محمد خزاعی که به تازگی رییس سازمان سینمایی شده است با چند چالش در این وضعیت بحرانی سینما رو به روست و باید دید راهکار اجرایی او برای حل این معضلات چه خواهد بود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، بالاخره در روزهای پایانی هفته گذشته خبرش رسانهای شد، گرچه پیش از آن هم به صورت تلویحی و گاه تحقیقی نامش در شبکههای مجازی پیچیده بود اما چهارشنبه شب بود که بعد از کشوقوسهای فراوان رئیس سازمان سینمایی انتخاب شد. سازمانی از زیرشاخههای وزارت ارشاد که روزهای تلخ و سخت و شیرین کم به خود ندیده است، گاه آماج حملات قرار میگیرد و گاه تصمیماتش دیگران را به تحسین وامیدارد.
درباره رئیس سازمان سینمایی در این یکی دو ماهی که وزیر ارشاد دولت سیزدهم مستقر شده گمانهزنیهای بسیاری از سوی رسانههای رسمی و غیر رسمی منتشر شده بود. نامهایی همچون جواد رمضاننژاد، محمود رضوی، شهاب اسفندیاری و… به تواتر در رسانهها طرح میشد اما محمد خزاعی تنها نامی بود که از سوی گردانندگان کانالهای سینمایی و رسانههای غیررسمی روی آن پافشاری میشد، همان که پیشتر نامش را در میان نامزدهای انتخابات ششمین دوره شورای اسلامی شهر تهران برای گروه «ائتلاف بزرگ برای مردم»، شنیده بودیم.
خزاعی در نهایت اما از راهیابی به شورای شهر تهران بازماند تا راهش از مسیر دیگری برای رسیدن به سمتهای اجرایی هموار شود. سرانجام هم همین شد، محمد خزاعی بر مسند ریاست این سازمان نشست؛ رئیسی که البته پیشینه سینمایی کم ندارد.
سوابق محمد خزاعی چیست؟
کار در حوزه سینما را با روزنامهنگاری آغاز کرده است. آن زمان که در روزنامه خراسان قلم میزد شاید کمتر تصور میکرد که روزی بر کرسی ریاست سازمان سینمایی تکیه بزند. در سالهای بعد اما حوزه تهیهکنندگی را برگزید تا نامش در میان تهیهکنندگان سینما بنشیند. کار در این حوزه را در اواخر دهه هفتاد با فیلمهای «دستهای نیایش» و «ترانه تاکستان» آغاز کرد، بعدها اما دامنه فعالیتش گستردهتر شد و نامش در کنار فیلمسازان مطرح همچون ابراهیم حاتمی کیا، پرویز شیخطادی، محمدعلی باشه آهنگر و… قرار گرفت.
خزاعی اما با کارهای اجرایی نیز آشناست. او در دوره هایی دبیری جشنواره ملی فیلم فجر و جشنواره مقاومت را هم بر عهده داشته است، موضوعی که امتیازی ویژه برای او محسوب میشود و میتواند در ادامه در مدیریت جشنوارهها مؤثر واقع شود.
این مروری کوتاه بر کارنامه کاری شانزدهمین رئیس سازمان سینمایی بود تا ببینیم در ادامه این مجموعه که در دو سال گذشته با بحرانهای رنگ به رنگ به واسطه شیوع کرونا رو به رو بوده چگونه مواجه خواهد شد، این بحرانها در سه سرفصل قابل بررسی است که حالا به عنوان چالشهای پیش روی محمد خزاعی قابل طرح است.
تولید؛ تردیدهای یک جریان نهچندان راکد
افزایش سریالهای شبکه نمایش خانگی و حضور و البته هجوم گسترده و متعدد کارگردانانی که پیش از این در سینما دست به تولید میزدند، در این شبکه خود میتواند گزارشی عینی و کوتاه از وضعیت تولید در سینما بدهد. هرچند پیش از بلیه کرونا، کارگردانان سینمایی به سریالسازی برای پلتفرمهای مجازی به عنوان راهکار «دومی» و «جانبی» مینگریستند اما شرایط پیش آمده آنها را بر آن داشت تا به سریالسازی نه به چشم یک دستگرمی بلکه به عنوان جدیترین گزینه پیش روی خود بنگرند.
همه اینها اما از آنجایی ناشی شد که اکران محدود شد به واسطه همین هم کارگردانان تولیدات سینمایی را به کناری نهادند تا بیشتر از پیش در حوزه پلتفرمها متمرکز شوند. شورای پروانه ساخت سینمایی اما در این دو سال همچون گذشته به کار خود ادامه و مجوزهایی را نیز ارائه داده است. هرچند گزارش فیلمهای در دست تولید هر از گاهی رسانهای میشود اما آنچه واضح است چالشهایی است که صاحبان آثار با آنها دست به گریبان هستند.
به مانند تمامی شغلهایی که در این ۲ سال از رهگذر کرونا آسیب دیدهاند فرایند تولید آثار سینمایی هم دستخوش تحولاتی شده که اولین و مهمترینش بالا رفتن هزینههای ساخت به واسطه افزایش روزهای فیلمبرداری است. این موضوع زمانی معادلات را پیچیدهتر میکند که سینماگران چشمانداز روشنی از بازگشت سرمایه ندارند همین هم عاملی است که آنها را به سمت تولیدات سریالی سوق میدهد. این همان دو راهی است که صاحبان پلتفرمها و برخی سینماگران را در یک مناقشهای بی سرانجام قرار داده است، در یک سوی این ماجرا صاحبان پلتفرمها این گزاره را مطرح میکنند که در این سالهای کرونا زده ویاودیها به کمک سینما آمده، در قامت یک منجی ظاهر شده و مشکلات معیشتی فعالان این حوزه را سامان دادهاند از سویی دیگر اما برخی سینماگران بر این باورند که دستمزدهای عوامل تولید به واسطه کار در سریالهای شبکه نمایش خانگی افزایش پیدا کرده؛ جدالی که اما پیروزی نداشته است و هر کدام به موازات یکدیگر حرکت میکنند.
با همه اینها آنچه اما عوامل تولید از سرگذشت فیلمهای سینمایی روایت میکنند گاه متفاوت از آن چیزی است که میبینیم. روایتهایی که یک سر آن گره میخورد به شرایط فیلمبرداری که گاه عوامل با وجود بیماری، همچنان در لوکیشنهای محدود به کار میپردازند.
آنچه اما باعث امیدواری نسبت به بهبود این شرایط میشود این است که محمد خزاعی خود پیش از این در کسوت تهیهکنندگی حاضر بوده و از نزدیک با معضلات فرآیند تولید، افزایش هزینهها و… مواجه شده است. این موضوع میتواند او را کمک کند تا با در پیش گرفتن سیاستهای اجرایی به مدیریت این فضا بپردازد.
اکران؛ صف بلند فیلمهای بلاتکلیف
حتی به تعداد انگشتان دست هم در این دو سال کرونا زده فیلم تازه به چرخه اکران اضافه نشده است. سرمایههایی که پشت سد نمایش میمانند، میخوابند و راکدند اما صاحبانشان تن به اکران نمیدهند. حالا به گفته کارشناسان این حوزه چیزی بالغ بر ۲۰۰ فیلم انتظار اکران را میکشند. گرچه حسین انتظامی که حالا میشود در کنار نامش پسوند «پیشین» گذاشت و به عنوان رئیس سابق سازمان سینمایی خطابش کرد، برای بهبود فرآیند اکران بستههای تسهیلی در نظر گرفت اما این حمایتها هرگز صاحبان آثار را ترغیب به نمایش فیلمهایشان نکرد. حتی آن دسته از فیلمهایی هم که در شرایط معمول و معقول نمیتوانستیم برایشان فروش چندانی متصور شویم نیز به جرگه «اکران شدهها» نپیوستند تا آمار فیلمهای در کشو مانده همچنان در صدر باشد. عمده دلایل سینماگران اما این است که تبلیغات چندانی برای آثار سینمایی نمیشود به واسطه همین هم مخاطبان حتی از باز بودن سالنهای سینما اطلاعی ندارند.
گرچه در این مدت مذاکرات صاحبان آثار و سازمان سینمایی با سازمان صدا و سیما خروجی کم رمقی داشته، اما این میزان تبلیغات که به صورت گزینشی برای چند فیلم صورت گرفته اعتماد فیلمسازان را به همراه نداشته است تا جایی که حاضر میشوند فیلمهایشان همچنان باقی بماند برای فردایی بهتر.
از سوی دیگر واکسیناسیون عمومی همواره مطالبه ثابت سینماگران بوده، حقیقت اما این است که با وجود اینکه روند واکسیناسیون شتاب پیدا کرده و حتی پیش از آن هم پروتکلهای بهداشتی به طور کامل در سینماها رعایت میشده با این حال گره کور اکران انگار باز نشدنی و این معادله همچنان چند مجهولی است.
سینما اما در جهان هم وضعیت مشابهی دارد. اکران هرچند در برخی از کشورها به روال معمول بازگشته و حتی گاهی تیترهای فروش میلیون دلاری برای برخی از فیلمها میخوانیم واقعیت اما این است که کرونا به یکباره شبیخون میزند و نفس این صنعت را به شماره میاندازد. این را میشود از باز و بسته شدن گاه به گاه سالنهای سینمایی در سراسر جهان دریافت. در کشور ما نیز به دلیل ترس عمومی از بیماری و البته دیر پیوستن به صف کشورهای واکسینه شده شرایط دوچندان سختتر است.
در کنار همه اینها اما باید چالش سمفا را نیز نظر داشت؛ میراثی که از دوران ریاست حسین انتظامی به یادگار مانده تا سامانهای برای شفافیت در حوزه اکران و تولید باشد.
پیش از این هم در گزارشی به کم و کیف عملکرد این سامانه پرداخته بودیم، سمفا یا همان «ساما نه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران» هرچند قرار بود به عنوان بازویی خدمترسان در کنار سینماگران باشد اما به گواه مدیران پخش و اکران ساز و کار فروش را در برخی مواقع مختل کرده و حتی به آن شعار ابتداییاش مبنی بر «تقسیم عایدی فروش از مبدا» هم وفادار نمانده است. حالا با وجود اینکه سینماگران معتقدند این ساما نه حذف نشدنی است اما به نظر میرسد محمد خزاعی باید به رفع مشکلاتش با بهرهگیری از متخصصان این حوزه بپردازد.
جشنوارهها؛ ویترینهایی که نباید خاموش بماند
«جشنواره فلسفه و ماهیتش این نیست که به خاطر هزینه بخواهیم با آن اینگونه برخورد کنیم، بسیاری از جشنوارهها محلی برای دیده شدن هنرمندان و رشد حوزه فرهنگ و هنر است، بنده با این نظر مخالف هستم، اینکه تغییرات یا ادغامهایی در جشنوارهها صورت بگیرد منطقی است اما تعطیلی نخواهیم داشت، با تغییرات و ادغامها اسراف مالی کم میشود اما در عین حال کارهای فرهنگی هنری به خوبی پیش میرود.»
این گزیدهای از صحبتهای محمدمهدی اسماعیلی وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی در نخستین گفتگوی خبریاش در شبکه خبر است که نشان از پیگیری جدی جشنوارههایی سینمایی دارد.
۶ ماهه دوم سال را اساساً میتوان فصل جشنوارهها نامگذاری کرد، فصلی که جشنوارهها یکی پس از دیگری فرا میرسند و هر کدام از رویدادهای مهم همان حوزه به شمار میروند.
کمتر از ۱۰ روز دیگر ماراتن جشنوارهها با جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان آغاز میشود. رویدادی که سال گذشته به صورت کاملاً مجازی برگزار شد و مسئولانش تمام برنامههای جانبیاش مانند نشستها و کارگاههای فیلمسازی را به بسترهای مجازی کوچ دادند؛ کوچی از سر اجبار که البته تحولی در شیوه برگزاری رویدادها را نیز به وجود آورد و زیر ساختها را تقویت کرد تا حالا به گفته دبیران رویدادهای مختلف بخش مجازی بخش جدایی ناپذیر جشنوارههای سینمایی باشد که حتی در صورت عادی شدن شرایط و ریشه کن شدن کرونا باز هم بساطش بر پا باشد.
با فروکش کردن وضعیت بیماری در ابتدای سال جاری، علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و دبیر جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان در حاشیه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر از برگزاری فیزیکی رویداد تحت مدیریتش به شرط استمرار وضعیت سلامت جامعه در فصل پاییز خبر داد و حالا بر سر این وعده صادق است. او در نشست خبری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اعلام کرد که این رویداد قرار است هرچند به صورت محدود اما به شکل فیزیکی و مجازی برگزار شود.
در ادامه نیز ۲ جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره «سینماحقیقت» در پی خواهد آمد که هنوز مسئولانش درباره شکل قطعی برگزاری آن اظهار نظری نکردهاند اما آنچه مسلم است بخش مجازی یک پای ثابت آنها خواهد بود.
جشنواره ملی فیلم فجر اما تنها جشنوارهای است که نه تنها برگزارکنندگانش که حتی سینماگران نیز زیر بار برگزاری مجازی آن نرفتهاند. رویدادی که هر ساله با حواشی متعددی رو به رو است. تنها کافی است دست به دست شدن ویدیوی ازدحام خبرنگاران و عکاسان را در روزهای نخست دوره سی و نهم همزمان با روزهای اوج کرونا را به یاد بیاورید تا با گوشهای از مصائب آن آشنا شوید؛ رویدادی که از همان روزهای نخست که زمزمههای برگزاری آن به شکل کاملاً فیزیکی شنیده شد، انتقادات به آن نیز کلید خورد تا غالب سوالها حول این محور باشد که در این شرایط کرونا زده و سینمای مصیبت دیده و در این وضعیتی که معیشت اهالی سینما با مشکل مواجه است، چرا بودجه کلان آن در اختیار هنرمندان برای سامان دادن به شرایط آنها قرار نمیگیرد؟ محمدمهدی طباطبایی نژاد دبیر وقت این رویداد سینمایی اما هر بار جشنواره فیلم فجر را میدانی برای دیده شدن آثار و البته مجرایی برای احیای سینما خواند.
جشنواره فیلم فجر سال گذشته با کاهش تعداد خبرنگاران و با روزهای محدود برگزار شد و حالا با واکسینه شدن عموم اهالی رسانه باید دید امسال این رویداد سینمایی چه سرنوشتی پیدا میکند.
محمد خزاعی اما خودش پیش از این مسئولیت برگزاری جشنواره فیلم فجر را بر عهده داشته و با فضای آن آشناست. حالا باید ببینیم دوره چهلم جشنواره فیلم با مدیریت رییس سازمان سینمایی چه سیری را طی میکند.