تئاتر ایران سال ۱۴۰۱ را با تغییر در بدنه معاونت هنری وزارت ارشاد آغاز کرد و انتظار میرفت شرایط برای تئاتر ایران در دولت جدید بهبود پیدا کند اما اتفاقات به گونهای دیگر رقم خورده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری با تغییر دولت در مقاطع مختلف زمانی و تغییر در بدنه مدیریت بخشهای مختلف دولت، حوزههای مختلف نیز دستخوش تغییرات میشود. در حوزه هنر نیز با تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان وزیر تغییراتی در مدیریت عرصههای مختلف هنری نظیر سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی ایجاد میشود.
همیشه امید به یک برنامهریزی منسجم و رفع معایب و مشکلات برنامهریزیهای قبلی و بهبود شرایط برای هر کدام از عرصههای هنری و هنرمندان فعال در آن عرصهها وجود دارد اما همواره خروجی و عملکرد مدیران جدید امیدوارکننده نیست.
یکی از دلایل ناامیدی به عملکرد مدیران این است که در اکثر موارد برنامهریزیهایی که انجام میشود متناسب با شرایط، وضعیت و نیازهای به روز عرصههای هنری و هنرمندان آنها نیست و به نوعی به بدتر شدن شرایط و ایجاد حواشی مختلف ختم میشود.
در عرصه تئاتر این وضعیت طی دهههای مختلف وجود داشته و در اکثر مقاطع زمانی شرایط برای تئاتر و هنرمندان تئاتر به خوبی رقم نخورده و بدون آسیبشناسی اصولی فقط تصمیماتی از سوی مدیران و تصمیمگیرندگان اتخاذ و اعمال شده است.
از سال گذشته و با روی کار آمدن دولت سیزدهم و تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، انتظار تغییر در بدنه مدیریت این مجموعه به ویژه معاونت هنری و ادارهکل هنرهای نمایشی میرفت.
زمزمهها و گمانهزنیها بابت اینکه چه افرادی سکان معاونت هنری و ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست میگیرند متعدد بود و در نهایت محمود سالاری بهعنوان معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و کاظم نظری به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی منصوب شدند.
با آغاز به کار مدیران جدید بحثهای مختلفی در میان هنرمندان تئاتر مطرح شد؛ از نوع نگاهی که این مدیران به تئاتر دارند تا روندی که برای مدیریت در تئاتر پیش رو خواهند داشت.
البته صرفاً نمیتوان با استناد به صحبتها و بحثهایی که مطرح شده درباره عملکرد این مدیران جدید قضاوت کرد اما میتواند نوع نگاه موجود آنها برای مدیریت تئاتر را نشان دهد که در ذیل به آنها اشاره میکنیم.
شورای حمایت قصد حمایت کردن ندارد!
با وجود گذشت نیمی از فصل بهار سال ۱۴۰۱، در همین روزهای ابتدایی سال، زمزمههایی در خصوص کم شدن یا حذف بخش حمایت دولتی تئاتر به گوش میرسد که گویا این تصمیمگیری جدی و در مرحله ابلاغ و اجرا قرار دارد.
در شرایط نامناسب اقتصادی تئاتر که بالا رفتن هزینهها روند تولید آثار نمایشی را با مخاطره مواجه کرده، بحث مطرح شده درباره شورای حمایت از تولید آثار نمایشی کارشناسانه نیست.
دولتهای مختلف نه تنها برنامهای برای رشد امکانات و وضعیت بودجههای تئاتر نداشتند بلکه در هر دوره دایره را محدودتر کردند و سعیشان بر این بوده و هست که از زیر بار مسئولیت خود در خصوص حمایت دولتی از تئاتر شانه خالی کنند.
با توجه به تورم اقتصادی و بالا رفتن روز به روز هزینههای تولید یک اثر نمایشی، شاهد هستیم که هر ساله مبلغ ناچیزی که متولی دولتی تئاتر به گروههای نمایشی پرداخت میکرد، ناچیز و ناچیزتر میشود.
طی سالهای گذشته در اکثر موارد حمایتهایی که توسط شورای حمایت از اجراها و تولیدات تئاتری صورت گرفته از ۱۰ تا ۴۰ یا ۵۰ میلیون تومان بوده است و در این بین تعداد انگشتشماری از هنرمندان تئاتر بودهاند که بنا به دلایلی نظیر کسوت حمایت بالاتری را از اثرشان داشتهاند. حال در نظر بگیرید که قرار باشد میزان این حمایتهای ناچیز کمتر یا از بسیاری گروههای تئاتری حمایت نشود.
البته این موضوع بستگی به این دارد که سیاستگذاری و رویکرد ادارهکل هنرهای نمایشی در دوره جدید مدیریت خود در قبال حمایت مالی از گروههای تئاتری چگونه خواهد بود.
متأسفانه از مقطعی که مدیریت دولتی تئاتر ملغمه تئاتر خصوصی را به راه انداخت مشخص بود که قرار است تئاتر و هنرمندان تئاتر به حال خود رها شوند و از طریق گیشه هزینههای خود را تأمین کنند و متولی دولتی تئاتر حمایت مالی خود را دریغ کند.
در چنین روندی که حمایت از تئاتر در حداقلترین شکل ممکن خود قرار دارد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چگونه میتواند عنوان متولی را برای خود در نظر داشته باشد؟
طی دهههای مختلف نه سالنی دولتی ساخته شده و نه بودجه تئاتر افزایش قابل قبولی داشته است و نه برنامهریزی مشخص و منسجمی از سوی مدیران و تصمیمگیرندگان هنری برای توسعه تئاتر وجود داشته است ولی به صورت مستمر و مداوم شاهد کم شدن بحث حمایت مالی از آثار نمایشی هستیم.
حمایت مالی کم ولی نظارت سلیقهای بالا میرود!
متولی دولتی تئاتر تنها بخشی را که به صورت صعودی پیش میبرد، بحث نظارت سلیقهای بر محتوای تئاتر است. سالهای سال است که برخوردهای سلیقهای و اعمال نظرهای ارگانهای مختلف باعث بروز چالشهای متعدد در عرصه تئاتر شده و بسیاری از مدیران هنری و تئاتری نیز تنها برای حفظ صندلی مدیریت خود نه تنها به دفاع از تئاتر نپرداختهاند بلکه خود مجرایی برای توقف فعالیتهای تئاتری و هنرمندان شدهاند.
در دوره جدید مدیریت تئاتری نیز این اتفاق در همان بدو فعالیت مدیرکل جدید هنرهای نمایشی شکل گرفت.
مدیریت تئاتر باید تاب و تحمل خود را بالا برده و با رویکرد تعامل با هنرمندان پیش برود و به هر دلیل و توجیهی نباید برخوردی تیز و برنده و سلیقهای داشته باشد و در عین حال بحث حمایتی را ناچیز و ناچیزتر کند. این عملکرد قابل دفاع نیست.
این در حالی است که نظارت بر محتوای آثار نمایشی باید قانونمند و دارای ضابطه باشد و اگر اثری نمایشی مجوز شورای نظارت و ارزشیابی را دریافت میکند، در برابر نگاههای سلیقهای از آن دفاع شود؛ به قولی مدیریت باید پای مجوز و امضای خود بایستد.
متأسفانه نگاههای سلیقهای موجود در مدیران و تصمیمگیرندگان فرهنگی و هنری و مدیران نهادها و ارگانهای دیگر باعث شده تا تئاتر محلی برای تسویه حسابهای سیاسی و تحت فشار قرار دادن جناحهای مختلف شود و در این بین تئاتر و هنرمندان تئاتر قربانیان اصلی این نگاهها باشند.
بازوی نظارتی ادارهکل هنرهای نمایشی باید از اعمال نگاه سلیقهای دوری کند. در حال حاضر واژه «ارزشیابی» در این شورا کمرنگ و کمرنگتر شده و از سوی دیگر بازوی حمایتی ادارهکل هنرهای نمایشی نیز هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود و این شرایط چشمانداز روشنی را برای تئاتر ایران رقم نمیزند.
بلاتکلیفی جشنوارههای تئاتری و زیرمجموعههای مرتبط با ادارهکل هنرهای نمایشی
بارها این بحث مطرح شده که جشنوارههای مختلف تئاتری به ویژه جشنواره تئاتر فجر صرفاً برای مدیران به لحاظ آماری و اینکه رویدادی را در ایام فجر پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میکنند دارای اهمیت است و بخش کیفی جشنواره دارای اهمیت خاصی نیست.
مدیران هنری مختلف هم همواره اعلام کردهاند که این جشنواره دارای اهمیت بسزایی است ولی روند برگزاری جشنواره خلاف این امر را ثابت میکند.
انتخاب دبیر جشنواره تئاتر فجر در اکثر مواقع با تأخیر رخ میدهد و همین امر فرصت و مجال برنامهریزی درست را به دبیرخانه جشنواره نمیدهد. از سوی دیگر وجود شورای سیاستگذاری برای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هم اتفاق قابل توجهی را برای این رویداد تئاتری رقم نزده و عملکرد این شورا نیز مشخص نیست.
مدیرکل جدید هنرهای نمایشی هنوز تصمیمی درباره انتخاب و معرفی دبیر چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نگرفته و مشخص نیست چه مدت زمانی باید بگذرد تا دبیر جشنواره معرفی شود.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران-مبارک نیز وضعیتی شبیه به جشنواره تئاتر فجر دارد با این تفاوت که زمان برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی زودتر است و هنوز وضعیت و نحوه برگزاری این رویداد مهم تئاتری نیز مشخص نیست. البته در روز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت مدیرکل هنرهای نمایشی هادی حجازیفر را به عنوان دبیر جشنواره نوزدهم تئاتر عروسکی تهران-مبارک منصوب کرد.
بلاتکلیفی تنها درباره جشنوارهها و رویدادهای تئاتری نیست و در انتخاب مدیران زیرمجموعه ادارهکل هنرهای نمایشی نیز به چشم میخورد؛ از مدیر مجموعه تئاتر شهر و رئیس شورای ارزشیابی و نظارت تا مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ایران و دفاتر زیرمجموعه ادارهکل.
هر روز نامهای مختلفی برای دبیری جشنواره تئاتر فجر و حضور در بخشهای مختلف زیرمجموعه ادارهکل هنرهای نمایشی شنیده میشود و گویی این بازی نامها مشخصه و ویژگی تصمیمگیریهای مدیریتی در تئاتر ایران شده است.
اگر قرار است مدیران زیرمجموعههای ادارهکل در جای خود باقی بمانند یا تغییر کنند موضوعی است که نباید به دست زمان سپرده شود.
جشنواره تئاتر دانشگاهی و بلاتکلیفی جامعه دانشگاهی
یکی از رویدادهای مهم تئاتری که طی سالهای گذشته همیشه با فراز و فرودهای متعددی به لحاظ برگزاری مواجه بوده، جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران است. این جشنواره که برگزاری آن مرتبط به ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد نیست و به ادارهکل و معاونتی دیگر آن هم در وزارت علوم مربوط است، وضعیت نابسامانی دارد و با تغییر مدیریتهای فرهنگی در وزارت علوم گرفتار چالشهای جدیدی میشود.
متأسفانه نبود نگاه تخصصی و کارشناسانه به تئاتر و تئاتر دانشجویی در بدنه وزارت علوم باعث شده تا مدیران در مقاطع زمانی مختلف به صورت سلیقهای با این عرصه هنری و همچنین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی برخورد کنند.
این برخورد سلیقهای به گونهای بوده که حتی در روند انتخاب دبیر جشنواره که باید از سوی کانونهای دانشگاهی و توسط دانشجویان انجام شود نیز ورود کرده و این حق از جامعه دانشگاهی سلب شده است.
تئاتر و جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز در حالی سال ۱۴۰۱ را آغاز کرد که انتخاب رحمت امینی به عنوان دبیر علمی جشنواره با واکنشهای مختلفی از سوی دانشجویان و فعالان تئاتر دانشگاهی همراه بود و مدیران تصمیمگیرنده در وزارت علوم توجهی به این واکنشها و نظرات دانشجویان نداشتند.
گویا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی تئاتر و وزارت علوم به عنوان متولی تئاتر دانشگاهی بیشتر از اینکه عزمی برای حل مشکلات و معضلات موجود در این عرصهها داشته باشند، بیشتر به ایجاد حواشی و نامناسب کردن شرایط توجه میکنند و برنامهریزیهایی که دارند، البته اگر برنامهریزی داشته باشند، در راستای اعتلا و توسعه تئاتر و تئاتر دانشگاهی نیست.
موضوعات مطرح شده بخشی از وضعیت بلاتکلیف تئاتر ایران و هنرمندان فعال در آن است که معضلات و مشکلات جدیدی برای جامعه تئاتری نیست اما هر سال بیشتر و پررنگتر میشوند و مدیریت جدید دولتی راهکاری برای حل آنها ندارد.
از این رو تکه کلام تکراری در میان اهالی هنر این است که «هر سال دریغ از پارسال».