به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فناوری و نوآوری، بعد از شکلگیری شخصیت کارآفرین میبایست طی مسیر کردن در کانالهای اجتماعی و روند های کسب و کار را نیز باید آموخت. شخصیتهای کارآفرین اگر به صورت انفرادی و در انزوا فعالیت کنند نمیتوانند به موفقیت های چشمگیر دست یابند و باید به جامعهپذیری برسند. پذیرش را در دو معنی به کار میبریم:
پذیرش جامعه برای خود و پذیرش خود برای جامعه.
پذیرش جامعه برای خود به این معناست که قوانین مقررات و هنجارهای جامعه را بپذیریم و بر اساس ان فعالیت های خود را سامان دهیم ، اما پذیرش خود برای جامعه به معنی پیاده کردن ایدهها و شخصیت خود در جامعه است.
هـر جامعه از چـندین جغرافیای به هـم تنیده تشکیل یافته است که تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر موجب ساختار و واکنشهای متفاوت میشود. بعضی از آنها به قرار زیر هستند:
1) جغرافیای طبیعی: آب و هوا، نوع زمین (قابل کشت یا غیرقابل کشت، دشت یا کوهستانی، معادن و …) میزان آب موجود، راهیابی به دریا، قرار گرفتن در مسیر یک حرکت.
2) جغرافیای اجتماعی: نژادها، مذاهب، آداب و رسوم، هنجارها، پیشینه تاریخی، آموزش و پرورش، رسانهها، خانواده.
3) جغرافیای سیاسی: نوع حکومت، گروههای سیاسی.
4) جغرافیای اقتصادی: میزان درآمد، ترکیب غنی ـ فقیر و رابطه آنها با یکدیگر، راههای کسب درآمد، صادرات، واردات، نوع اقتصاد (باز ـ بسته).
5) جغرافیای فکـری: جایگاه دانشمندان، موضوعـات فکری، رویکردهـای فلسفـی، پیشینه علمی، جهانبینیها.
میتوان جغرافیاهای دیگری هم افزود. طبعاً هر کدام از اینها به تنهایی یا در کنار سایرین، مختصات ویژهای به یک جامعه میدهند و نحوه قدم گذاشتن و تعامل با آن جامعه را متفاوت میسازند.بنابر این یک کارآفرین باید این جوانب را به خوبی بشناسد تا بتواند در این فضا کار کند .به تعبیری جامعه همانند ارگانیسمی است که با عوامل مختلف تعامل داشته و اگر عامل خاصـی بخواهـد جزء آن ارگانیسم شود مانند پیوند عضـوی است که باید با گروه خون و ویژگیهای آن تناسب داشته باشد.
تاکنون مفاهیم کارآفرینی و ارزش آفرینی را پیدا کرده و در شخصیت افراد قرار دادهایم. اکنون آن را وارد جامعهای میخواهیم بکنیم که از قبل برای خود چارچوبهای تعریف شدهای داردو در بسیاری از این چارچوب ها جایگاهی برای کارآفرینان و افراد نوارزش آفرین تعریف نشده است
جامعهپذیری به معنـی هـمسازی و همنوایی فرد با ارزشهـا و نگرشهـای گروهـی و اجتماعی است یا به مفهوم دیگر اجتماعـی شدن فراگردی است که بواسـطه آن هـر فرد دانش و مهارتهای لازم برای مشارکت مؤثر و فعال در زندگی گروهـی و اجتماعـی را کسب میکند (طالبی، 1380 :6).
در هیچ جامعهای عناصر فرهنگ درونساز نمیشوند مگر در مرحلهای که اجزاء سیستم بتوانند همنوایی گروهی را پدیدار نمایند. همنوایی گروهی دارای مراتبی است که میتوان آن را به دو مرتبه ساده و صـوری و مرتبه پیچیده و ژرف تقسیم کرد. مـرتبه ابتدایی آن را جامعهشناسان جامعهپذیری و مرحله بعدی که درونیسازی فرهنگی است را فرهنگپذیری خواندهاند.
جامعهپذیر همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی، هر یک از اعضاء جدید گروه به حکم جامعهپذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در میآورد. بنابراین جامعهپذیری جریانی است که خود را عملاً با زندگی گروهی همساز میکند. فرد جامعهپذیر کسی است که بر اثر همنوا شدن با هنجارهای گروهی، وظایف گروهی را پذیرفته و راههای همکاری را شناخته و بدین سبب دارای رفتار گروه پسند شده است. حال اگر خرده نظامهای یک جامعه به قدری با یکدیگر هماهنگ باشند که بتوانند منویات سیستمی یک جامعه را دقیقاً و بطور مداوم درونیسازی نمایند، افرد جامعه از مشابهتهای فراوانی برخوردار خواهند شد. به این جریان که افراد را عمیقاً و از جهات گوناگون با هنجارهای اجتماعی سازگار میگرداند فرهنگپذیری میگویند (نوانبخش،1380 : 16).
هم چنین دولتها در حفظ اشکال زندگی نقش ایفا میکنند و در چنین عملی ضرورتاً توسعه اشکال دیگر را نیز در نظر میگیرند. به همین دلیل، براساس مفهوم منطقی بیطرفی، دولت نمیتواند در موضوع زندگی خوب بیطرف باشد، خصـوصاً دولتهـا از طریق مکانیسمهای فرآیند اجتماعی شدن، در شکل دادن به احساسات عمومی نسبت به امر زندگی خوب، نقش ایفا میکنند. بهعبارت دقیقتر و کلیتر، دولتها ضرورتاً بعضیاز اشکال زندگی را به هزینه دیگران حفظ میکنند. من اعتقاد ندارم که دولت کالبد اجتماعی است بلکه معتقدم که صرفاً یک قسمت مهم از آناست، بدین ترتیب که خصوصیت ویژه آن کالبد اجتماعی را دارا بوده و از آن محافظت میکند. در جهت کمک به حفظ یک شکل زندگی، دولتها ضرورتاً توسعه اشکال دیگری را نیز در نظر میگیرند (داوری، 1378 : 144).
جامعهپذیری در سطح بینالمللی نیز به شدت در جریان است. ایجاد سازمان ملل، دادگاه لاهه، قراردادهای بینالمللی متعدد در خصوص محیط زیست، جنگ و نهایتاً ایجاد سازمان تجارت جهانی از جمله این روند میتواند باشد. حال باید دید کارکردی که منجر به ایجاد فرآیند جامعهپذیری میشود کدام است؟ نام این کارکرد مشارکت است.
مشارکت مداخله فکری و عملی در برنامهریزی، مدیریت و اجرای فعالیتهای تعریف شده میباشد. به ترتیبی که فرد را با هنجارها و بسترهای اجتماعی آشنا کرده و آماده انجام کار با ساختارهای خاصی میکند.