نمی‌توان از سریال‌های پرخاطره تلویزیون یاد کرد و اسم محمدعلی کشاورز را به‌خاطر نیاورد؛ از «دایی‌جان ناپلئون» گرفته تا «سلطان و شبان»، «سربداران»، «هزاردستان»، «پدرسالار» و بسیاری دیگر از سریال‌های ماندگاری که با بازی زنده‌یاد محمدعلی کشاورز روی صفحه جادویی تلویزیون‌های قدیمی نقش بستند و تا سال‌ها بعد تکرار و ماندگار شدند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری،  محمدعلی کشاورز  در حالی در سن ۹۰ سالگی راهی سفر ابدی شد که نقش‌های ماندگارش بر پرده سینما، صحنه اجرا و قاب تلویزیون مهمترین میراث ماندگارش محسوب می‌شود، هنرمندی که هم در سینما خوش درخشید و هم در تلویزیون و توانست آثار ماندگاری را از خود به جای بگذارد.

شاید برای همین بود که زنده‌یاد کشاورز نیز خودش را فردی «عاشق ملتش و گنجینه‌ای از خاطرات دور و نزدیک»، روایت می‌کرد و البته در توصیف قوانین مهم زندگی، می‌گفت: «به دنبال عرفان بروید. البته عرفان را با صوفی‌گری اشتباه نگیرید. عرفان به شما می‌آموزد که چطور به خوشبختی برسید و عشق را پیدا کنید. همیشه فکرهای خوب در ذهنتان پرورش دهید و سعی کنید هر شب قبل از خواب خودتان را محاکمه کنید.»

او که در دهه ۳۰ و با بازی در تله‌تئاترهای مختلف پا به قاب جادویی تلویزیون گذاشت، چندی بعد توانست پس از تجربه حضور در سریال‌هایی همچون «خانه قمر خانم»، ایفاگر یکی از نقش‌های اصلی سریال «دایی جان ناپلئون» به کارگردانی ناصر تقوایی، شود. 

افسانه «سلطان و شبان» از دیگر سریال‌های خاطره‌انگیزی است که زنده‌یاد کشاورز در آن ایفای نقش کرده بود. فیلمنامه این سریال را که از جمله مجموعه‌های ماندگار دهه ۶۰  تلویزیون در ژانر کمدی محسوب می‌شود، مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ نوشته‌اند. زنده‌یاد کشاورز در این مجموعه نقش خوابگزار اعظم را برعهده داشت.

ایده اولیه این سریال را مهدی هاشمی از داستانی از کتاب «تاریخ عالم آرای عباسی» اقتباس کرد و موضوع آن را با داریوش فرهنگ در میان گذاشت. داریوش فرهنگ که روزگاری را در صحنه تئاتر گذرانده بود به شدت از آن استقبال کرد. وضعیت بد اقتصادی و فضای نابسامان تئاتری آن زمان نیز بهانه‌ای شد برای آزمودن تجربه‌ای نو و بدیع که البته این بار در رسانه ای به نام تلویزیون رقم می خورد. نکته قابل ذکر این بود که برنامه‌های تولیدی آن زمان تلویزیون چنگی به دل نمی زد و پیشنهاد تولید چنین سریالی برای مدیران سیما نیز وسوسه کننده بود. داریوش فرهنگ به سرعت دست به کار شد و پس از نگارش فیلمنامه داستان به همراه مهدی هاشمی بازیگران خود را انتخاب کرد. (روزنامه نصف جهان/بهمن ۹۷)

 

«افسانه سلطان و شبان»

 

پس از تجربه حضور در سریال «سربداران» در اوایل دهه ۶۰، کشاورز نقش ماندگار «شعبان بی‌مخ» را در سریال «هزاردستان» به کارگردانی علی حاتمی برعهده گرفت. او درباره‌ی علت قبول کردن چنین نقشی، جالب بودن نقش را دلیل اشتیاقش دانست؛ «به نظر می‌آمد از این نظر که او تنها زور داشت و عقلی در سر او نبود. برای همین بسیار وسوسه‌انگیز بود.»

او درباره سختی‌های نقش «شعبان بی‌مخ» گفته بود: «چیزی نزدیک به یک ماه فقط در مورد این شخصیت مطالعه کردم، مسافرت رفتم، به برخی محله‌های جنوب شهر می‌رفتم و با آدم‌های آنجا صحبت می‌کردم ، به نحوه بیانشان دقت می‌کردم و حرکاتشان را به ذهنم می‌سپردم. همه اینها بعدها در حین کار بسیار کمکم کردند و توانستم در قالب این نقش فرو بروم.»(روزنامه جام جم ۸۹)

 

سربه‌داران

 

کشاورز راز ماندگار شدن سریال «هزار دستان» را «عشق و صداقت» اینگونه توصیف می‌کرد و می‌گفت: «همه افراد اعم از کارگردان تا افراد پشت صحنه همگی با جان و دل سر این کار حاضر می‌شدند و کسی از کارش نمی‌زد؛ البته فیلم را فقط بازیگران نمی‌سازند، بلکه افراد پشت صحنه هم دخیل هستند. از سیم‌کشی گرفته تا خیاط و آبدارچی و به نظرم این صداقت پیدا نمی‌شود مگر این‌که افرادی که پشت صحنه هستند همه برگزیده باشند. الان تعدادی از بازیگران برای هم می‌زنند تا نقش یکدیگر را بگیرند در صورتی که معنای هنر این نیست.»

هزاردستان

 

اما «اسدالله خان»، از دیگری نقش‌های ماندگار زنده‌یاد کشاورز در سریال «پدرسالار» به کارگردانی مرحوم اکبر خواجویی محسوب می‌شود. شخصیتی که با وجود تمام سختی‌ها و بداخلاقی‌هایش دوست‌داشتنی بود و توانست تصویر ماندگاری را در ذهن مخاطبان ایجاد کند. 

کشاورز در یکی از گفت‌وگوهای خود با ایسنا، با مرور خاطرات ایفای نقش در سریال «پدرسالار»، گفته بود: «یادم است قرار  بود در یک صحنه من توی گوش محمود پاک‌نیت بزنم، من هم خیلی طبیعی این کار را کردم (با خنده) و او خیلی دردش آمد و باورش نمی‌شد من در کارم آنقدر جدی باشم. آن روزها هر روز صبح زود همه سر صحنه می‌آمدیم، اما مرحومه نادره خیرآبادی نیم‌ساعت دیرتر از بقیه می‌آمد. یک روز یواشکی از او پرسیدم چرا دیر می‌آیی؟ گفت هیچی، من سر راه یک کله‌پزی پیدا کردم هر روز می‌روم آنجا صبحانه می‌خورم، بعد می‌آیم؛ امروز هم یک چشم با خودم آوردم که هرکس صبحانه نخورده بدهم بخورد! یادم است صحنه‌ای داشتیم که در آن قرار بود همه بچه‌های من و نادره بعد از مدت‌ها قهر و کدورت در منزل ما برای نهار جمع شوند، اما بعد از ساعت‌ها انتظار هیچکدام نیامدند، من هم عصبانی ‌شدم و همه بشقاب‌ها را ‌شکستم و با پا روی خرده‌های شکسته شده آنها با عصبانیت راه رفتم؛ در این سکانس حتی یک بشقاب سالم هم باقی نگذاشتم. بعد از پایان این صحنه به من گفتند بشقاب‌هایی که آنقدر طبیعی شکستی، همه مال آرشیو سازمان بود.»

 

پدرسالار

 

بازی‌های زنده‌یاد محمدعلی کشاورز در تلویزیون به همین چند مورد ختم نمی‌شود و حضور در این عرصه تا سال‌های پایانی دهه ۸۰ نیز ادامه داشت. حضور به عنوان مهمان در سریال «پاتوق» و ایفای نقش در تله‌تئاتر «آدم خوابش می‌گیره»، از آخرین فعالیت‌های این هنرمند فقید در عرصه تلویزیون محسوب می‌شود.

۹۰ساله بود که رفت

محمد علی کشاورز همین فروردین ماه امسال ۹۰ ساله شد؛ او در آخرین پیامی که نوروز و در سالروز تولدش در اختیار ایسنا گذاشت، نوشت: 

 «سپاس بی‌پایان ایزد منان را که تاکنون فرصت زیست در نود رستاخیز زیبای طبیعت را سهم من از این روزگار کرده است. نود سال شکست و پیروزی، غم و شادی، سختی و آرامش.
و اما این روزها، روزهای سختی است. روزهای سخت برای مردمی که سالیان درازی است شادی آنها شادی من و غمشان غم من است؛ مردمی که نفسم به نفسشان بند است.

آنچه در این روزهای سخت امید و لبخند را زنده نگه می‌دارد، صحنه‌های ماندگاری است از انسانیت، محبت و همدلی. صحنه‌هایی که در گوشه گوشه‌ی این کشور رقم می‌خورد و روح انسان را به پرواز در می‌آورد. این همدلی، این همراهی، این محبت ما را از این گذرگاه سخت نیز عبور خواهد داد. فردا روزهای بهتری است. عزیزانم یادمان بماند که این بلای همه‌گیر چه به ما می‌آموزد؟ این شرایط سخت تلنگری است برای تمام انسان‌ها. تمام انسان‌های فراموشکار!

برای ما که عزیزترین و زیباترین لحظه های زندگی را در کنار خود داریم و قدر نمی دانیم.

روزهای زیبا می‌آید. ای کاش یادمان بماند از این پس با طبیعت مهربان‌تر باشیم، باهم مهربان‌تر باشیم.

قدر تک تک ثانیه‌های حضور عزیزان و دوستانمان را بدانیم. زندگی را پاس بداریم. در این واپسین دهه زندگیم برای همه هم‌وطنانم صبر، سلامتی و آرامش آرزو می‌کنم.»