«فرهنگ بومی» نخ ارتباط و اتصال میان عموم جامعه است و اگر هدفی بزرگ در آن جامعه متصور باشد، فرهنگ بومی می تواند هدایت گر و راهبرنده باشد. بنابراین وحدت‌بخشی فرهنگ، با الصاق پسوند «بومی»، دوچندان می شود و تاثیراتش نافذتر و کارآمدتر.


 

* پرویز کرمی

 

ارزش ها، آرام جان اند و امان روان. جمهوری اسلامی ایران، در این روزها و ماه ها که در شتاب برای رسیدن به قله نیرومندی علم و فناوری است، با رفت و آمدها و تغییر و تحولات دست و پنجه نرم می کند و طبیعی است که با شلوغی ها و به هم ریختگی هایی نیز مواجه است. زمختی توسعه، برای سرزمینی چون کشور عزیز ما، آنقدرهاست که برخی را با ملال مواجه می کند و برخی دیگر را نیز با سردرگمی. ما سال های سال در پارادایم خام فروشی، زیست کرده بودیم و زیست بوم مان، حاوی فرهنگ های مصرف زدگی و وابستگی بود. اما حالا که به مدد حرکت پیشران اقتصاد مقاومتی بر روی ریل گذاری های دانش بنیانی، زیست بوم و اتمسفری تازه را تجربه می کنیم، کم کم برای همگان آشکار می شود که ایران، کسوت دیگری بر تن کرده است و عزم جایی بالاتر را دارد.

اینجاست که ارزش ها، نقش حیاتی شان را برای مان ایفا خواهند کرد. ارزش ها، همه دارایی یک ملت است که از تاریخ، در مقابل دادن جان ها و زمان های بی شمارش، به دست آورده است. یکی از مهم ترین ارزش های امروز و همیشه ما، «فرهنگی بومی» است. در سند ملی توسعه فناوری های فرهنگی و نرم که خوشبختانه چند صباحی ست، ابلاغ شده، یکی از مهم ترین بخش هایش را به حفظ ارزش ها اختصاص داده و نخستین آنها نیز «توجه به فرهنگ بومی به عنوان جانمایه محصولات فرهنگی و کارآفرینی تعالی بخش» است.

زیست بوم نوآوری و فناوری کشور، همچون دستگاهی سترگ، هر روز و هر شب، در حال تکمیل و تفصیل است. شرکت های دانش بنیان و خلاق بسیاری در این عرصه فعالیت می کنند و دائما نیروهای تازه نفس به آن اضافه می‌شود.

خانه های خلاق و نوآوری در کنار مراکز و کارخانه های نوآوری، پارک های علم و فناوری در جای جای کشور آغاز به کار می کنند و نشاط و چابکی چشمگیری به زیست بوم می بخشند.

چرخ‌دنده‌های تنومند و قدرتمند این زیست بوم، با سوخت و ساز بالای شرکت های دانش بنیان و خلاق به مدد نیروی انسانی متخصص و خلاق، در حال به حرکت در آوردن محورهای اقتصادی و صنعتی کشور است. در این میان، «سند ملی توسعه فناوری های فرهنگی و نرم» با به میدان آمدن اش، تاثیر و تغییری شگرف و چشم گیر ایفا خواهد کرد. چرا که این سند، حکم روان ساز را در حرکت اجزای زیست بوم اقتصاد خلاق ایفا خواهد کرد. «فرهنگ بومی» که یکی از تاکیدات و ارزش های مورد توجه این سند محسوب می شود، همان چیزی است که همواره ما برای جدا شدن از حال و هوای خام فروشی، به آن نیازمند بوده ایم.

همه این واقعیت را می دانیم که هیچ تحول و پیشرفتی بدون مردم و صاحبان اصلی این بر و بوم، به دست نخواهد آمد. یک کشور، زمانی به توسعه و به پیشرفت دست می یابد که همه اهالی آن، نقش شان را به شکلی اثرگذار، ایفا کنند. «فرهنگ بومی» نخ ارتباط و اتصال میان عموم جامعه است و اگر هدفی بزرگ در آن جامعه متصور باشد، فرهنگ بومی می تواند هدایت گر و راهبرنده باشد. بنابراین وحدت‌بخشی فرهنگ، با الصاق پسوند «بومی»، دوچندان می شود و تاثیراتش نافذتر و کارآمدتر.

حالا که سند ملی توسعه فناوری های فرهنگی و نرم ابلاغ شده، همه چیز فراهم است تا فرهنگ و هنر نقش‌اش را در اقتصاد خلاق، بهتر و والاتر در عرصه زیست بوم نوآوری و فناوری ایفا کند و ساز و کارها را روان تر و شاداب تر، فراهم آورد. عرصه های هنر و آموزش، دو بخشی هستند که می توانند در این ماجرا کمک حال مان باشند. آموزش، سنگ بنای توسعه و پیشرفت است. در حین آموزش است که هم ابزارها شناخته می شوند و هم ساخته. واقعیت پیشرفت در کشورهای توسعه یافته هم در همین است. یعنی ابزارهایشان متنوع و متعدد است. این طوری است که سرعت کارها بالاتر می رود و کیفیت ها هم افزون تر. در این میان، هنر و شاخه های متعدد آن، علاوه بر اینکه افزایش روحیه را در پی دارد، در تاثیرگذاری و اثربخشی آموزش ها و همچنین طراحی و ساخت ابزارها، نقش منحصر به فردی را ایفا می کند.

آنچه که در این سند ملی به عنوان نعمت سرشار، مستتر است همین ایجاد موقعیت برای ابزارسازی است. در فناوری‌های نرم و صنایع خلاق، اصل بر همین ماجراست. یعنی با ارائه ایده ها و راهکارها و سپس، خلق خدمت یا محصولی نو، یک ابزار و وسیله جدید برای تندتر کردن روند کار و راحت تر کردن حل مشکلات بسازیم. با همین نگاه است که دگرگونی و تغییر احوال، به سوی پیشرفت شکل می گیرد.

نکته دیگری که در موضوع اهمیت دادن به فرهنگ بومی، وجود دارد افزایش غنای اجتماعی و فرهنگی بر اثر معاشرت و روابط است. برخلاف آنچه که در صحبت برخی منتقدان و دلسوزان وجود دارد، فناوری های اطلاعات، آنقدرها هم آدم ها را به فردیت و پستوی تنهایی شان نکشانده. بلکه با ظهور و بروز شبکه های اجتماعی، می بینیم که معاشرت ها و دید و بازدیدها، بعضا گستره های تازه ای را تجربه می کند؛ البته بیشتر به صورت مجازی یا به قول استارتاپی‌ها «متاورس». همین اش هم به نظر من می تواند خوب و کارساز باشد. گر چه در هر چیز خوبی، افراط، مخرب است اما من می خواهم این ماجرا را از دریچه خلاقیت و نوآوری اش بسنجم که می بینم واقعا چقدر خدمت توانسته است بکند به خلق خدا. بحث معاشرت، یکی دیگر از ارکان فرهنگ بومی است. ما هرقدر که بتوانیم معاشرت هایمان را تمیزتر و مفیدتر در فضای مجازی برگزار کنیم، فرهنگ مان را ارتقا می دهیم که این موضوع تا حدود زیادی اتفاق افتاده است. فقط کافی ست که به نقاط مختلف کشور بروید و بین سطوح مختلف جامعه، گشتی بزنید. می بینید که حرف ها غنی تر و نظرات کارشناسانه تر است. این ماجرا، بر روی رفتار و کردار آدم ها هم اثر می کند و در بزنگاه ها، به داد مملکت می رسد.

در اثنای همین ارتباطات، موضوع مهم معناسازی به وجود می آید. معنا، در عرصه خلاقیت و فناوری، نقشی حیاتی اما نادیدنی دارد. معنا مانند هوای تنفس است. دیده نمی شود اما بدون آن، زندگی نمی شود کرد. در عرصه خلاقیت هم معنا، کارها را جلو می برد. پس، معاشرت ها و ارتباطات در بستر فرهنگ بومی، می تواند معانی تازه و اثرگذار و پیش برنده، ایجاد کند. در نتیجه، اهمیت دادن به نهضت معناسازی در زیست بوم فناوری و خلاقیت، امری محتوم و واجب است. این مهم، با ارزش گذاشتن به فرهنگ بومی، دست یافتنی است.

نکته آخر هم، موضوع شادمانی است. فرهنگ بومی ما، فرح و شادمانی را در خود پیدا و پنهان دارد. این امر سبب تسریع در کارها و بهتر شکل گرفتن ارتباطات و معاشرت ها است. شادمانی سبب سبکی و چابکی می شود. انگیزه را چندبرابر می کند و نیروی حرکت را ارتقا می دهد. زیست بوم فناوری و خلاقیت، با شادمانی حاصل از فرهنگ بومی، منحرف نمی شود، فرتوت نمی شود، کسل نمی شود، ساکن نمی شود. همه می دانیم؛ ملتی که شادمانی اش را آگاهانه و هوشمندانه به دست آورد، مقابل هیچ دشواری و سختی و مشتقی، کم نمی آورد. می ایستد و آنگاه، جلو می رود.

فرهنگ بومی با بهره مندی از مفاد سند ملی توسعه فناوری های فرهنگی و نرم و با همکاری و همیاری دستگاه های مرتبط، ارتقا خواهد یافت و ما نیز شاهد روزهای جوان تر و شاداب تر کشورمان در آینده نزدیک خواهیم بود.

مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان