آراستی، تحول اساسی در اداره دانشگاه را نیاز امروز نظام آموزشعالی کشور دانست و گفت: تخصیص بوجه بر اساس معیارهای کمّی، یکی از عواملی بود که دانشگاه را به سمت فعالیتهای آماری سوق داد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، محمدرضا آراستی؛ عضو هیأتعلمی دانشکده اقتصاد و مدیریت استراتژیک دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان، گسترش بیرویه تحصیلاتتکمیلی را یکی از عوامل مؤثر در برور بیاخلاقیعلمی دانست و گفت: نظام آموزشعالی توان پذیرش و اداره این تعداد دانشجو را نداشته و ندارد.
وی افزود: دولت در سالهای گذشته با سیاست افزایش دفعی تعداد دانشجو در مقاطع تحصیلاتتکمیلی، دانشگاه را غافلگیر کرد.
آراستی ادامه داد: تعدد دانشجو در دوره دکتری، ضربه بزرگی به کیفیت این دوره و همچنین آموزشهای ارائهشده به دانشجویان زد. از سوی دیگر قیدهایی مانند انتشار مقاله به شروط اصلی فارغالتحصیلی تبدیل شد و همین مورد، زمینه مناسب را برای بروز بیاخلاقیعلمی در جامعه پدید آورد.
عضو هیأتعلمی دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: از مسائل و چالشهای مالی دانشجویان دکتری نیز نباید غفلت کرد. بسیاری از این افراد برای تأمین مخارج زندگی و تحصیل خود در مشاغل دیگر فعالیت میکنند. به عبارت دیگر در شرایط کنونی، دانشجوی دکتری محقق تماموقت نیست. این در حالیاست که مقاطع تحصیلاتتکمیلی، هنگامه تحقیق و پژوهش است.
وی تصریح کرد: اعضای هیأتعلمی دانشگاه نیز در اغلب موارد، بیرون از دانشگاه در مشاغل دیگری فعال هستند و نمیتوانند وقت و انرژی کافی برای دانشجو بگذارند. تمام این عوامل سبب میشود دانشجو توان و وقت کافی برای پژوهش و تحقیق و در نهایت انتشار مقاله نداشته باشد و از سوی دیگر نیز برای ادامه تحصیل و یا فارغالتحصیلی خود به انتشار مقاله نیاز داشته باشد. در چنین شرایطی فضا مستعد بروز بیاخلاقی میشود.
آراستی اظهار داشت: در این گردونه دانشجویان باهوش که از استعداد بیشتری برخوردار هستند، به عرصه تولید مقاله و نوشتن پایاننامه و امثال آن به چشم منبع درآمد نگاه میکنند. این افراد به دلیل توانفردی بالا در این حوزه و درآمد نسبتاً مناسب آن، تولید مقاله را شغل خود انتخاب کردهاند و زمان و انرژی بسیاری را که میتوانند صرف بهبود و ارتقاء سطح تحصیلی خود کنند، به این موضوع اختصاص میدهند. به عبارت دیگر در این بیاخلاقی، هم دانشجوی با استعداد و هم دیگر دانشجویان آسیب میبینند.
عضو هیأتعلمی دانشگاه صنعتی شریف کاهش پذیرش دانشجو در مقطع دکتری و تأمین مالی این افراد را از عوامل مهم در اصلاح روند کنونی دانست.
وی افزود: متاسفانه در شرایط کنونی بودجه دانشگاهها بر اساس معیارهای کمّی مانند تعداد دانشجو و یا مقاله تقسیمبندی میشود. دانشگاه نیز مکلّف به ارائه گزارشکار نیست و هیچ نهاد و یا سازمانی نیز بر هزینههای دانشگاه و تطابق آن با دستاوردهای کاربردی نظارتی ندارد. در این روند مشخص است که دانشگاه به افزایش سرانه تعداد دانشجو به منظور افزایش بودجه دریافتی، علاقمند است. این در حالیاست که فعالیت دانشگاهها باید بر اساس خروجیهای کاربردی ارزیابی شود.
در مقاطع تحصیلاتتکمیلی باید بر اساس نیازهای موجود، دانشجو پذیرش کرد و از سوی دیگر توان و قابلیتهای دانشگاه را نیز برای حل آنها بکار گرفت. به عبارت بهتر مشکلات و معضلات اولویتدار جامعه به دانشگاه ارجاع شود و بودجه مناسب نیز اختصاص یابد تا دانشگاه بنا بر نیازهای ارجاعشده، نیرویانسانی مناسب را پذیرش، تأمین و تربیت کند. در این روند نظارت بر عملکرد دانشگاه، اقدامی ضروری است.
آراستی با اشاره به لزوم تعریف پروژههای کاربردی در تحصیلاتتکمیلی، ادامه داد: میتوان با سیاستهای تشویقی مانند اعطای گرنت، لحاظ امتیاز در ارتقاء و یا ترفیعات سالانه، اعضای هیأتعلمی دانشگاهها را به سمت ارتباط با جامعه و خاصه صنعت از طریق تعریف پروژههای و قراردادهای صنعتی، سوق داد. با این رویه میتوان بخش بسیاری از هزینههای لازم برای تأمین مالی دانشجو را نیز برآورده کرد.
وی در ادامه به نحوه ادارهکردن دانشگاهها در کشورهای پیشرفته اشاره کرد و گفت: دو سیستم در کشورهای پیشرفته وجود دارد که هر یک به نوبه خود موفق بودهاند. در برخی کشورهای که اقتصاد آزاد دارند مانند ایالات متحده، دانشگاهها عموماً خصوصی اداره میشوند. در این کشورها دانشگاه در چارچوب کلی تعریفشده، آزادی عمل بیشتری در صرف هزینه، درآمدزایی و پذیرش نیرویانسانی دارد و هزینههای خود را نیز از راههای متنوعی مانند قراردادهای صنعتی و یا ایجاد شرکت تأمین میکند.
عضو هیأتعلمی دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: در برخی کشورها مانند آلمان، فرانسه، سویس و بلژیک دانشگاه کاملاً دولتی اداره میشود. در این کشورها تحصیل مانند بهداشت از وظایف دولت محسوب میشود. دولتها نیز بودجههای کلانی را به اداره دانشگاه اختصاص میدهند اما به همان میزان نیز روی عملکرد دانشگاه نظارت دارند. این قبیل دانشگاهها عموماً مأموریتمحور هستند و بر اساس نیازهای موجود دانشجو جذب، تأمین و تربیت میکنند.
آراستی در پایان تصریح کرد: ایران نیز برای رسیدن به نقطه مطلوب باید به دنبال طراحی الگویی مناسبی باشد که با فرهنگ و واقعیتهای جامعه نیز همخوان باشد. برای طراحی و اجرای چنین الگویی، دانشگاه بهترین محل برای نظردهی است. چراکه دانشگاه بهتر از هر نهاد دیگری دردهای خود را و راهحل علاج آنها را میداند. در شرایط کنونی که دانشگاه نیز از وضعیت و نقش خود راضی نیست، میتوان بخوبی بستر لازم برای چنین تحولی را فراهم کرد.