اکران فیلم سینمایی «منصور» با روایتی از افتخارآفرینیهای شهید منصور ستاری، بهانهای است برای طرح چندباره این پرسش؛ سهم قهرمانان ملی از تولیدات سینمای ایران در چهاردهه گذشته چقدر بوده است؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیل فناوری و نوآوری؛ این روزها شاهد اکران فیلم سینمایی «منصور» به کارگردانی سیاوش سرمدی هستیم، فیلمی که بخشی از زندگی شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به تصویر میکشد، نمایش این فیلم بهانهای شد تا به ساخت فیلمهایی با موضوع چهرههای ملی ایران در سینمای ایران بپردازیم.
پیش از هر چیز باید به این مساله توجه کنیم که سینما علاوه بر اینکه یکی از بزرگترین صنایع سرگرمی در دنیا به شمار میرود، از ویژگی مهم دیگری نیز برخوردار است که اهمیت این هنر صنعت سرگرمی را دوچندان میکند و آن جایگاه سینما به عنوان یک رسانه تأثیرگذار است؛ رسانهای که میتواند بسیاری از گروههای مختلف فرهنگی و اعتقادی در سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار دهد، یک فیلم سینمایی میتواند نگاه دنیا را نسبت به یک جامعه و یا فرهنگ تغییر داده و باعث ایجاد موج جدیدی در برخورد با آن جامعه و فرهنگ شود. به همین دلیل است که بسیاری از کشورهای صاحب صنعت سینما، به خوبی از چنین قدرت و تأثیرگذاری استفاده کرده و دست به تولید آثاری میزنند که بتواند در راستای اهدافشان تأثیرگذاری قابل توجهی را بر جامعه هدف به خصوص در سطح بینالمللی داشته باشند.
ساخت پرتره شخصیتهای ملی سیاسی، اجتماعی، ورزشی، نظامی و یادآوری دوباره قهرمانی و تأثیرگذاری این شخصیتها در اذهان عمومی جامعه از جمله مواردی است که هرسال در سینمای اروپا و آمریکا دنبال میشود. یادآوری اینکه یک شخصیت مانند آبراهام لینکلن تا چه اندازه در تاریخ آمریکا تأثیرگذار بوده، برای جامعه آمریکایی از نمونههای بارز تولیدات در این حوزه است.
اما کارنامه سینمای ایران در به تصویر کشیدن قهرمانان ملی کشور چگونه است؟
بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اسلامی ایران و شروع فصل جدیدی در سینمای کشور، با پشت سر گذاشتن اتفاقات قبل از انقلاب و شخصیتهایی که در وقوع انقلاب تأثیرگذار بودند، ۸ سال دفاع مقدس و قهرمانانی که متولد و ماندگار شدند، شخصیتهای ورزشی، علمی و ادبی که در دنیا غرورآفرین بودند، قهرمانان ملی در طول تاریخ ایران همه و همه موارد و سوژههایی است که سینما میتواند به آن پرداخته و نه تنها یاد و خاطره آنها را برای مخاطب داخلی زنده کند، بلکه میتواند باعث آشنایی مخاطب جهانی با این شخصیتها شود.
اما سهم پرتره قهرمانان از سینمای ایران چقدر است؟ طی این سالها چه اندازه فیلم سینمایی با این موضوعات ساخته شده است؟ البته بارها به این مساله اشاره شده که به دلیل نبود تمایل از سوی مخاطب آثاری از این دست برای سینمای ایران ساخته نمیشود به همین دلیل سرمایه گذاری مناسبی نیز در این زمینه صورت نمیگیرد، اما این تنها بخشی از ماجرا است. مساله این است که ساخت هر فیلم پرتره سینمایی به خصوص درباره چهرههای سیاسی معمولاً با ممیزیها و حساسیتهای بسیاری همراه میشود، به همین دلیل کارگردان و تهیهکننده ترجیح میدهد تا از ساخت چنین آثاری فاصله گرفته و به خود اجازه ساخت چنین آثاری که امکان اکرانشان در سینما پنجاه پنجاه است، نمیدهد.
از جمله فیلمهایی که در سالهای اول انقلاب اسلامی درباره یکی از قهرمانان ملی کشور در سینمای ایران ساخته شد، فیلم سینمایی «سردار جنگل» به کارگردانی امیر قویدل است که در سال ۱۳۶۲ ساخته شده است، این فیلم درباره رشادتهای میرزاکوچک خان جنگلی است که از جمله شخصیتهای ملی- تاریخ ایران بعد از جنگ جهانی اول است، از این شخصیت یک سریال تلویزیونی نیز در همان سالها تولید شد که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
شهید علی اندرزگو نیز یکی دیگر از شخصیتهای مبارز مذهبی-سیاسی در دوره حکومت پهلوی بود که در شکل گیری انقلاب اسلامی بی تأثیر نبود، با توجه به اهمیت قهرمانان انقلابی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به شهادت رسیده بودند، سینما در همان دهه ۶۰ فیلمهایی در این زمینه آنهم به صورت انگشت شمار تولید کرد که در ادامه این تولیدات میتوان به فیلم سینمایی «تیرباران» به کارگردانی علیاصغر شادروان اشاره کرد که در سال ۱۳۶۵ و درباره بخشی از زندگی و چگونگی شهادت علی اندرزگو ساخته شده، اشاره کرد. این فیلم نیز از جمله آثار ماندگار درباره شخصیتهای انقلابی بود.
میتوان گفت دوره ساخت فیلم پرتره درباره شخصیتهای سیاسی در سینمای ایران در همان دهه به پایان رسید، اینکه چرا و چگونه کمتر سینماگری از دهه ۷۰ تا به امروز به سمت به تصویر کشیدن این شخصیتهای ملی نرفته بماند، البته گاهی شاهد این هستیم که یک کارگردان تصمیم میگیرد در حاشیه فیلمی که میسازد به یکی دیگر از شخصیتهای سیاسی تأثیرگذار در انقلاب اسلامی اشاره کند اما همان یک یا چند سکانس کوتاه نیز بنا به دلایلی که هیچگاه مشخص نمیشود کدام دلیل صحت دارد، در اکران عمومی از فیلم حذف میشود، همانطور که در فیلم سینمایی «منصور» سکانسهای مربوط به اکبر هاشمی رفسنجانی کاملاً حذف شد.
از اواسط دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ سینما به فراخور نیاز روز به سوی تولید فیلمهایی با موضوع دفاع مقدس رفته بود که همین فیلمها نیز بیشتر روایتگر داستانهای هشت سال جنگ به شمار میرفت و کمتر فیلمی با موضوع قهرمان ملی دفاع مقدس ساخته شده بود.
در این میان در سال ۱۳۸۷ جواد اردکانی فیلمی درباره شهید عبدالحسین برونسی با نام «به کبودی یاس» جلوی دوربین برد، شهید برونسی از جمله مبارزان دوره پهلوی بود که مدتی نیز در زندانهای ساواک بسر برده و بعد از انقلاب نیز برای مبارزه با نیروهای متجاوز بعثی به جبهه جنگ میرود و در نهایت به شهادت میرسد.
جواد اردکانی یک سال بعد دست به ساخت یک فیلم پرتره دیگری درباره یکی دیگر از قهرمانان جنگ میزند و این بار بخشی از زندگی شهید محمود کاوه را به تصویر میکشد که در سال ۱۳۶۵ و در جریان عملیات کربلای ۲ به شهادت میرسد، در واقع یکی از مهمترین ویژگیهای شهید کاوه این است که به عنوان یکی از جوانترین فرماندهان جنگ شناخته شده است. فیلم سینمایی «شور شیرین» در سال ۱۳۸۸ ساخته میشود، اما این فیلم نیز همانند دیگر فیلم اردکانی با نام «به کبودی یاس» اثری چندان با کیفیت به شمار نمیرفت که بتواند در جذب مخاطب در سینما موفق باشد.
بهروز افخمی در سال ۱۳۸۹ به صورت محدود آن هم در جشنواره فیلم فجر فیلم سینمایی «فرزند صبح» را برای مخاطبان اکران کرد، فیلمی که درباره رهبر بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) ساخته شده و بخشهایی از زندگی ایشان را به تصویر کشیده بود.
هرچند هزینه بسیار بالایی برای ساخت این اثر سینمایی صورت گرفت و داستان فیلم روایتی از زندگی امام (ره) از بدو تولد تا ۷ سالگی ایشان و بخشهایی نیز درباره دستگیری ایشان در تاریخ پانزده خرداد بود، اما این اثر نیز ابتدا به دلیل اختلاف میان تهیهکننده و کارگردان دچار حاشیه شد و بعدها که بهروز افخمی در مقام کارگردان نسخه مطلوب خود را تدوین و آماده نمایش کرد، حاشیههای دیگری مانند اعتراض خانواده فرهاد مهراد به استفاده از قطعات این خواننده در فیلم، تبدیل به دستاندازهایی در مسیر نمایش عمومی آن شد. اینگونه تنها فیلم پرتره مرتبط با رهبر انقلاب در سینمای ایران، تا به امروز نادیده مانده است.
ابراهیم حاتمیکیا ستاره سینمای دفاع مقدس که آثار ماندگاری را در این حوزه به تصویر کشیده است، در سال ۱۳۹۲ فیلم سینمایی «چ» را آماده نمایش کرد، فیلمی که تنها ۲ روز از زندگی شهید چمران آن هم در ماجرای پاوه را به تصویر میکشد، فیلمی که نمیتوان آن را جزو دسته فیلمهای پرتره دانست، اما نکته جالب این است که هرچند حاتمی کیا ید طولایی در ساخت فیلمهایی از این دست دارد اما او هم به غیر از «چ» هیچگاه به سمت ساخت فیلمهایی که به نوعی روایتگر زندگی و معرفی یک قهرمان ملی است نرفته است. البته لازم به یادآوری است که «چ» توانست با توجه به اعتباری که از نام شهید چمران، کارگردان و دیگر بازیگران گرفته بود فروش خوبی را در سینماهای کشور تجربه کند.
در این فیلم علاوه بر شهید مصطفی چمران شاهد کاراکتر شهید اصغر وصالی با بازی بابک حمیدیان از دیگر قهرمانان ملی دوران دفاع مقدس بودیم که بازنمایی این کاراکتر نیز در قالب این فیلم مورد توجه قرار گرفت و بهانهای شد برای بازخوانی کارنامه بخشی از نیروهای عملیاتی دوران دفاع مقدس تحت عنوان «دستمال سرخها».
اما یکی دیگر از فیلمهای پرتره سینمایی که توانست نظر بسیاری از مخاطبان را به سمت خود جذب کند، فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است که در سال ۱۳۹۴ ساخته شد، یکی از نکات جالب این اثر سینمایی این است که فیلم درباره جاوید الاثر احمد متوسلیان است که از جمله فرماندههای جنگ ایران و عراق بود که در سال ۱۳۶۱ در لبنان ربوده شد.
یکی از نکات جالب «ایستاده در غبار» این است که درست است که شهید متوسلیان از جمله فرماندههای مهم ایران به شمار میرفت، اما نسل امروز آشنایی چندانی با این شخصیت نداشتند، هرچند محمدحسین مهدویان در آن زمان جزو کارگردانان جوان و تازه کار سینمای ایران به شمار میرفت اما این فیلم توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان در سینماها همراه شود، این در حالی است که حتی بازیگران شناخته شدهای نیز در این پروژه حضور نداشتند.
سینمای ایران در به تصویر کشیدن قهرمانان ملی بسیار کمرنگ ظاهر شده است و به درستی از چنین پتانسیلی استفاده نکرده است. یکی دیگر از معدود کارگردانانی که در سینمای ایران به سراغ ساخت فیلم سینمایی پرتره رفته است، بهرام توکلی است که در سال ۱۳۹۷ با فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» به سینماها آمد.
همانطور که از نام این فیلم مشخص است، داستان درباره زندگی جهان پهلوان تختی از دوران کودکی تا آخرین لحظات زندگی غلامرضا تختی را به تصویر میکشد. غلامرضا تختی از جمله چهرههای شناخته شده و مطرح مردم ایران است که به دلیل موفقیتهایی که در ورزش کشتی در سطح جهانی به دست آورده است میتوان وی را از جمله قهرمانان ملی ایران دانست که در سطح بینالملل نیز وی را میشناسند. هرچند نام تختی و رمز و راز زندگی و مرگ این شخصیت برای مردم همچنان یک راز باقی مانده است، اما این اثر سینمایی نتوانست در گیشه موفق باشد.
وقتی حرف از قهرمانان ملی به میان میآید، بی شک ۲۳ نوجوانی که در ابتدای جنگ ایران و عراق توسط نیروهای عراقی به اسارت گرفته شدند، به خاطرمان میآید. نکته جالب در ماندگار شدن یاد و خاطره این افراد در افکار عمومی جامعه این بود که صدام حسین با توجه به سن کم این نوجوانان از فرصت استفاده کرده تا از حضور آنها در جنگ برای تبلیغ به نفع خود استفاده کند که در ننهایت به موفقیت دست پیدا نمیکند، این نوجوانان تا سال ۱۳۶۹ در اسارت ماندند.
مهدی جعفری در سال ۱۳۹۷ فیلم سینمایی «۲۳ نفر» را آماده نمایش کرد و توانست مخاطبانی را نیز با خود همراه کند، البته این فیلم یک اثر گیشه به شمار نمیرفت به همین دلیل نمیتوان چندان درباره فروش این فیلم در گیشه صحبت کرد.
در سال ۱۳۹۹ نیز فیلم سینمایی با نام «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری یکی دیگر از فیلمهایی است که با موضوع قهرمانان ملی ساخته شده است. در واقع این فیلم بخشی از زندگی شهید عبدالرسول زرین معروفترین تک تیرانداز ایرانی را به تصویر کشیده است، تک تیراندازی که در طول جنگ و براساس شنیدهها توانسته است بیش از ۲ هزار نفر را بکشد. نقش این شهید را کامبیز دیرباز بازی کرده بود، صاحبان این فیلم سینمایی با توجه به شرایط کرونا تصمیم گرفتند که «تک تیرانداز» در لیست فیلمهایی که برای اولین بار در تلویزیون پخش میشود قرار گرفت و بارها قبل از اکران عمومی در سینماها از تلویزیون پخش شد. هرچند این فیلم در تلویزیون مورد توجه مخاطبان قرار گرفت اما در گیشه سینما چندان موفق نبود.
نکته جالب این است که سینمای هالیوود در سال ۲۰۱۴ فیلمی با نام «تک تیرانداز آمریکایی» را تولید میکند که داستان کریس کایل معروفترین تک تیرانداز آمریکایی است که ۱۶۰ مورد کشتن در جریان حضور در عراق را به ثبت رسانده است. فیلمی که توانست در جهان مورد استقبال قرار گرفته و در شناخت این شخصیت به این جهانیان بسیار تأثیرگذار بود.
شاید سینمای هالیوود با توجه به اینکه نسبت به اهمیت و تأثیرگذاری سینما آگاه است تمام تلاش خود را میکند تا از بهترین امکانات برای ساخت فیلمهایی از این دست که جنبه تبلیغاتی هم برایشان دارد استفاده کند، همان نگاهی که در سینمای ایران اصلاً وجود نداشته که بخواهد گم شود.