در یادداشتی به قلم دبیر ستاد فناوریهای نرم و توسعه صنایع خلاق میخوانیم: همه ملت ها، در عرصه افسانه سازی، چنته شان پر است و جملگی نیز به داشتن افسانه های کهن، می بالند و تراز یک گنجینه از آنها مراقبت می کنند. افسانه واقعی امروز ما، توانمند شدن ایران در مقابل تحریم ها و رفع نیازهایش با اتکا به نیروی داخلی و رسیدن به خودکفایی در بسیاری از عرصه هاست. درست نشان دادن افسانه های واقعی ما، آرزوی امروز ماست.
*پرویز کرمی
اندیشه ای با زندگی انسان پیوند می خورد که به زبان هنر آید و کلام. کلام، آغاز علم است و علم، کالبد عمل. از سوی دیگر، رویا، مقدمه ای برای ارائه سخن تازه است. افسانه ها در زندگی انسان، ایجاد شده اند تا بال های رویا باشند برای هر شهروند. افسانه ها به شنوندگان شان قدرت انتخاب می داده اند؛ انتخاب فردایی دیگرگون یا تحمل ملال روزمرگی. به همین خاطر است که همه ملت ها، در عرصه افسانه سازی، چنته شان پر است و جملگی نیز به داشتن افسانه های کهن، می بالند و تراز یک گنجینه از آنها مراقبت می کنند.
همانگونه که می دانیم، خط ربط زمین و آسمان، و ملکوت و انسان، پیامبران بوده اند. رابطه، شاه مهره انسان در سلطه طلبی و برتری جویی نسبت به طبیعت و کائنات است. آدمیزاد با سلاح کلام و ارتباط، تاکنون توانسته است با تنی رنجور و آسیب پذیر، نه بر زمین، که بر جاهایی خارج از آن هم مسلط شود و حضورش را اعلام کند. گرچه، اساس هستی، بر مبنای ارتباط است اما انسان، توانسته است دست برتر را در کشاکش میان مخلوقات را داشته باشد و خلیفه گری را بر روی زمین به کرسی بنشاند.
اما در این روزگار مدرن و سراسر متغیر، وابستگی مردمان به شاه مهره ارتباط، محکم تر و عمیق تر شده است. آدم ها در شهرها و روستاها، انگار با فناوری های مرتبط با اطلاعات و ارتباطات، نفس می کشند. زندگی با نان خالی و آب چشمه، امکان پذیر است اما بدون وسایط ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی، تحمل ناپذیر. از طرفی دیگر، طبقه ثروتمندان و قدرتمندان جهان، تغییر شکلی و ماهوی داده است و آنان که بر موج ارتباط و رسانه و فضای مجازی سوار شده اند، توانسته اند مشهورتر و ثروتمند تر از هر انسان دیگری شوند.
خب، در این شرایط، دیگر باید گفت که زمانه نویی آغاز شده است که قواعدش مجازی و بر مبنای رابطه و رسانه است. دارایی های فکری، دائما در حال افزایش هستند و رویاها، هر لحظه امکان یافتن قالب تن را دارند.
این مقدمه نسبتا بلند را آوردم تا بگویم امروز، زیست بوم نوآوری و خلاق، حاصل تغییر زمانه است و البته از ضروریات امروز. کشور ما بدون شکل گیری درست و حسابی این زیست بوم، نمی تواند در قافله سرآمدان جهان، دستی بر آتش داشته باشد. البته خوشبختانه این ضرورت در همه سطوح حکمرانی، نظام و مردم، احساس شده است و می شود به راحتی و بدون لکنت درباره اقتصاد خلاق و زیست بوم نوآوری و فناوری و خانه های خلاق و نوآوری و ایده و کسب و کارهای نوین صحبت کرد و همگان نیز، احساس بیگانگی با این مفاهیم و زیرشاخه هایشان هم هرگز نخواهند کرد.
اما اگر بخواهیم سری در سرها در بیاوریم و قرص و محکم، بر قله بنشینیم، نباید به آنچه که تا الان دست یافته ایم احساس رضایت کنیم و نباید بی خیال مسیرها، قله ها و رویدادهای بعدی شویم. بلکه اکنون، هنگامه شجاعت و جسارت است. موقع دست بالا گرفتن خودمان و توانمندی هایمان است. حالا که بیش از 10هزار شرکت دانش بنیان و خلاق داریم، چرا نباید فخر بفروشیم و به خودمان مباهات نکنیم. مگر رسیدن به چنین رقمی و چنین جایگاهی، کار ساده ای بوده است. یک جهاد علمی و فناوری بزرگ رخ داده و ما توانسته ایم قله ای بلند و رفیع را فتح کنیم، و به پشتوانه این صعود، می باید که قله های بلندتر و صعب العبورتر را نیز به تصرف خود درآوریم. آن قله های دیگر، کدامند؟ یکی از مهم ترین شان، ایجاد احساس امنیت و اطمینان ایرانیان به محصولات ایران ساخت است. منظورم از محصول ایران ساخت، چیزهای ساده و دم دستی نیست، «ایران ساخت» برای خود ارج و قربی دارد و جاه و جلالی. متاسفانه هنوز در کشور، فرهنگ «ایران ساخت» که همانا تولید محصولات باکیفیت با بهره مندی از دانش و فناوری نخبگان و متخصصان کشور است، کاملا سیطره نیافته است. به همین خاطر است که هنوز بسیاری از مردم، تردید دارند درباره محصول و یا کالایی که روی ش خورده باشد «مِید این ایران». واقعا هم حق دارند، چون برای همگان این ماجرای حضور هزاران دانش بنیان و خلاق در عرصه تولید، مسجّل و مسلّم و ملموس نشده است.
بی تعارف اگر بخواهیم بگوییم، راستش این است که همه رسانه ها و فضای مجازی، با تمام توان، در کارزار اقتصاد مقاومتی و به ثمر نشاندن اقتصاد دانش بنیان، حاضر نبوده اند. گر چه من همواره و در همه جا، بارها و بارها قدردان تلاش ها و کوشش های بی دریغ عزیزان رسانه ای و فضای مجازی هنرمندان اینفلوئنسر و تریبون داران بوده ام و هستم و خواهم بود، اما همانگونه که چهره کشور با زیست بوم نوآوری و خلاق، به شدت دگرگون شده و ارتقا یافته است، در عرصه رسانه هم می باید که این شرایط فراهم باشد. رسانه و فضای مجازی، زبان زیست بوم نوآوری و خلاق است. رسانه با تبیین دقیق و عمیق از این زیست بوم، می تواند سرعت رشد و همه گیری آن را در جامعه، به طرز چشمگیری افزایش دهد و شتاب ببخشد.
با حضور فرد شایسته دیگری از اهالی رسانه بر مسند ریاست رسانه ملی، (جناب آقای پیمان جبلی) و نگاه حامیانه و مؤثر به این موضوع، حالا دروازه ای تازه و فراخ، در عرصه رسانه ملی کشور گشوده شده که امیدهای تازه ای را در دل مان به وجود آورده است. ضمن تبریک این انتصاب هوشمندانه در کنار روی کار آمدن دولت سیزدهم که درفش شورانگیز «ایران قوی» را باورمندانه بر بالای سر برده، شرایط را بیش از پیش برای بازیگران زیست بوم نوآوری و خلاق و دانش بنیان، امیدوارانه کرده است.
در شرایطی که مسائل اقتصادی، با حساسیت بسیار و مخاطرات فراوان همراه است، گشودن راهی جدید در این عرصه، قابل اعتنا و البته تاثیرگذار خواهد بود. این مسیر، در عرصه «اقتصاد محتوا» است. تعارف که نداریم، فیسبوک و آمازون از غول های اقتصادی دنیا هستند. ثروت هایشان سرسام آور و اعجاب برانگیز است. اینها بر مبنای اقتصاد محتوا، توانسته اند که دنیا را تسخیر کنند چرا که در بستری فعالیت می کنند که دنیا بر آن، آرمیده است. اینترنت و شبکه های اجتماعی، حرف اول را در فهرست نیازهای روزمره آدم ها می زند. پس با جدی گرفتن اقتصاد محتوا می شود، زیست بوم نوآوری و خلاق را قوی تر و پررونق تر کرد. این ماجرای اقتصاد محتوا، از گذشته های دور و دوره های باستان هم به فراخور شرایط و داشته ها، اهمیت داشته است و بسیاری از آنها، قالب افسانه و قصه و آثار ادبی به خود گرفته است. امروز هم به فراخور امکانات موجود، می باید که این مسیر با تکیه بر داشته های غنی و قدیمی و استعدادهای بومی و خلاق، روشنایی چشم نوازی را بیابد.
در ضمن وضعیت رو به بهبود شاخص های نوآوری در کشورمان در مقایسه با سایر ملل، این نشانه را به ما می دهد که راه مان را درست رفته و فقط باید کمی خوش بین و صبور باشیم. بالاخره تحریم های ظالمانه را هم هرقدر بخواهیم خوار و ذلیل بشماریم، باید بپذیریم که در کند و آرام کردن چرخ های لوکوموتیو زیست بوم نوآوری و خلاق، تاثیرگذار بوده اند. با این همه، ما گوش هایمان تیز و باز است و پیام امید و ایمان را هر لحظه و از هرجا می توانیم دریافت کنیم و به فردا خوش بین باشیم.
دولت مردمی سیزدهم، در همین روزهای ابتدایی کارش، نشان داده که طرفدار تغییر درست و منطقی و اثربخش است. به همین خاطر است که به صنایع خلاق و فرهنگی، دارد توجه می شود و روزنه های خرسندکننده ای هم باز شده اند. همچنین مجلس محترم شورای اسلامی، در فضای جدید جهش تولید، شرکت های خلاق و دانش بنیان را پشتیبانی کرده و هر روز زمزمه ها و راهبردهایی را از این نهاد مهم و اثرگذار می شنویم و می بینیم و امیدواریم که به سرعت در سراسر کشور، قوانین مربوطه، اجرا شود.
بد نیست اشاره ای هم به ابلاغ سند ملی توسعه فناوری های نرم و خلاق بکنیم و این اتفاق بزرگ را بزرگ بداریم و رفتاری مطابق با شأن آن نشان دهیم. این سند، بسیاری از گره ها و مشکلات به ظاهر کوچک و به ظاهر بزرگ را می تواند رفع کند و علاوه بر گسترش فرهنگ خلاق و نوآوری، نسیم نشاط و نیرومندی را در میان شهروندان، بوزاند.
حالا که فهمیده ایم افسانه ها هم می توانند واقعی باشند، می توانیم با کمک رسانه ها و تولید محتوای تاثیرگذار و بهره مندی از حضور دولت قوی، افسانه های واقعی امروز ایران را به درستی نمایان سازیم و در دسترس عموم قرار دهیم. افسانه واقعی امروز ما، توانمند شدن ایران در مقابل تحریم ها و رفع نیازهایش با اتکا به نیروی داخلی و رسیدن به خودکفایی در بسیاری از عرصه هاست. درست نشان دادن افسانه های واقعی ما، آرزوی امروز ماست.
*دبیر ستاد فناوری های نرم و توسعه صنایع خلاق