورتی نباشد که از بازنده چیزی بگیرند که به برنده بدهند، مانعی ندارد والا صورت شرعی ندارد و همان شرط بندی است»
هرچند روز گذشته علی فروغی مدیر شبکه سه سیما این فرضیه را نسبت به مسابقه «برنده باش» رد کرد و توضیح داد که جایزه شخص برنده از بودجه مصوب شبکه تامین میشود با این حال نکتهای که تلویزیون باید بدان توجه داشته باشد این است که باید یک رویکرد اصلی و کلان را در برنامه سازی ها و حتی تبلیغات و پیامهای بازرگانی رعایت کند تا اساس کار و تلاش را زیر سوال نبرد و مخاطب را در هوس جوایز رویایی تحریک نسازد.
چنان که رهبر انقلاب در سخنرانی چهارم اردیبهشت و در دیدار هزاران نفر از کارگران صنایع مختلف، در بخشی از سخنانشان به موضوع روشهایی شبیه به «بختآزمایی» اشاره و فرمودند: «باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج دهیم و روحیه انتظار برای ثروت بادآورده را از بین ببریم و روشهایی شبیه بخت آزمایی را ترویج نکنیم که دستگاههای مختلف از جمله صدا و سیما باید متوجه این معنا باشند.»
بیتوجهی به هشدار ۱۵ ساله رهبر انقلاب
صداوسیما اساساً باید گرایش به چنین روحیهای را از بین ببرد که قطعاً با حذف یکی دو برنامه چنین ساختاری محقق نخواهد شد. پخشِ بخش اعظم پیامهای بازرگانی با این تعریف باید ممنوع شود و حتی بسیاری از مسابقات تلفنی صداوسیما نیز باید تغییر کنند، مسابقاتی که به گفته برخی از خود شرکت کنندگان بارها و بارها تماس گرفتهاند به این امید که رقمی هر چند ناچیز برنده شوند.
برای حسن ختام این گزارش، جهت یادآوری و اشاره به تأخیر مدیران رسانه ملی در عمل به یک هشدار کلیدی، بازخوانی بخشی از سخنان رهبر انقلاب در سال ۸۳ یعنی دقیقاً ۱۵ سال پیش، خالی از لطف نیست؛ «از جملهی سرگرمیها، مسابقات است. مسابقات، خوب است؛ منتها باید مراقب بدآموزیهای قولی و عملی در آنها بود. گاهی در زبان، گاهی اصلاً در کیفیت رفتار، گاهی هم در خندههای بیخودی، سبکی دیده میشود؛ و البته گاهی اوقات هم این چیزها نیست. یکی از مسابقهها، مسابقهی تلفنی است. شخصی تماس میگیرد و بهخاطر هیچی، به او جایزه میدهند! یک روز من دیدم در یک برنامهی تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمیِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند این کار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عدهای که اینگونه مسابقات را نگاه میکنند، بیمنطقی به ذهنشان میآید و از این بیمنطقی سوءاستفاده میکنند. این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنی ندارد. بنابراین، مقولهی سرگرمی و تفریح، لزومش یک مسأله است؛ با برنامهریزی بودن آن یک مسأله است؛ بامحتوا بودنش یک مسأله است؛ پرهیز از جهات منفی هم در آن یک مسأله است.»