دکتر محمدمهدی شیخ جباری؛ برگزیده جایزه علامه طباطبایی می‌گوید: دانش ما یا آن‌چه به‌عنوان دانش بشری و علوم از آن اسم برده می‌شود، منحصر به مرزهای جغرافیایی نیست، اگر ما دنبال پیشبرد مرزهای دانش هستیم، اساسا مرزهای جغرافیایی نقش پررنگی نخواهند داشت و این نکته باید در برنامه‌ریزی‌هایمان لحاظ شود.

پایگاه اطلاع‌رسانی خبری تحلیلی فناوری و نوآوری: تولید علم و پژوهش بخشی از توسعه علم در کشور است. بحث توسعه علم در کشور و آداب آن، بخشی از توسعه کشور است و در واژگان توسعه کشور قرار می‌گیرد. لازم به یادآوری است که به لحاظ لغوی توسعه علمی می‌تواند روش و نحوه توسعه را مشخص کند و نه الزاما موضوع توسعه را، مثلا توسعه علمی در اقتصاد یا فرهنگ و... در این بحث اما، آن‌چنان‌که معمول است، ما دو واژه توسعه علم در کشور و توسعه علمی را مترادف به کار می‌بریم. محور دوم بحث ما این‌جا این است که تولید علم و پژوهش باید ناظر به چه اهدافی باشد. در تولید علم ما باید دو هدف را دنبال کنیم که نه فقط برای ما، بلکه برای کل دنیا مطرح است و ما هم جز این دو، هدف دیگری چه در سطح اجتماعی و چه از نظر برنامه‌ریزی‌های کلان کشوری نداریم.

اولین هدف از تولید علم این است که مرزهای دانش را در سطح جهانی پیش ببرد و دوم این‌که تولید علم باید منجر به تولید فناوری‌های نو در کشور شود و درنهایت به صورت کالا و خدمات فناورانه دربیاید. این دو هدف مانعه‌الجمع نیستند و آن‌چه تاریخ نشان داده، این است که پیشبرد مرزهای علوم نهایتا منجر به ارائه کالا و خدمات خواهد شد. منتها این‌که کی این اتفاق بیفتد، مشخص نیست. بنابراین سیاست‌های حمایتی که در بنیاد ملی نخبگان یا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری وجود دارد، نهایتا باید ناظر به یکی از این دو هدفی باشد که برای تولید علم متصور هستیم. یعنی یا باید در جهت کمک به پیشبرد مرزهای دانش در دنیا باشد، یا در قالب کالا و خدمات جدید ارائه شود. نکته‌ای که باید این‌جا اضافه کنم، این‌که وقتی می‌گوییم تولید علم منجر به ارائه کالا و خدمات شود، بخشی از این فرایند ممکن است به صورت تولید دانش فنی باشد، یا به صورت پایلوت (نمونه) اجرا شود، ولی برای این‌که درنهایت این دانش به صورت کالا و خدمات در سطح وسیع اجتماعی ارائه شود، زنجیره‌ای لازم است که این زنجیر حلقه‌های دیگری هم دارد و این حلقه‌ها هم الزاما در بخش توسعه علمی قرار نمی‌گیرند.

در واقع برای این‌که هدف دوم از تولید علم محقق شود، باید بخش‌های دیگری هم فعال باشند تا این زنجیره را کامل کنند. این مسئله (توجه به تولید ثروت از علم) در سیاست‌های حمایتی بنیاد یا معاونت علمی، اخیرا پررنگ‌تر شده و به صورت حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان نمود پیدا کرده است. درواقع ایده اصلی این است که با ایجاد و پاگرفتن شرکت‌های دانش‌بنیان بخش‌هایی از آن حلقه نیز تقویت شود. بنابراین، ایده اولیه درست و بجا بوده و هر کدام از این حلقه‌ها باید در جای خود تقویت شوند، اما به‌هرحال ممکن است در بعضی جزئیات اجرا ایراداتی هم وجود داشته باشد.

دانش ما یا آن‌چه به‌عنوان دانش بشری و علوم از آن اسم برده می‌شود، منحصر به مرزهای جغرافیایی نیست. برخلاف دانش فنی کالاهای فناورانه که ممکن است در مرزهای جغرافیایی محدودپذیر باشند، مرزهای علوم خیلی به مرزهای جغرافیایی وابسته نیست و این دو مسئله، از این لحاظ با هم تفاوت مفهومی دارند. اگر ما دنبال پیشبرد مرزهای دانش هستیم، اساسا مرزهای جغرافیایی نقش پررنگی نخواهند داشت و این نکته باید در برنامه‌ریزی‌هایمان لحاظ شود.

سوالی که در این‌جا مطرح می‌شود، این است که ما از کجا بفهمیم چیزهایی که به‌عنوان تولیدات علمی در زمینه پیشبرد دانش ارائه می‌شود، واقعا به آن هدفی که باید، می‌رسند یا خیر. به بیان دیگر خیلی‌ها هستند که مقالات پژوهشی تولید می‌کنند، اما مشخص نیست که آن مقالات پژوهشی ـ که به‌طور انبوه در کشور تولید می‌شود و به رغم کاستی‌ها و تبعات نه‌چندان مطلوب، درمجموع فکر می‌کنم اتفاق مبارکی است ـ متضمن رسیدن به آن هدف اولیه که همان پیشبرد مرزهای دانش است، هستند یا نه. و اگر متضمن به این هدف نباشند، با چه سازوکار و برنامه‌ریزی، تدوین آیین‌نامه و چهارچوب می‌شود این پژوهش‌ها را بیشتر به این طرف سوق داد.

پیشبرد مرزهای دانش شاخص‌های کاملا شناخته‌شده دارد. به‌عنوان مثال نظریه‌ای ارائه می‌شود و تست‌های مربوط و لازم را از سر می‌گذراند و درنهایت به یک نظریه سربلند علمی تبدیل می‌شود که همه جای دنیا هم خبرش را می‌گیرند و می‌خواهند بدانند که چه کسی این کار را انجام داده است. گاهی وقت‌ها این قضیه خیلی پررنگ و واضح است، چون آن دستاورد به‌خودی‌خود خیلی بزرگ بوده، در حالت معمول اما این اتفاق نه فقط در ایران، بلکه در سایر کشورها هم نمی‌افتد و عموما کشف‌های بسیار کوچک هستند که جمع شده و نهایتا منجر به یک کشف بزرگ علمی می‌شوند.

هر کدام از کشف‌های کوچک‌تر هم ممکن است پیش از این در یک مقاله توضیح داده شده باشند. بنابراین این فرایند که آیا ما در حال جلو بردن مرزهای دانش هستیم یا نه، این‌طور سنجیده می‌شود که اجماع جهانی روی این موضوع هست یا خیر. این‌که ما مرز دانش را جلو بردیم یا نه، بستگی به این دارد که آیا نهادهای آکادمیک دنیا عملا در این زمینه به اجماع برسند و این مسئله هم کاملا قابل سنجش و مشاهده است. پس برای پذیرفته شدن یک نظریه علمی که منجر به پیشبرد مرزهای دانش می‌شود، اولا آن نظریه باید توسط خود جامعه آکادمیک و سپس در سطح جهانی مورد بررسی و تصمیم‌گیری قرار گیرد.

این مسئله که ما چطور می‌توانیم این فرایند را به صورت آیین‌نامه‌ای دربیاوریم، بحث دیگری است، اما هر آیین‌نامه‌ای که برای تقویت کیفیت تولید علم تنظیم می‌شود، باید این مسئله را بپذیرد که معیار تولید علم جهانی به صورت اجماع آکادمیک جهانی است، یعنی من نوعی که متخصص یک رشته خاص نیستم، نمی‌توانم بگویم این نظریه خوب است یا بد است و چنین اظهار نظری ارزشی ندارد. هر چند عموما یک‌سری معیارهای آماری برای سنجش این اجماع وجود دارد، اما هر کسی که معیارهای آماری را در هر زمینه از جمله در این حوزه به کار می‌برد، باید متوجه باشد که این معیارها صرفا معیارهای آماری و در مورد و با شاخصی مشخص هستند و ممکن است تمام حقیقت را بیان نکنند. پس کسانی باید این کار را انجام دهند که متخصص درک این آمار هستند و این کار را به‌خوبی بلدند. درنتیجه اگر آیین‌نامه‌ای تصویب می‌شود، یکی از معیارهای ارزیابی این مقاله باید این باشد که اجماع جهانی بر سر این مقاله که به‌هرحال تولید شده و قرار است مرزهای دانش را جلو ببرد، وجود دارد یا خیر.

همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، یکی از اهداف پیشبرد علم، تولید کالاها یا ارائه خدمات فناورانه است که در این زمینه نیز معیارهایی کاملا مشخص وجود دارد. تصور کنید که شما کالایی را می‌سازید و حالا باید ببینیم که این کالا به‌طور مشخص می‌تواند نیازهای کشور را برآورده کند یا نه. می‌دانیم که کشور ما به لحاظ تکنولوژی یک‌سری نیازهای خاص دارد، مثلا در صنایع پتروشیمی یا نفت، معدن،کشاورزی و... خیلی از این مسائل را می‌شود به صورت علمی بررسی کرد و نتایج این بررسی را نیز می‌توان به صورت تحقیقاتی برای حل آن مشکل خاص که داخل مرزهای کشور وجود دارد، به کار برد. این‌جا بحث بر سر این نیست که آیا تکنولوژی در جای دیگری وجود دارد یا نه، بلکه معیار محل جغرافیایی است و ما می‌خواهیم داخل مرزهای کشور این تکنولوژی را داشته باشیم.

پس در ابتدا باید سعی کنیم مسائل کشور را درست تبیین کنیم و به مسائلی بپردازیم که اولویت کشور هستند، یا مزیت نسبی کشور محسوب می‌شوند. بنابراین مجموعه مسائلی که به‌عنوان مسائل علمی پژوهشی در این حوزه وجود دارد، باید به‌درستی تبیین شوند و در مرحله بعد، باید برای کسانی نیز که مبادرت به حل این مسائل می‌کنند، امکانات لازم چه از نظر حمایت‌های مالی و چه تشویق و حمایت‌های معنوی در نظر گرفته شود که بخشی از این مسئله به اقدامات بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری بازمی‌گردد.

محور دیگری هم که این بحث دارد، این است که توسعه علمی آدابی دارد. بخشی از این بحث که چطور می‌توان تولید علم را در کشور افزایش داد، به این موضوع برمی‌گردد که اصلا آداب توسعه علمی چیست؟ به‌عنوان مثال وقتی هدف جلو بردن مرزهای دانش است، به‌عنوان یکی از آداب آن، باید بپذیریم که معیار قضاوت در این زمینه اجماع جهانی است. یکی دیگر از آداب توسعه علمی این است که اگر مقدار مشخصی از منابع مالی را که در اختیارمان است، در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنیم، باور داشته باشیم که این سرمایه بالاخره به ما بازخواهد گشت.

باید توجه داشت که به‌هرحال کار پژوهشی است و ما واقعا نتیجه آن را نمی‌دانیم. باید باور داشته باشیم که هزینه‌ای که در این زمینه می‌شود، صرف توسعه علمی کشور شده است و مجموع تجارب کشورها نشان داده است که اگر یک یا دو دهه به‌طور مستمر این حمایت‌ها انجام شود، این هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری نهایتا به ما برمی‌گردد و این‌که این سرمایه‌گذاری درنهایت سودمند است. این مسئله یکی از آداب مهم پژوهشی‌هایی است که ناظر به پیشبرد علوم مرزهای دانش است و باید در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در نظر گرفته شود. این مسئله در زمینه تولید کالا و خدمات فناورانه هم کمابیش صدق می‌کند و ما نباید انتظار داشته باشیم دقیقا در همان‌جایی که هزینه می‌کنیم، همان میزان سرمایه به ما بازگردد. هر چند تاکید می‌کنم که در زمینه تولید کالا و خدمات فناورانه یک‌سری فعالیت‌های دیگر هم باید انجام شود تا کار به نتیجه برسد و این اقدامات لزوما در حوزه علمی نیست، بلکه به فضای کسب‌وکار کشور بازمی‌گردد.

در خصوص توسعه مرزهای دانش عملکرد بنیاد ملی نخبگان تا این‌جا خوب بوده و امیدوارم که این مسئله استمرار پیدا کند و خیلی امیدوارم که همین استمرار باعث شود که طی دو، سه سال آینده بتوانیم بازخوردهای عملی کار را ببینیم. با توجه به اهمیت موضوع لازم است که باز تاکید کنم  معیارهای کمی آماری باید به‌دقت استفاده شود. درواقع اعداد و ارقامی که در مورد رشد تولید مقالات و ضریب تاثیر مجلات و غیره بیان می‌شود، معانی خاصی دارند و خالی از محتوا نیستند. اما معانی‌شان باید دقیق‌تر و بجاتر استفاده شود. بخشی از این مسئله هم این است که بتوانیم کیفیت مقالات را نیز در این تعریف لحاظ کنیم. هم‌چنین در آیین‌نامه‌های بنیاد نیز این مسئله باید پررنگ‌تر دیده شود که معیار پذیرش پیشبرد مرزهای دانش، اجماع متخصصین آن رشته در سطح دنیا باشد.

در مورد کالاها و خدمات فناورانه نیز بارزترین اقدام صورت‌گرفته که به نحوی بنیاد ملی نخبگان نیز در آن دخالت داشته است، ایجاد و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان است که درمجموع اقدام درست و مناسبی بوده، اما نقدهایی نیز به آن وارد است. شرکت‌های دانش‌بنیان بخشی از آن حلقه‌ای هستند که در ابتدا به آن اشاره شد و باید ایجاد می‌شدند و به فعالیت می‌پرداختند تا آن حلقه‌ها در سطح کشور پر شود. اما نکته مهم این است که ما نباید انتظار داشته باشیم که همه این حلقه‌ها را دانشگاه‌ها یا پژوهشگاه‌ها پر کنند. بعضی از این حلقه‌ها اصلا در اختیار دانشگاه‌ها نیستند و اصلا جزو شرح وظایفشان هم نیست.

پس این قانون که اعضای هیئت علمی شرکت دانش‌بنیان تاسیس کرده و دانشگاه به شکل‌های مختلف در بخش مالی آن سهیم شود، علاوه بر‌ این که اصلا این مسئله در شرح وظایف یک دانشگاه لحاظ نشده، باعث می‌شود که دانشگاه از مسیر اصلی‌اش خارج شود که قطعا اتفاق مطلوبی نیست و نه به نفع دانشگاه است و نه به نفع کشور. ما باید پژوهش‌گران را به شکلی تشویق کنیم که در برای حل مسائل و مشکلات کشور دنبال راه‌حل باشند، نه این‌که دانشگاه‌ها خودشان دست بالا بزنند و بخواهند مستقیما مسئله را حل کنند. مثلا کشور ما به‌طور جدی با بحران آب مواجه است و قسمت عمده آب موجود هم در بخش کشاورزی مصرف می‌شود. پس من نوعی به‌عنوان پژوهش‌گر باید تشویق شوم تا راه‌حلی پیدا کنم که مثلا 10 درصد در مصرف آب در این بخش صرفه‌جویی شود و نباید از من انتظار داشته باشند که خودم مستقیما سر زمین هم بیایم! این کار اصلا کار دانشگاه نیست. دانشگاه می‌تواند دانش فنی را در این زمینه تامین یا ارائه کند، ولی ادامه مسیر را باید بنگاه‌هایی که صنعتی اقتصادی هستند، انجام دهند.

دکتر محمدمهدی شیخ جباری

فیزیک‌دان، برگزیده جایزه علامه طباطبایی و جوان‌ترین چهره ماندگار هفتمین همایش چهره‌های ماندگار ایران