حالا «جهانمحلیسازی» حاوی یک غافلگیری هست؛ نتفلیکس قصد دارد محتوای محلیسازی شده خود را در سطح جهانی فراتر از بازارهای محلی توزیع کند. برد جهانی نتفلیکس کلیشههای قدیمی را از بین نمیبرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، پائولو سیجیسموندی؛ استاد بالینی ارتباطات در دانشکده ارتباطات و خبرنگاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در مطلبی که درباره نتفلیکس نوشته آورده است سرمایهگذاری بزرگ نتفلیکس روی محتوای خارجی و مخاطب بینالمللی میتواند چشمانداز رسانهای جهان را متحول سازد و نگاه مردم به جهان را تغییر بدهد
به یاد دارم که در دوران کودکی در ایتالیا، مجموعه تلویزیونی آمریکایی «روزگار خوش» را تماشا میکردم که ماجراجوییهای فانز و ریچی کانینگهام و دیگر نوجوانان محلهشان را در آمریکای دهه ۱۹۵۰ به تصویر میکشید.
این مجموعه بهمراه دیگر سرگرمیهای آمریکایی که به وفور در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ایتالیا یافت میشدند، سالها پیش از آنکه روی خاک آمریکا قدم بگذارم، تصور من از این کشور را شکل دادند. امروز من ایالات متحده را خانه خود میخوانم، و دریافت و فهم خودم را از پیچیدگیهای آن دارم. قادر هستم که «روزگار خوش» را بهعنوان احیای نوستالژیک یک شهر کوچک آمریکاییِ ایدئال و بدور از ناسازگاری ببینم.
مجموعه روزگار خوش بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۴ از شبکه اِیبیسی پخش میشد.
«روزگار خوش» محصول هالیوود بود، که مسلماً هنوز مرکزیت صنعت جهانی سرگرمی در آن قرار دارد. از این جهت، اخبار اخیر مبنی بر اقدام نتفلیکس به بازگشایی دفتر در ایتالیا و سرمایهگذاری عظیم بر تولید محتوای محلی به قصد توزیع جهانی آن بر روی پلتفرم خود (در ادامه راهبردی که پیشتر در دیگر کشورهای اروپایی اجرا کردهاند)، من را به فکر فرو برد. این امر بطور بالقوه میتواند حرکتی تعیینکننده در صنعت جهانی سرگرمی باشد. و حتی ممکن است نگاه مردم دنیا را به جهان تغییر دهد.
یاد گرفتن بواسطه تماشا کردن
بنده در ۱۵ سال اخیر، از محل دیدهبانی پر تنعم و رفاه لس آنجلس، چشمانداز جهانی رسانه را مورد کاوش و بررسی قرار دادهام. یکی از ابزارهای ما مردم، در مسیر زندگیمان، برای فهم جهان پیرامونی خود، تلویزیون و سینما هستند؛ که محتوایشان را به آرشیو تجربیات شخصیمان و نظراتمان در مورد دیگران اضافه میکنیم. در صورت عدم وجود تجربه مستقیم با مردم یا ملتها، ما در مورد آنچه نمیدانیم گمانهزنی میکنیم. این فرایند منابع گوناگونی را شامل میشود؛ از جمله، مطالعه کردن، جستجو در گوگل، و دریافت اطلاعات از حسابهای کاربری که به آنها اعتماد داریم. اما اغلب این رسانه است که بیش از هر مسیری مردم را با دیگر فرهنگها مواجه میسازد.تلویزیون و سینما با تصاویر و داستانهای قدرتمند این درزهای دانش را پر کرده و به تفکر ما نسبت به فرهنگهای مختلف جهت میدهند. اگر پیام رسانه در طی زمان دارای انسجام باشد، ممکن است که ما آنها را بهعنوان گزارههای مسلم فهم کنیم. عدم دقت در بازنمودهای رسانه کاملاً محتمل است. اما بدون شک، این بازنمودها کامل نیستند. دلیلش آن است که فیلمها و مجموعههای تلویزیونی لزوماً برای به تصویر کشیدن واقعیت ساخته نمیشوند؛ آنها برای سرگرمی طراحی شدهاند.
آنجلینا جولی در حال فیلمبرداری «توریست» در ونیس ایتالیا، در سال ۲۰۱۰
در نتیجه، این آثار میتوانند گمراهکننده باشند؛ البته اگر غرضورزانه نبوده و براساس کلیشهها و در جهت تداومبخشی به آنها نباشند. برای مثال، کمبودی در زمینه کلیشههای ایتالیایی و ایتالیایی-آمریکایی در سرگرمی آمریکا وجود ندارد. از مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» که جوایز متعددی را برنده شده، بگیرید تا مجموعه تلویزیونی «سواحل جرزی» که مورد تحسین منتقدان بوده است؛ ایتالیاییها اغلب بهعنوان افرادی مبتذل، بیسواد، و مرتبط با جرائم سازمانیافته (یا هر سه تای آنها) نشان داده میشوند.
رسانه پنجرهای رو به جهان
اما نحوه مواجهه مردم با رسانههای سرگرمی در حال تغییر است. امروزه، پلتفرمهای پخش اینترنتی همچون نتفلیکس، آمازون پرایم، اپل تیوی پلاس و دیزنی پلاس، در مجموع در سرتاسر جهان یک میلیارد مشترک دارند.
نتفلیکس در زمینه تولید محتوای اختصاصی نسبتاً تازه وارد است و همانند نقشآفرینان سنتی هالیوود از مجموعه بزرگی از محتوا بهرهمند نیست که بتواند بر آن اتکا کرده و به ۲۰۴ میلیون مشترک خود در ۱۹۰ کشور خوراک بدهد. بنابراین این شرکت بطور فزایندهای در حال تولید محتوای اختصاصی است؛ از جمله تعدادی از آثار غیر انگلیسی از کشورهایی نظیر مکزیک، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، و برزیل.
برشی از آثار بینالمللی نتفلیکس در ۲ آوریل ۲۰۲۱.
میتوان این موضوع را مثالی از «جهانمحلیسازی سرگرمی» دانست؛ یعنی یک شرکت که در سطح جهانی فعالیت میکند، محتوایش را متناسب با سلایق مخاطب محلی در سرتاسر جهان منطبق میسازد.برای مثال هماکنون همین رویه برای بسیاری از برنامههای واقعنمای پرطرفدار برقرار است. «بت آمریکایی» (امریکن آیدل) اقتباسی آمریکایی از «بت پاپ» (پاپ آیدل) اروپا است. بطور مشابه «عامل ناشناخته» (ایکس فکتور)، «برادر بزرگتر»، و «رقص با ستارگان» نیز ریشههای بینالمللی دارند.
اما حالا، جهانمحلیسازی حاوی یک غافلگیری نیز هست: نتفلیکس قصد دارد محتوای محلیسازی شده خود را در سطح جهانی و فراتر از بازارهای محلی توزیع کند. برد جهانی پلتفرم نتفلیکس فی نفسه کلیشههای قدیمی را از بین نمیبرد. منتقدین فرانسوی از مجموعه «امیلی در پاریس»، تولید آمریکا با توزیع جهانی نتفلیکس، بابت تصویرسازی کلیشهای و رمانتیک از این شهر به شدت انتقاد کردهاند.
مدیران تلویزیونی خارجی باید برنامههایی برای نتفلیکس بسازند که هم به مذاق مخاطبان محلی خوش بیاید و هم همزمان با رعایت اصالت در تصویرسازی از کشورشان دارای ظرفیت بینالمللی نیز باشند. اگر تیم ایتالیایی نتفلیکس فکر میکنند مخاطب بینالمللی از ایتالیا انتظار آثاری همچون «پدرخوانده» دارند، ممکن است مخاطبان بینالمللی از تولیداتشان استقبال کنند، اما این موضوع برای ایتالیاییها صدق نخواهد کرد.
نتفلیکس برای آنکه بتواند حقیقتاً رسانهای بینالمللی شود، میبایست نه تنها در کشورهای اروپایی که صنایع فرهنگی توسعهیافتهای دارند بلکه در کشورهای کوچکتر و کشورهای دارای صنایع سرگرمی نوظهور نظیر ملتهای آفریقایی نیز اقدام به تولید محتوای محلی اختصاصی کند.
فرصتها و چالشهای نتفلیکس
واژگونسازی مسیر سنتی آگاهیبخشی رسانه به درک ما نسبت به مردم و سرزمینهای خارجی از طریق بازنمایی صحیحتر آنها میتواند یکی از آثار جانبی این راهبرد نتفلیکس باشد. اما این خواستهای دشوار است و طبیعتاً تضمینی برای تحقق آن وجود ندارد. ظرفیت تحولگرایانه نتفلیکس ریشه در بسترسازی برای تولیدکنندگان خلاق محلی به منظور بازگو کردن قصه در مورد فرهنگهای خودشان و توزیع بینالمللی واقعی آن دارد. تحقق این امر به تمایل نتفلیکس برای پیادهسازی این راهبردی به نحوی منسجم، پایدار، دربرگیرنده، و باملاحظه بستگی دارد. مواجهه گسترده با گستره متنوعی از محتوای رسانهای بینالمللی میتواند در طی زمان نحوه نگاه مردم آمریکا و جهان را نسبت به فرهنگهایی که هیچگاه در تماس مستقیم با آنها قرار نداشتهاند و شاید هیچگاه نیز نخواهند داشت، دستخوش تغییر قرار دهد. تنها یک کلیک لازم است؛ انتخابی حتی ناآگاهانه برای تماشا کردن یک مجموعه تولیدی خارجی.
البته نحوه کار نتفلیکس، یعنی استفاده از الگوریتمهایی که براساس انتخابهای قبلی به مخاطب محتوا پیشنهاد میدهند، میتواند مواجهه ابتدایی با محتوای خارجی را به تأخیر بی اندازد. عملکرد هوش مصنوعی در تغذیه ما از آنچه بیشتر طالبش هستیم، میتواند در نهایت قوهای غافلگیرکننده در مسیر تحول باشد و موجب بازنگری ما در مورد آنچه تصور میکنیم میدانیم، بشود.